اشخاص

آقابابایی، اکبر

معصومه عابدینی
2081 بازدید

اکبر آقابابایی (1375ـ1340) فرمانده عملیات نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود.

در سال 1340 در یکی از محله‌های جنوب اصفهان به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در اصفهان گذراند. از دوران کودکی، در جلسات قرآن شرکت می‌کرد. در دوران تحصیل، در تعطیلات تابستان، در کارخانه سنگ‌بری یا همراه پدر در قنادی کار می‌کرد. فعالیت‌های سیاسی خود را از دبیرستان صارمیه با شرکت در تشکل‌های دانش‌آموزی آغاز کرد. به ورزش علاقه داشت و در تیم‌های فوتبال محله شرکت می‌کرد. به مطالعه کتاب‌های مذهبی، سیاسی و اجتماعی علاقه‌مند بود. با اوج‌گیری انقلاب اسلامی، در تظاهرات شرکت می‌کرد و در نشر و پخش اعلامیه‌های امام خمینی فعال بود. دیپلم خود را هم‌زمان با انقلاب گرفت. هنگام ورود امام خمینی، یکی از اعضای کمیته استقبال در تهران بود.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در 15 اسفند 1357 فعالیت خود را در کمیته دفاع شهری اصفهان آغاز کرد. از 16 مرداد 1358 تا 1 شهریور 1358، دوره آموزش نظامی را گذراند. پس از آن، عضو سپاه اصفهان شد و دوره سه‌ماهه مربیگری نظامی را در پادگان امام علی ‌علیه‌السلام تهران گذراند. در 8 مرداد 1359، به عنوان مربی تاکتیک در پادگان 15 خرداد اصفهان مشغول خدمت شد.

در جریان غائله کردستان، در 2 آذر 1359 به سنندج اعزام شد و در 16 اسفند 1359 به سمت فرماندهی طرح عملیات سپاه سنندج رسید. سپس همراه دیگر رزمندگان، مناطق سنندج، کامیاران، سرچین، گیلانه و نگل را از عناصر ضدانقلاب پاک‌سازی کرد. در 5 مرداد 1360، از ناحیه سر و صورت آسیب دید و پس از بهبود نسبی، در 10 شهریور 1360 به کردستان بازگشت.

اکبر آقابابایی در سنندج، برای نوجوانان کُرد مسابقه فوتبال ترتیب می‌داد و این کار را سرمایه‌گذاری برای جوانان می‌دانست.

در 2 اسفند 1361، مسئول طرح عملیات سپاه ناحیه کردستان بود که عملیات گسترده‌ای طراحی و اجرا کرد و خود نیز در عملیات والفجر 2 و 4 حاضر بود.

در سال 1362، مسئول عملیات ناحیه شمال غرب کردستان شد. در این مدت، در شهرهای بوکان، کامیاران و سنندج 35 عملیات پاک‌سازی را اجرا کرد.

در 1 تیر 1365، معاون طرح و عملیات قرارگاه حمزه سیدالشهدا شد و در عملیات کربلای 1 (منطقه عملیاتی مهران)، کربلای 2 (حاج‌عمران)، فتح 1 (کرکوک عراق)، کربلای 4 (غرب اروند)، کربلای 5 (شلمچه و شرق بصره) نقش مهمی ایفا کرد.

در 9 آذر 1365 تشکیل خانواده داد و خطبه عقدشان را امام خمینی جاری کردند.

در 25 اردیبهشت 1366، فرمانده تیپ 18 الغدیر شد. در عملیات‌های کربلای 10، نصر 5، بیت‌المقدس 2 و 3، والفجر 10، بیت‌المقدس 4، و بیت‌المقدس 7، برای مقابله با حمله عراق در محور شلمچه (23 خرداد 1367) و حمله دیگر ارتش عراق در همان منطقه (31 تیر 1367)، در هدایت نیروهای تحت امر، نقش مهمی به عهده داشت. او در 23 خرداد 1367، به‌رغم مجروحیت، دو گردان از نیروهای ایرانی را از محاصره نیروهای عراقی نجات داد.

آقابابایی، در جنوب، غرب و شمال غرب، از سال‌های 1360 تا 1367، در بیش از شصت عملیات بزرگ و کوچک شرکت کرد. همچنین در قرارگاه‌های حمزه، کربلا، رمضان و نجف، از نیروهای طراح و برنامه‌ریز عملیات بود. او بارها مجروح شد؛ از جمله، در 3 فروردین 1367 در منطقه شاخ شمیران دچار مصدومیت شیمیایی شد.

پس از قبول قطعنامه 598، علاوه بر فرماندهی تیپ 18 الغدیر، فرمانده سپاه ناحیه یزد را نیز به عهده گرفت. در سال 1367 در کنکور سراسری شرکت کرد و در دانشگاه امیرکبیر در رشته مهندسی صنایع پذیرفته شد؛ اما به علت مسئولیت‌های حساس، از ادامه تحصیل بازماند. در 23 اسفند 1367، دوره عالی فرماندهی و ستاد (دافوس) را گذراند. در یکم شهریور 1369، به سمت قائم‌مقامی لشکر 14 امام حسین ‌علیه‌السلام منصوب شد. در 21 مهر 1372، فرماندهی عملیات نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را به عهده گرفت و بارها به خارج از کشور از جمله بوسنی و هرزگوین و لبنان اعزام شد.

وی در 3 شهریور 1375، مدرک کارشناسی حقوق قضایی گرفت و هم‌زمان به دریافت درجه سرتیپی از مقام معظم رهبری مفتخر شد.

آقابابایی پس از سال‌ها مجاهدت و 70 درصد جانبازی و مجروحیت شیمیایی، در 4 شهریور 1375 در بیمارستان بقیة‌الله‌الاعظم ‌عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف تهران به شهادت رسید. پیکرش پس از تشییع در تهران و اصفهان، در گلزار شهدای اصفهان به خاک سپرده شد.[1]

او در وصیت‌نامه‌اش نوشته است: «عزیزانم، بدانید دشمنان اسلام با بهره‌گیری از زر و زور در پی آنند که شما را از گذشته درخشان خود مأیوس کنند و شما را به سمت دنیای پر از نیرنگ خود بکشانند و از مسیر حق جدا کنند.»

از شهید اکبر آقابابایی، دو فرزند دختر به نام‌های زینب و زهرا به یادگار مانده است.


[1]. تلخیص مقاله از دایرةالمعارف دفاع مقدس، ج1، تهران، مرکز دایرةالمعارف پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس، 1390، ص184ـ182.