اشخاص
کشوری، احمد
ندا اربع
1856 بازدید
احمد کشوری (1359ـ1332)، فرمانده هوانیروز منطقههای ایلام و کرمانشاه، در نخستین سالهای پس از پیروزی انقلاب و جنگ تحمیلی عراق برضد ایران بود که در ایلام به شهادت رسید.
احمد کشوری در تیر 1332، در شهر «کیاکلا» مازندران به دنیا آمد. دوران دبستان را در مدرسه خیام کیاکلا و دوران دبیرستان را در شهرهای «سرپل تالار» و «قنه» بابل گذراند.[1] وی مدال طلای مسابقات کشتی در شهرستان بابل را کسب کرد.[2] سال 1351، کشوری در رشته صنایع غذایی دانشگاه تهران پذیرفته شد[3] اما از رفتن به دانشگاه منصرف شد.[4] او به خاطر عشق به پرواز و سیمرغ شدن[5] به ستاد هوانیروز رفت و وارد پادگان 06 تهران شد. کشوری جزو هفت نفری بود که برای خلبانی پذیرفته شدند.[6]
آخر فروردین 1352، برای گذراندن دوره آموزش خلبانی، به پایگاه اصفهان اعزام و موفق به دریافت گواهینامه خلبانی هلیکوپتر در 28 آذر 1352، در دوره یکم شد.[7] وی تنها خلبانی بود که برای اولین بار به صورت انفرادی پرواز کرد. تابستان 1353، او برای یک دوره ششماهه آموزش مقدماتی پیادهنظام، به شیراز اعزام شد.[8] کشوری با کاغذهای رنگی، بالگردی را طراحی و روی دیوار آسایشگاه پایگاه هوانیروز شیراز چسباند که بعدها آرم و نماد هوانیروز شد.[9] نیمه زمستان 1353، پس از پایان آموزش به تهران بازگشت و با حکم ستاد هوانیروز، به اصفهان اعزام شد تا در گروه رزمی کرمانشاه، مشغول به کار شود که به دلیل آماده نبودن پایگاه کرمانشاه، در اصفهان ماند و آموزش خلبانی بالگرد کبرا را سپری کرد.[10]
در پایان سال 1354، کشوری به پایگاه هوانیروز کرمانشاه انتقال یافت[11] و گواهینامه خلبانی کبرا را در 18 اردیبهشت 1354، با درجه ستوان سومی گرفت.[12] وی با همکاری افراد خیر هوانیروز، مخفیانه صندوق اعانهای برای کمک به مستضعفین کرمانشاه تشکیل داد.[13] او در سال 1355، به فرماندهی گروهان تک پایگاه کرمانشاه منصوب شد[14] و در پایگاه، به فعالیتهای سیاسی و مذهبی پرداخت. وی با پخش اعلامیه در پایگاههای ارتش، چندین بار بازجویی شد.[15] در اسفند 1355، کشوری با دخترداییاش ازدواج کرد.[16] ثمره این ازدواج یک دختر به نام مریم و یک پسر به نام علی بود.[17]
کشوری سال 1356، در پایگاه هوانیروز کرمانشاه، فرماندهی خلبانها و پرسنل فنی را بر عهده داشت.[18] اولین اقدام کشوری در دوران انقلاب، دایر کردن جلسات آموزش قرآن در پایگاه هوانیروز کرمانشاه بود.[19] پس از 22 بهمن 1357، با بروز آشوب در کردستان، در شکستن محاصره پادگان سنندج و نجات پادگانهای سقز، بانه، مریوان و سردشت نقش اساسی ایفا کرد.[20] بیستوهشتم اسفند 1357، با توجه به ناامنی و آشوب و غارت در پادگان سنندج و صدور اعلامیه امام خمینیقدسسرهالشریف، مبنی بر روشن شدن وضعیت مردم و تکلیف احزاب و گروههای معاند،[21] برای انجام عملیاتی وارد پادگان سنندج شد.[22] او در این عملیات مجروح شد و به کرمانشاه برگشت.[23]
سوم فروردین 1358 دوباره عازم پادگان سنندج شد تا خانوادههای نظامیان را به کرمانشاه منتقل کند.[24] بهار 1358، فرماندهی عملیات پاکسازی ارتفاعات گهواره و اسلامآباد غرب را برعهده داشت.[25] هفدهم مرداد 1358، زمانی که شهر و پادگان پاوه در محاصره ضدانقلاب و در حال سقوط بود، با فرمان تیمسار ولیالله فلاحی، رئیس ستاد مشترک ارتش، برای انجام عملیاتی به پاوه رفت.[26] گروهان سوم تک خلبانان که کشوری بهعنوان خلبان در آن فعالیت میکرد، «گروهان مجاهدین» لقب گرفته بود.[27] کشوری به همراه تیم هوانیروز، با همکاری دکتر مصطفی چمران فرمانده جنگهای نامنظم و پادگان کردستان و ولیالله فلاحی، 26 مرداد 1358، پاوه را از نیروهای ضدانقلاب پاکسازی کردند.[28] همچنین او رهبری تیم هوانیروز در عملیات پاکسازی کردستان را برعهده داشت و پادگان بانه را نیز پاکسازی کرد و در این عملیات مجروح شد.[29] در عملیاتی از محور سقز ـ گردنه خان بهطرف بانه، وی رهبری بالگردهای مسلح برای پشتیبانی از عملیات ستون نیروهای لشکر 16 زرهی را برعهده داشت و به کمک علی صیاد شیرازی، فرمانده عملیاتهای غرب کشور و خلبان علیاکبر شیرودی، گردنه را پاکسازی کردند.[30]
ششم خرداد 1359، کشوری به عملیاتی در سقز و بانه عازم شد که گلوله به بالگرد وی اصابت کرد و مجروح شد.[31] 31 شهریور 1359، با شنیدن خبر حمله عراق به ایران، از بیمارستان ارتش تهران خارج و به پایگاه هوانیروز کرمانشاه رفت.[32] در آنجا دو تیم آتش توسط هوانیروز انتخاب شد، یکی برای پادگان ابوذر در سرپلذهاب که رهبر تیم شیرودی، و تیم دوم برای پایگاه قوچعلی (واقع در تنگه قوچعلی) که به فرماندهی کشوری بود.[33] روز بعد، عملیات رزمی به فرماندهی کشوری در مرز ایلام آغاز شد. در این عملیات ستون تانکهای عراق در محور گیلانغرب به سوی سرپلذهاب که قصد پیشروی به سوی اسلامآباد را داشتند، زمینگیر شدند.[34] همچنین حملات هوایی وی در منطقه، باعث آزادسازی ارتفاعات استراتژیک میمک شد.[35]
کشوری در اوایل جنگ، تیمهایی به نام «بکاو و بکش» تشکیل داده بود. وظیفه آنها جستوجوی نیروهای دشمن و کشتن آنها بود. کشوری، فرمانده تیمهای حمله در عملیاتهای هوایی بود.[36] در مأموریتی برای عقب راندن نیروهای عراقی که از حد فاصل قصرشیرین تا سرپلذهاب جلو آمده بودند، با دستور کشوری، تیم پرواز به سمت منطقه رفت و با زدن اول و آخر ستون نظامی عراق، آنها را مجبور به عقبنشینی کردند.[37] وی از اولین روزی که وارد منطقه عملیاتی ایلام شد، خانوادهاش را نیز به همراه برد و در اقامتگاه استانداری اسکان یافتند.[38]
کشوری برای انجام عملیاتی، 15 آذر 1359، به منطقه میمک اعزام شد. ساعت 10:25 بالگرد وی با حمله دو فروند هواپیمای میگ عراقی در تنگه بینا سقوط کرد.[39] کشوری هنگام برخورد بالگرد با زمین در میان آتش سوخت و به شهادت رسید.[40]
پیکر شهید احمد کشوری را پس از تشییع در شهرهای ایلام، کرمانشاه و تهران، در 18 آذر 1359، در قطعه 24 بهشت زهرای تهران به خاک سپردند.[41] ارتش جمهوری اسلامی ایران به پاس گرامیداشت این شهید بزرگ، نیمه آذر را روز هوانیروز نامگذاری کرد. تیمسار ولیالله فلاحی به شهید کشوری، لقب «ناجی کردستان» را داد.[42]
در سال 1372، سریال سیمرغ به کارگردانی حسین قاسمی جامی درباره شهیدان خلبان کشوری و شیرودی ساخته شد. آذر 1391، شهر کیاکلا به سیمرغ تغییر نام داد که برگرفته از سریال سیمرغ است.[43]
یادمان شهید احمد کشوری و شهدای میمک در محل سقوط هلیکوپتر شهید کشوری احداث شده است.[44]
[1]. شاهمحمدی، حجت، معصومی، سیدامیر، سیمرغ، تهران: هفت، 1378، ص11 و 12.
[2]. فلاح، ایرج، آبآذری، مسعود، خانهای کوچک با گردسوزی روشن، تهران: یازهرا(س)، 1390، ص33 و 34.
[3]. آبآذری، مسعود، چای آخر، تهران: آجا، 1389، ص40.
[4]. معصومی، سیدامیر، صحیفه پرواز، تهران: حوزه هنری، 1369، ص233.
[5]. شاهد یاران، ش114 و 115، فروردین و اردیبهشت 1394، ص1.
[6]. آبآذری، مسعود، چای آخر، ص40 و 41.
[7]. همان، ص42 و 168.
[8]. همان، ص44 و 45.
[9]. همان، ص7.
[10]. همان، ص75.
[11]. شاهد یاران، ص1.
[12]. آبآذری، مسعود، چای آخر، ص167.
[13]. شاهمحمدی، حجت، معصومی، سیدامیر، سیمرغ، ص13.
[14]. شاهد یاران، ص16.
[15]. توکلی، یعقوب، فرهنگنامه جاودانههای تاریخ، تهران: شاهد، 1382، ص329.
[16]. آبآذری، مسعود، چای آخر، ص51 و 55.
[17]. فلاح، ایرج، آبآذری، مسعود، خانهای کوچک با گردسوزی روشن، ص75.
[18]. شاهد یاران، ص17.
[19]. همان، ص65.
[20]. همان، ص1.
[21]. قضات، رحمان، آنها خودی نبودند، تهران: اطلاعات، 1389، ص65.
[22]. شاهد یاران، ص19.
[23]. قضات، رحمان، آنها خودی نبودند، ص69 و 70.
[24]. شاهد یاران، ص19.
[25]. مؤذنجامی، عبدالحمید، بر بالهای سیمرغ، تهران: آجا، 1385، ص20.
[26]. شاهد یاران، ص9.
[27]. قضات، رحمان، آنها خودی نبودند، ص328.
[28]. همان، ص345.
[29]. همان، ص233 و 234.
[30]. همان، ص233.
[31]. همان، ص239 و 242 و 231.
[32]. شاهد یاران، ص10 و 11 و 21 و 22.
[33]. همان، ص25 و 69 و 72.
[34]. همان، ص10 و 11 و 21 و 22.
[35]. همان، ص 21 و 22 و 23.
[36]. آبآذری، مسعود، عبور از نهایت، تهران: سازمان حفظ و نشر ارزشهای دفاع مقدس ارتش جمهوری اسلامی ایران، 1386، ص47.
[37]. سجادیانصاری، علی، حسیناحمدی، علی، فرماندهان دفاع مقدس: نبوغ نظامی و خلاقیت، تهران: آجا، 1389، ص118 و 119.
[38]. شاهد یاران، ص46.
[39]. بهروزی، فرهاد، تقویم تاریخ دفاع مقدس، ج4؛ تثبیت متجاوز، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1385، ص344 و 345.
[40]. شاهد یاران، ص11.
[41]. فلاح، ایرج، آبآذری، مسعود، خانهای کوچک با گردسوزی روشن، ص26 و 36.
[42]. شاهد یاران، ص1 و 8.
[43]. همان، ص55 و 39.
[44]. همان، ص37.