گروهها، نهادها، سازمانها
کومله
لیلا حیدری باطنی
934 بازدید
کومله یک حزب سیاسی نظامی با مشی مسلحانه بهشمار میرود. این حزب پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در مناطق کردنشین به نبرد نظامی با جمهوری اسلامی پرداخت و در جنگ تحمیلی عراق برضد ایران، با ارتش عراق همکاری دوجانبهای داشت.
کومله در 1348 توسط تعدادی از دانشجویان کرد (فؤاد مصطفی سلطانی، عبدالله مهتدی، محمدحسین کریمی، ساعد وطندوست، ایرج فرزاد و...)[1] تأسیس شد. اعضای این گروه قبل از هرگونه اقدامی، دستگیر شده و یا فرار کردند و تا بهمن 1357 نتوانستند فعالیتی داشته باشند. پس از پیروزی انقلاب، اعضای زندانی آزاد شدند و با احیای حزب در کنگرۀ اول در 1357، نام گروه را «اتحادیۀ کشاورزان» گذاشتند و پس از مدتی دو گروه کوچک «زحمتکشان ایران» و «شیرین بهاره» به آنان پیوستند.[2] فؤاد مصطفی سلطانی به دبیر کلی انتخاب و ایدئولوژی مارکسیسم ـ لنینیسم، ایدئولوژی مسلط حزب شد. مدتی بعد، نام تشکیلات به «سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران» (کومهله) تغییر یافت. انتخاب نام کومله یادآور حزب کومله ژ-ک دوران قاضی محمد رهبر اعدامی حزب دمکرات، بود. در 26 بهمن 1357 حزب کومله موجودیتش را اعلام و این روز را «روز کومله» نامید.[3] کومله به دلیل پیروی از اصول کمونیستی روش افراطی و خشن داشت و بیش از هر گروه سیاسی دیگر در منطقۀ کردستان، از نظر نظامی جنگطلب و به لحاظ ایدئولوژیک مبهم و نامفهوم بود.[4]
کومله خواهان تعطیلی تمامی نهادها و مؤسسات دولتی در مناطق کردنشین شد و جنگ و درگیری برای اخراج نهادهای نظامی و انتظامی را آغاز کرد. حزب برای به بنبست کشاندن مذاکرات هیئت حسن نیت[5] (این هیئت در 3 اسفند 1357 به نمایندگی از دولت موقت انقلاب اسلامی برای توافق با گروههای سیاسی به کردستان اعزام شده بود.[6]) تلاش بسیاری کرد و در خلال مذاکرات، عملیات مسلحانه را شدت داد.[7] باب گفتوگو، با فرصتطلبیها و زیادهخواهیهای کومله برای خودمختاری کردستان بسته شد و شیخ عزالدین حسینی که تا پیش از انقلاب با موافقت ساواک، امام جمعۀ مهاباد و منصوب سازمان اوقاف بود و به گفتۀ خود، ساواک با او همکاری میکرد و نه او با ساواک، به نمایندگی از حزب کومله در مصاحبۀ مطبوعاتی به تهدید دولت موقت پرداخت.[8]
پس از تصرف پادگان مهاباد توسط حزب دمکرات در 24 بهمن، کومله در 14 اسفند 1357 با انتشار بیانیهای این پیروزی را به همۀ مردم ایران شادباش گفت![9] کومله علاوه بر خودمختاری استان کردستان، خواهان پیوستن آذربایجان غربی، ایلام و کرمانشاه به این استان بود و با ایجاد وقایعی در سال 1358 مانند: درگیریهای خونین نقده در 31 فروردین، ایجاد ناامنی در مریوان در 23 تیر، تشکیل شورای موقت انقلابی و... به رویارویی با جمهوری اسلامی پرداخت.[10] پس از آن، کومله با تسلط بر شهر سقز[11] فعالیت خود را آغاز کرد.
در سال 1358 کومله برای جذب نیرو و گسترش نفوذ حزب، با استفاده از روشهای مختلف و[12] با پیوند بخشی از چریکهای فدایی خلق به رهبری اشرف دهقان، مبارزات مسلحانۀ خود علیه جمهوری اسلامی را وسعت بخشید. با تشدید درگیریها در کردستان و صدور فرمان امام خمینی در 27 مرداد 1358 مبنی بر پاکسازی مناطق آلوده به ضدانقلاب،[13]حزب در شهر بانه مستقر گردید و پس از درگیری 5 روزه در سقز، به دیگر گروههای متعارض اعلام کرد بهصورت مستقیم به تشکیلات آنها بپیوندند.[14] با بهدست آوردن اسلحه و مهمات که بیشتر آنها در پی غارت پادگانها و پاسگاههای محلی تهیه میشد، کومله به گسترش و تقویت اعضای خود پرداخت: به مواضع نیروهای ارتش، سپاه و بسیج حمله کرد و به قتل و غارت آنان مشغول شد.[15] رفراندوم قانون اساسی را تحریم، مردم را با اتهاماتی مثل حمایت از دولت مرکزی و شرکت در مراسم قرآنخوانی دستگیر، تلفنها را کنترل و به نام مالیات باج گرفت و تبلیغات ضد اسلامی کرد.[16] کومله با انتشار نشریۀ «شورش» در سال 1358 اعلام کرد: «هدف از ایجاد کومله، تضعیف و براندازی جمهوری اسلامی و تأسیس حکومت مارکسیستی از طریق قیام مسلحانۀ دهقانی است.» تشکیلات «پیشمرگههای زحمتکشان صلاح شمسالدین» گروه انشعابی حزب کومله نیز خواهان شرکت در نبرد نظامی به منظور استقرار «جمهوری دمکراتیک خلق» بود.[17]
کومله با ایجاد حادثۀ 23 تیر 1358 در مریوان و کوچاندن مردم با ترساندن آنان از حملۀ ارتش و متهم کردن آنان به قساوت، تا ساختن سنگر از اجساد بچههای شیرخوار هم پیش رفت.[18]
کومله در سال 1359 با درگیر کردن نیروهای ایرانی در کردستان، آنان را از جنگ با ارتش صدام بازداشت.[19]
در سال 1360، عبدالله مهتدی به دبیرکلی انتخاب گردید و بر تداوم مبارزۀ مسلحانه تا براندازی جمهوری اسلامی تأکید کرد.[20] در این سال کومله با ترور و تهدید نیروهای بومی و ایجاد عملیات روانی علیه آنها به جمعآوری پایگاههای ثابت خود، مخفی کردن مهمات و تجهیزات پرداخت و با حمله به پایگاههای نظامی، کمین و مینگذاری، ایجاد تلههای انفجاری، ترور، ربودن افراد، به اسارت گرفتن نیروهای نظامی، اعدام اسرا و... به ناامنی در منطقه افزود.[21]
با موفقیتهای پیدرپی رزمندگان جمهوری اسلامی در آزادسازی و پاکسازی شهرها و محورهای مواصلاتی شمال غرب و غرب ایران و بستن مرزها، کومله با تغییر استراتژی، از جنگ فراگیر به عملیات چریکی و نامنظم روی آورد. کومله به کمک حزب دمکرات به مقابله با نظام جمهوری اسلامی پرداخت و فعالیتهایی همچون حمله به شهرها، ترور، بمبگذاری و... را دامن زد. عملیات شهید عباس کردآبادی در سال 1360 برای مقابله با کومله توسط نیروهای نظامی جمهوری اسلامی انجام شد.[22]
با تشکیل قرارگاه حمزه سیدالشهدا در سال 1361 که متشکل از نیروهای سپاه، ارتش و ژاندارمری بود، امنیت نسبی در کردستان برقرار گردید و کومله به کردستان عراق رانده شد.[23] نیروهای نظامی جمهوری اسلامی با پاکسازی مجدد شهرها و طراحی و انجام عملیات در مناطق غرب و شمال غرب، اعضای حزب را متواری و وادار به تسلیم کردند. عملیاتهای شهید آیتالله صدوقی در سال 1361، سهراهی قم قلعه در سال 1361، شهری کند، آفان، شهید بروجردی، شهید کاظمی 1 و 2 و عملیاتهای بینابینی کامیاران ـ مریوان ـ پاوه در سال 1362 در این راستا صورت گرفت.[24]
کومله در سال 1362 با تخریب دکلهای برق و مخابرات، ایجاد کمین و بمبگذاری، ترور و تهدید نیروهای بومی، اجرای عملیات علیه پایگاههای نظامی و منابع اقتصادی دولت جمهوری اسلامی ایران، عملیاتهای خود را وسعت بخشید.[25]
در شهریور 1362 کومله در رقابت با حزب دمکرات که عضویت شورای ملی مقاومت سازمان مجاهدین خلق را پذیرفته بود، با تشکیلات «اتحاد مبارزان کمونیست» ادغام و «حزب کمونیست ایران» را بهوجود آورد. پس از آن کومله به منزلۀ شاخهای از حزب جدید در کردستان فعالیت کرد و خود را «نمایندۀ راستین زحمتکشان کردستان» معرفی و تشکیل ارتش خلقی را در دستور کار قرار داد.
قرارگاه حمزه برای آزادسازی مناطق سارال و خورخوره از اشغال حزب کومله، عملیات قائم را در 27 اردیبهشت 1363 با موفقیت اجرا کرد. به دلیل کمبود نیروی انسانی، در بسیاری از روستاها پایگاه دائم ایجاد نشد و گروههای مخالف دوباره به این روستاها بازگشتند.[26]
در این ایام اختلافاتی بین دو حزب کومله و دمکرات ایجاد شد و آنها را روبهروی یکدیگر قرار داد. این درگیریها از 6 بهمن 1363 تا 10 خرداد 1364 ادامه داشت. اواسط خرداد کومله به علت تضعیف و از دست دادن نیروها از رویارویی مستقیم با حزب دمکرات پرهیز و به منطقۀ سارال و خورخوره فرار کرد.[27] حزب مقرهایی را در روستاهای دورافتادۀ این منطقه ایجاد، تعداد هزار نفر از اعضای خود را در آنجا مستقر و عدهای از مردم عادی و رزمندگان را در روستای بست زندانی کرد.
کومله در سالهای 1363 و 1364 با نفوذ در بین نیروهای انقلاب از طریق تسلیم شدگان، حمله به شهرها، کنترل و بستن محورهای اصلی، سرکشی به خانوادهها و پرداخت کمک مالی به آنها، ربودن ثروتمندان، حمله به پایگاهها و... در جهت ضربه زدن به جمهوری اسلامی اقدام کرد.[28]
قرارگاه حمزه برای پاکسازی منطقه سارال و خورخوره و سوق دادن کومله به سمت محل استقرار گروه دموکرات و ایجاد درگیری مجدد بین آنها، عملیات انصارالله را در 21 خرداد 1364 با فرماندهی چهار قرارگاه فرعی در حد فاصل شهرهای سقز ـ دیواندره و سنندج طراحی و به اجرا گذاشت.[29]
همکاری کومله با عراق در بمباران شیمیایی مردم حلبچه در کردستان عراق در اسفند 1366 نمود عینی یافت؛ کومله کوچکترین اعتراضی به این حمله نکرد و با سکوت رهبران حزب همراه بود.[30]
درگیریهای دو حزب کومله و دمکرات تا سال 1367 ادامه یافت و کومله در این سال آتشبس اعلام کرد.[31]
با پاکسازی مناطق کردستان، کومله به ارتش عراق نزدیکتر شد و با همکاری یکدیگر حمله به مواضع ایران را گسترش دادند.[32] ارتش عراق کمکهای مالی، تسلیحاتی و تدارکاتی بسیاری به کومله کرد و با حمایت و پشتیبانی سیاسی، اقتصادی و ایجاد شبکههای اطلاعاتی منسجم بین کومله و استخبارات ارتش خود، عملیات علیه ایران را وسعت بخشید[33] و در عوض، جمعآوری اطلاعات از نیروهای ایرانی از اصلیترین مأموریت کومله بهشمار میرفت.
با ادامه تحرکات و تشنجات مرزی کومله علیه جمهوری اسلامی، در سال 1370سپاه به قرارگاه کومله حمله کرد. پس از آن نیز با وجود درگیری سیاسی کومله با حزب دمکرات و اختلافات درونگروهی که سبب تضعیف اعضای کومله شد، حزب همچنان به تحرکات خود علیه جمهوری اسلامی ادامه داد. از اینرو در 7 مرداد 1375 نیروهای ایرانی مجدداً به مقر آنان در عراق حمله کردند.[34]
در سال 1370 کومله به دو شاخه منشعب و از حزب کمونیست جدا شد: جریان «کمونیست کارگری» به رهبری منصور حکمت و «کومله» که در سال 1380 خود را «حزب سوسیالیستی کارگران در کردستان» معرفی کرد.[35] از این رو حضور کومله در مناطق کردنشین (شمالیترین نقطه در استان آذربایجان غربی تا جنوبیترین نقطه در استان کرمانشاه) کمتر شد تا به مرور کادر اصلی به اروپا رفت و بقیه در عراق ماندند.[36]
کومله در سال 1388 به ریاست عبدالله مهتدی ضمن تحریم انتخابات ریاست جمهوری ایران، از طریق انتشار بیانیه، پوشش رسانهای و فراخوان اعتصاب و ایجاد اغتشاش، به حمایت از شورشهای پس از انتخابات پرداخت.[37]
فعالیتهای کومله در عراق نیز باعث شد در فروردین 1390 مردم شهرک زرگویز از توابع استان سلیمانیۀ عراق در اعتراض به غصب زمینهای کشاورزی خود توسط اعضای کومله، اردوگاه و دفتر سیاسی آنان را محاصره کرده و خواهان خروج آنان از منطقه شوند.[38]
23 شهریور 1397 تعدادی از عناصر کومله به سفارت ایران در پاریس پایتخت فرانسه حمله کردند. اما بیانیه حزب تعرض به سفارت ایران توسط اعضای حزب را تکذیب و ادعا کرد اعضای حزب تجمع مسالمتآمیز داشته و برخی شرکتکنندگان، دست به اعمال خشونتآمیز زدهاند.[39]
[1]. ایزدی، مصطفی، استکی، جواد، یاران، مسعود، تاریخ بیستساله پاسداری از انقلاب اسلامی در غرب کشور، ج3: شناخت ماهیت ضدانقلاب و اشرار، تهران: دانشگاه امام حسین(ع)، 1386، ص12.
[2]. اسماعیلی، حمیدرضا، تروریسم در ایران معاصر، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی،1390، ص216.
[3]. صادقی، رضا، اطلس راهنما12: آذربایجان غربی در جنگ با ضدانقلاب و دفاع مقدس، تهران: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، 1391، ص30.
[4]. کردستان، امپریالیسم و گروههای وابسته، تهران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، 1359، ص85.
[5]. صادقی، رضا، اطلس راهنما9: کردستان در جنگ ضد شورشگری و دفاع مقدس، تهران: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، 1390، ص30 و 32 و 34.
[6]. همان، ص24.
[7]. صادقی، رضا، اطلس راهنما12، ص289.
[8]. امیر نظمی افشار، منوچهر، حاجیلو، اسفندیار، تاریخ معاصر آذربایجان، ج1، تهران: سوره سبز، 1395، ص28 و 87؛ نادری، محمود، حزب دمکرات کردستان ایران، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1394، ص210.
[9]. نادری، محمود، حزب دمکرات کردستان ایران، ص211.
[10]. اسماعیلی، حمیدرضا، تروریسم در ایران معاصر، ص217.
[11]. صالحی، مریم، نبرد در باران، تهران: فاتحان، 1395، ص48.
[12]. ایزدی، مصطفی، استکی، جواد، یاران، مسعود، تاریخ بیستساله پاسداری از انقلاب اسلامی در غرب کشور، ج3، ص15.
[13]. صادقی، رضا، اطلس راهنما12، ص64.
[14]. ایزدی، مصطفی، استکی، جواد، یاران، مسعود، تاریخ بیستساله پاسداری از انقلاب اسلامی در غرب کشور، ج3، ص16.
[15]. صادقی گویا، نجاتعلی، گردنه خان تا قله آربابا، تهران: ایران سبز، 1381، ص41.
[16]. امیر نظمی افشار، منوچهر، حاجیلو، اسفندیار، تاریخ معاصر آذربایجان، ج1، ص80 و 81؛ اسماعیلی، حمیدرضا، تروریسم در ایران معاصر، ص220.
[17]. امیر نظمی افشار، منوچهر، حاجیلو، اسفندیار، تاریخ معاصر آذربایجان، ج1، 89.
[18]. اسماعیلی، حمیدرضا، تروریسم در ایران معاصر، ص264.
[19]. همان، ص222.
[20]. صادقی گویا، نجاتعلی، گردنه خان تا قله آربابا، ص42.
[21]. همان، ص491.
[22]. ایزدی، مصطفی، استکی، جواد، یاران، مسعود، تاریخ بیستساله پاسداری از انقلاب، ج4: مقابله با ضدانقلاب و تجزیهطلبی، تهران: دانشگاه امام حسین(ع)، 1387، ص581-535.
[23]. اسماعیلی، حمیدرضا، تروریسم در ایران معاصر، ص222.
[24]. ایزدی، مصطفی، استکی، جواد، یاران، مسعود، تاریخ بیستساله پاسداری از انقلاب، ج4، ص535-581.
[25]. همان، ج3، ص50 و 51.
[26]. صادقی، رضا، اطلس راهنما9، ص23.
[27]. همان، ص102.
[28]. ایزدی، مصطفی، استکی، جواد، یاران، مسعود، تاریخ بیستساله پاسداری از انقلاب اسلامی در غرب کشور، ج3، ص55.
[29]. همان، ج4، ص577 و 588.
[30]. همان، ص231.
[31]. اسماعیلی، حمیدرضا تروریسم در ایران معاصر، ص223.
[32]. صادقی، رضا، اطلس راهنما9، ص122.
[33]. همان، ص120.
[34]. نادری، محمود، حزب دمکرات کردستان ایران، ص582.
[35]. اسماعیلی، حمیدرضا تروریسم در ایران معاصر، ص225 و 226.
[36]. صادقی، رضا، اطلس راهنما12، ص30.
[37]. اسماعیلی، حمیدرضا تروریسم در ایران معاصر، ص233.
[38]. همان، ص234.
[39]. روزنامه ایران، ش6879، 27 شهریور 1397، ص3؛ روزنامه کیهان، ش22003، 25 شهریور 1397، ص3.