عملیات کرکوک
زینب احمدی
43 بازدید
فیلم سینمایی عملیات کرکوک توسط جمال شورجه در سال ۱۳۶۹ ساخته شده و موضوع آن انهدام یک پالایشگاه عراق در خاک این کشور توسط رزمندگان ایران است.
فیلم سینمایی عملیات کرکوک بر اساس داستانی از نورالدین حجازی و مجید بهمنپور ساخته شده است. کارگردان جمال شورجه، دستیار کارگردان احمد نورایی و حسین دلآگاه، مدیر فیلمبرداری غلامرضا آزادی، دستیار فیلمبردار رحیم بشارت، نورپرداز عبادلله بهافروز، منشی صحنه شهرام زاهدی، صدابردار نظامالدین کیایی، صدا روبیک منصوری، سرپرست گویندگان ناصر طهماسب، جلوههایویژه رضا رستگار، تدوینگر سیفالله داد، موسیقی متن محمدرضا علیقلی، شعر محمدحسین شهریار، طراح صحنه محمود نزهتسرشت، مدیر تولید حبیبالله الهیاری، طراح پوستر محمدعلی باطنی و بازیگران جهانبخش سلطانی، محرم زینالزاده، جعفر دهقان، اردلان شجاعکاوه، کاظم افرندنیا، ابوالفضل شاهکرم، مصطفی رستمی، محمد گیلانی و ... هستند.
این فیلم ۷۰ دقیقهای محصول مؤسسه امور سینمایی بنیاد مستضعفان و جانبازان است که ۸ آبان ۱۳۷۰ در سینماهای ملت، ستاره، آستارا، اروپا، جمهوری، انقلاب، استقلال، ونوس و ... به نمایش عموم درآمد و 229.107.190 ریال فروش کرد.[1]
گروهی از رزمندگان جنگهای نامنظم مأموریت مییابند با انجام عملیاتی در خاک عراق پالایشگاه مهم شهر کرکوک را منهدم کنند. آنها پس از عبور از موانع بسیار به شهر کرکوک نزدیک میشوند و با همکاری کردهای مسلمان عراقی مأموریت خود را با موفقیت انجام میدهند و با بر جا گذاشتن سه شهید به قرارگاه خود بازمیگردند.[2]
این فیلم در دوره چهارم جشنواره دفاع مقدس جایزه بهترین عکاس را از آن خود کرد.[3]
فیلم سینمایی عملیات کرکوک بر مبنای عملیات پیروزمندانه انهدام پالایشگاه عظیم کرکوک شکل گرفته است. مشخص نیست فیلمساز چه میزان به واقعیت عملیات انجام شده متعهد و پایبند بوده، اما شکل و طرح فیلمنامه در بسیاری از صحنهها تصویر گنگی از واقعیت را نشان میدهند. لحن شخصیتهای فیلم صادقانه و دیالوگها ساده و بیریا هستند اما فیلم پرداخت یک فیلم ماندگار جنگی را ندارد. همچنین رویدادها و حوادث بر آدمهای فیلم غلبه دارند.
به اعتقاد منتقدین شورجه نتوانسته تعادلی منطقی بین شخصیتها و حوادث برقرار کند. این فیلم علیرغم پیشرفتهای تکنیکی کارگردان نسبت به فیلمهای قبلیاش حرف تازهای برای گفتن ندارد. در فیلم نحوه ورود نیروهای سیدهاشم به شهر کرکوک و نیروهای کاظمی به پالایشگاه از طراحی مناسبی برخوردار نیست و غیر واقعی و تقریباً ناممکن نمایان میشود. در فیلم پالایشگاهی که آن همه در مورد اهمیت راهبردی آن صحبت میشود بی در و پیکر است و نیروهای دشمن به راحتی به داخل آن نفوذ میکنند و در آن مواد منفجره جاسازی میکنند. گویا فیلمساز در واقعنمایی حوادث داستان فیلمش ناتوان است.
فیلم از دو وجه حادثه و اکشن که مشخصه اصلی فیلمهای جنگی است و همچنین شخصیتها، تشکیل شده است. فیلم موفق فیلمی است که حادثه و اکشن را در کنار عمق بخشیدن به شخصیتها (نه تیپها) به تناسب پیش ببرد که در این فیلم اینگونه نیست. با این حال یکی از امتیازات فیلم، این است که فیلمساز به دلیل آشنا بودن با فضای جبهههای نبرد ایران، توانسته محتوا را حفظ کند و فیلم به محملی سراسر زد و خورد تبدیل نشود. البته فیلمساز حوادث را منطقی پیش نمیبرد و دشمن را ضعیف جلوه میدهد که همین یکی از نقاط ضعف فیلم است، زیرا پیروزی در برابر دشمن ضعیف چندان افتخاری ندارد.
مطرح کردن موضوع شهادت «حیدر» پسر «حاج بشیر» که معمولاً ابیاتی از استاد شهریار را از منظومه «حیدر بابا» میخواند برای عمق بخشیدن به محتوای فیلم قابل تقدیر است، اما به گفته منتقدان تأکید زیاد فیلمساز بر روی این مسأله واقعه را لوث میکند.
به گفته برخی کارشناسان جمال شورجه با ساخت چندین فیلم سینمایی جنگی ثابت کرده است که ابزار سینما را به خوبی میشناسد و توان هدایت یک فیلم جنگی را از لحاظ تکنیکی دارد و اگر به وجه شخصیتی فیلمهایش نیز بیشتر بپردازد، بهتر از این نیز خواهد بود؛ منظور آدمهایی است که شخصیتهایشان فقط در ابعاد جنگی تعریف نمیشود.[4]
جمال شورجه در مصاحبهای در پاسخ به این سؤال که چرا همه تولیدات سینماییاش جنگی است میگوید: «اگر عاشورا فقط یک روز بود و ما نزدیک به هزار و چهار صد سال داریم از آن یک روز ارتزاق میکنیم، مقطع هشت ساله جنگ ما که کربلاها و عاشوراهای مکرر بود، باید سالهای طولانی این سرزمین را ارتزاق کند تا مردم بتوانند همیشه از این آبشخور استفاده کنند».
منتقدان دیگری گفتهاند که این فیلم به دلیل پرداخت بیش از حد به خشونت و صحنههای زدوخورد، سطحی است و به همین دلیل نیز لذت دیدن این نوع فیلمها گذرا و سطحی است و شخصیتپردازی این فیلم نیز از همین فرمول تبعیت میکند. شخصیتهایی مانند بشیر، سیدهاشم، مهندس کاظمی، کاک صالح و ... همه شبیه هم شدهاند و تفاوتی با هم ندارند، به طوری که اگر جایگاه آنها را با هم عوض کنیم تفاوتی نمیکنند. شخصیتها نه تنها در حد تیپ نشدهاند بلکه کلیشهای بوده و نمیتوانند نماینده افرادی باشند که در جبهههای واقعی حضور داشتند، پس هیچ کدام از آنها نمیتوانند با تماشاگر ارتباط برقرار کنند.
عراقیهای این فیلم نیز جز حماقت و ضعف و وحشیگری نقشی ندارند. اغراق در نمایش حماقت دشمن در این فیلم شجاعت قهرمانان فیلم را نیز زیر سؤال برده است. سیر روایت داستان به صورت مکانیکی و یک در میان پیش میرود، یعنی بعد از هر درگیری و جنگ، نمایش احساساتگرایی را میبینیم؛ مانند افتادن مهندس به درون رودخانه در کنار کشته شدن آوارگان و کودک عراقی. این یک در میانها حسی به مخاطب القا نمیکنند و طبیعی نیستند.
درباره موسیقی فیلم نیز گفتهاند آنجا که فیلم ناتوان از خلق تأثیر و حس در تماشاگر است بار آن را به عهده موسیقی میافتد. جلوههای ویژه این فیلم نیز بیش از حد معمول است و فیلمساز برای جبران کمبود قصه و داستان آن را به کار گرفته است. گویی در این فیلم همه چیز فدای جلوههای ویژه شده و جلوههای شخصیتی و عاطفی از دست رفته است.[5]
در نهایت گفته شده که هرچند جمال شورجه کارگردان باذوق و باتجربهای است ولی مشکل اساسی فیلم عدم زبان ناب هنری آن است. اساس فیلمنامه حادثهمحور است و شخصیتها ضعیفند و صرفاً فیلمبرداری خوب و قابل توجه است و صحنهها ریتم خوبی دارند.[6]
[1] - سالنامه آماری فروش فیلم و سینمای ایران سال ۱۳۷۱، پاییز ۱۳۹۵، ص ۷.
[2] - بهارلو، عباس، فیلمشناخت ایران، فیلمشناسی سینمای ایران ۱۳۰۹-۱۳۵۷، تهران، قطره، ۱۳۸۳، ص ۲۵۹.
[3] - http://www.sourehcinema.com/.
[4] - مجله اطلاعات هفتگی، ش ۲۵۵۲، ۲۰-۲۷ آذر ۱۳۷۰، ص۴۲ و۴۳.
[5] - ماهنامه سروش، ش ۵۸۰، ۲ آذر ۱۳۷۰، ص ۳۵-۳۷.
[6] - ماهنامه فیلم، ش ۱۱۷، دی ۱۳۷۰، سال نهم، ص ۹۴.