اشخاص

باکری، مهدی

زینب احمدی
3946 بازدید

مهدی باکری (1363ـ1333) فرمانده لشکر 31 عاشورای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود که در عملیات بدر، در منطقه هورالعظیم به شهادت رسید.

مهدی باکری سال 1333 در شهرستان میاندواب از توابع استان آذربایجان غربی به دنیا آمد. سال آخر دبیرستان، همزمان با شهادت برادرش علی باکری، وارد جریانات سیاسی شد. سال 1352 در دانشکده فنی دانشگاه تبریز در رشته مهندسی مکانیک پذیرفته شد و مبارزه سیاسی برضد حکومت پهلوی را هم ادامه داد. سال 1356 از دانشگاه فارغ‌التحصیل شد و پاییز همان سال برای سربازی به پادگان فرح‌آباد تهران اعزام شد. سال 1357 در پی فرمان امام خمینی برای ترک پادگان‌ها، مخفیانه به ارومیه بازگشت و در تظاهرات‌ها شرکت کرد.

با پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل سپاه پاسداران در سال 1358، عضو سپاه ارومیه شد و در سازماندهی اولیه آن نقش فعالی داشت. مدتی هم به‌عنوان دادستان دادگاه انقلاب خدمت کرد. تیر 1359 به عضویت هیئت مدیره آب سازمان شرب ارومیه درآمد و در مرداد همان سال شهردار این شهر شد. پس از آن هم در 7 مهر 1359 عضو شورای جهاد سازندگی آذربایجان غربی شد. در آبان همان سال برای آزادسازی شهر اشنویه و روستاهای مرزی به سپاه بازگشت و هفت ماه فرماندهی عملیات سپاه آذربایجان غربی را بر عهده داشت. در همان ایام، یعنی 11 آبان 1359 با صفیه مدرس ازدواج کرد.[1]

در آبان 1359 مهدی با برادرش حمید برای حضور در جبهه‌ها عازم آبادان شدند. در محور ایستگاه 7 آبادان گروه رزمی کوچکی از نیروهای سپاه و عشایر آبادان تشکیل دادند. مهدی پس از مدتی دوباره به ارومیه بازگشت.[2] در آنجا، به کار جهاد سازندگی در مناطق روستایی و محروم ادامه داد و مدتی هم مسئولیت فرماندهی عملیات سپاه آذربایجان غربی را بر عهده گرفت و طرح آزادسازی روستاهای مرزی از دست گروهک‌های ضدانقلاب را در دستور کار خود قرار داد. او همچنین عملیاتی در غرب شهر سلماس تا مرز سِرو انجام داد که در نهایت تعدادی از اعضای حزب کومله از منطقه فرار کردند. در مجموع او پس از هفت ماه تلاش و امن شدن مناطق شمال غرب، عازم جبهه‌های جنوب شد.[3]

مهدی باکری زمستان 1360 به‌عنوان قائم‌مقام تیپ در حال تشکیل نجف اشرف، مشغول فعالیت شد و به همراه احمد کاظمی این تیپ را تشکیل دادند. دوم فروردین 1361 در عملیات فتح‌المبین شرکت کرد. توانایی باکری در طرح‌ریزی‌های تاکتیکی و اجرای مؤثر، در عملیات فتح‌المبین مشخص شد. او در این عملیات با کمک نیروهای مهندسی جهاد سازندگی دیگر استان‌ها از جمله استان سمنان، با بریدن کوه، جاده نظامی احداث کردند که ارتباط بین کوره‌راه شرقی و غربی ارتفاعات میشداغ را برقرار می‌کرد. از طریق این جاده به عقبه عراقی‌ها در تنگه رقابیه حمله کردند و راه برای سایر محورهای عملیاتی گشوده شد. در این عملیات باکری فرماندهی چهار گردان را بر عهده داشت. وی در این عملیات از ناحیه چشم مجروح شد.[4]

باکری در عملیات بیت‌المقدس (اردیبهشت و خرداد 1361)، همچنان جانشین تیپ 8 نجف اشرف بود و در کنار احمد کاظمی فرماندهی دو گردان خط‌شکن را بر عهده داشت. او در مرحله دوم این عملیات از ناحیه کمر مجروح شد.

مهدی باکری در اواخر خرداد 1361 به دستور محسن رضایی، فرمانده کل سپاه پاسداران، فرماندهی تیپ 31 عاشورا را که برای عملیات طریق‌القدس در 8 آذر 1360 تشکیل شده بود بر عهده گرفت. این تیپ متشکل از پاسداران و بسیجیان آذربایجان غربی بود.

بیست‌ودوم تیر 1361، او با تیپ 31 عاشورا در عملیات رمضان شرکت کرد. این عملیات در غرب منطقه عمومی شلمچه و در ناحیه کانال پرورش ماهی در شرق بصره انجام شد. در همین عملیات از ناحیه سینه مجروح شد.[5]

باکری در عملیات والفجر مقدماتی (17 بهمن 1361، چزابه) به‌عنوان فرمانده لشکر 31 عاشورا حضور داشت.[6]

در عملیات والفجر 1 (21 فروردین 1362)، لشکر 31 عاشورا به فرماندهی مهدی باکری در کنار لشکر 27 محمد رسول‌الله ‌صلی‌الله‌علیه‌وآله به فرماندهی رضا چراغی و تیپ 10 سیدالشهدا‌علیه‌السلام به فرماندهی کاظم نجفی رستگار، وارد عمل شدند. باکری در این عملیات به همراه گروه شناسایی تا پشت خط کمین عراقی‌ها جلو رفت.[7]

در عملیات والفجر 2 (29 تیر 1362، حاج‌عمران) لشکر 31 عاشورا به فرماندهی مهدی باکری به بعضی از اهداف عملیات مانند تصرف پادگان حاج‌عمران و مسدود کردن یکی از معابر مهم ضدانقلاب به کردستان و اشراف بر شهر چومان مصطفی و... نائل شد.[8]

این لشکر در 27 مهر همان سال نیز در عملیات والفجر 4 به قصد تصرف دره شیلر شرکت داشت که در نهایت این دره تصرف شد.[9]

باکری در عملیات خیبر (3 اسفند 1362، هورالهویزه) فرماندهی لشکر 31 عاشورا را بر عهده داشت.[10] برادرش، حمید، در این عملیات به شهادت رسید ولی پیکرش به عقب منتقل نشد؛ زیرا مهدی معتقد بود نباید برای انتقال پیکر برادرش جان نیروهای دیگر به خطر بیفتد.[11]

پس از عملیات خیبر، مهدی باکری برای استقرار نیروهای لشکر 31 عاشورا اقدام به طراحی و ساخت یک پادگان در شهر دزفول کرد که بعدها پادگان شهید باکری نامیده شد.[12]

بیستم اسفند 1363 عملیات بدر به قصد قطع جاده بصره ـ العماره و تهدید بصره و همچنین تکمیل اهداف باقی‌مانده از عملیات خیبر، انجام شد.[13] لشکر 31 عاشورا به فرماندهی باکری اولین یگانی بود که توانست نیروهای خود را به غرب رودخانه دجله برساند. در این عملیات و در 25 اسفند 1363 مهدی با اصابت گلوله‌ای به پیشانی‌اش مجروح شد و در حال انتقال به عقب با اصابت خمپاره‌ای به قایق حامل او، پیکرش برای همیشه در آب‌های رودخانه دجله باقی ماند.[14] مزار یادبود شهید مهدی باکری در گلزار شهدای وادی رحمت تبریز قرار دارد.[15]

آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای 5 مهر 1368 در مراسمی، به تعدادی از فرماندهان شهید دفاع مقدس نشان فتح اعطا کردند که شهید مهدی باکری یکی از آن‌ها بود.[16]


[1]. نجفی، حسین، اسوه‌ها‌ی ما‌ندگا‌ر: حمید با‌کری، مرتضی‌ یا‌غچیا‌ن‌، علی‌ تجلایی‌، حسن‌ شفیع‌زاده‌، مهدی با‌کری، تبریز: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس آذربایجان شرقی، 1384، ص8 و 9؛ علایی، حسین، مهدی باکری در اندیشه و عمل، تبریز: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس آذربایجان شرقی، 1387، ص34 و 35 و 39 و 42 و 43 و 49.

[2]. علایی، حسین، مهدی باکری در اندیشه و عمل، ص52 و 53 و 157.

[3]. همان، ص49ـ44.

[4]. همان، ص54 و 55؛ نجفی، حسین، اسوه‌ها‌ی ما‌ندگا‌ر، ص9؛ درودیان، محمد، سیری در جنگ ایران و عراق، ج1: خونین‌شهر تا خرمشهر، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، 1387، ص81.

[5]. علایی، حسین، مهدی باکری در اندیشه و عمل، ص61ـ58.

[6]. رشید، محسن، اطلس جنگ ایران و عراق، تهران: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، 1387، ص70.

[7]. علایی، حسین، مهدی باکری در اندیشه و عمل، ص63.

[8]. رشید، محسن، اطلس جنگ ایران و عراق، ص86؛ نجفی، حسین، اسوه‌ها‌ی ما‌ندگا‌ر، ص8.

[9]. رشید، محسن، اطلس جنگ ایران و عراق، ص90.

[10]. علایی، حسین، مهدی باکری در اندیشه و عمل، ص67ـ65.

[11]. همان، ص155 و 66.

[12]. همان، ص 88.

[13]. همان، ص 70.

[14]. همان، ص 79تا 80.

[15]. شاهد یاران، ش157، آبان 1397، ص15.

[16]. روزنامه جمهوری اسلامی ایران، ش2993، 6 مهر 1368، ص12.