گروهها، نهادها، سازمانها
شهربانی
محسن شیرمحمد
1070 بازدید
شهربانی یکی از نهادهای انتظامی بود که در دوران دفاع مقدس با وجود آنکه وظیفه نظامی نداشت، اما نیروهایش در قالب یگانهای پلیس در جبهه حضور یافتند و نقش مؤثری ایفا کردند.
تاریخچه شهربانی به دوره قاجاریه بازمیگردد. ناصرالدینشاه پس از بازگشت از اروپا با کمک مستشاران خارجی، تشکیلات انتظامی جدیدی در تهران به نام نظمیه بنیان نهاد.[1] نظمیه در دوره قاجاریه در شهرهای مختلف به فعالیت خود ادامه داد تا اینکه در دوره پهلوی اول نام آن به شهربانی تغییر یافت.[2] بعد از جنگ جهانی دوم، در سال 1325، با تصویب مجلس، شهربانی تابع وزارت کشور شد و بهتدریج بخشهای مختلف آن ازجمله اداره آگاهی به شکل امروزی درآمد.[3] سال 1338 برای تربیت کادرهای شهربانی، دانشکده افسری شهربانی تأسیس شد.[4] شهربانی در دوره پهلوی دوم روند توسعه خود را ادامه داد و در سال 1349 دارای 26 هزار نیرو شد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357، شهربانی که به اختصار شاجا (شهربانی جمهوری اسلامی ایران) خوانده میشد، به مانند سایر نیروهای مسلح دچار نابسامانی تشکیلاتی شد. بااینحال به مرور زمان، نظم سازمانی خود را به دست آورد[5] و نیروهایش به حدود 70 هزار نفر رسید.[6] با آغاز بحران داخلی در مناطق مختلف کشور، شهربانی نیز درگیر مبارزه با ضدانقلاب شد. نمونه آن نقش مهم شهربانی و کمک به سایر نیروهای مسلح در ختم غائله موسوم به خلق عرب در خرمشهر در خرداد 1358 است.[7]
با شروع جنگ تحمیلی، شهربانی در برخی مناطق شهری نزدیک مرز، درگیر مقابله با دشمن شد. برای مثال میتوان به منطقه آبادان اشاره کرد. مهر 1359 به دنبال احتمال حمله به آبادان از سوی عراق، تمامی نیروهای شهربانی همگام با سایر رزمندگان، بسیج شده و آماده مقابله با دشمن شدند. تلاش نیروهای شهربانی در 5 مهر 1359 به اوج رسید و بعدها این روز به نام پلیس نامگذاری شد. در این زمان، نیروهای شهربانی زیر آتش توپخانه در چهار نقطه اصلی شهر و به منظور شناسایی و دستگیری ستون پنجم عراق و همچنین کنترل اموال مردم مستقر شدند که البته تلفاتی نیز به آنها وارد شد. هشت نفر از نیروهای شهربانی در 7 آبان 1359 شهید و 25 نفر مجروح شدند. در 21 آبان 1359 و در منطقه ذوالفقاری نیز، نیروهای شهربانی به همراه سایر نیروهای مسلح جلوی نفوذ ارتش عراق به آبادان را گرفتند و مانع تصرف این منطقه به دست دشمن شدند. تا این زمان، در آبادان 33 نفر از نیروهای پلیس به شهادت رسیده و 73 نفر نیز مجروح شدند. بعد از شکست حصر آبادان در عملیات ثامنالائمه در مهر 1360، حفظ بخشی از جبهه در این منطقه و در ساحل اروندرود به شهربانی واگذار شد.
در دوران دفاع مقدس، نیروهای شهربانی در استانهای مختلف کشور نیز به صورت داوطلبانه برای کمک به سایر رزمندگان به مناطق جنگی اعزام میشدند. ابتدا این نیروها به جبهههای جنوب و بعدها به غرب و کردستان اعزام شدند. در مجموع از مهر 1359 تا 1365، حدود 14171 نفر از نیروهای شهربانی در 49 مرحله به جبهه اعزام شدند[8] که این نیروها در عملیاتهای مختلف شرکت کردند، ازجمله عملیات والفجر 1 در منطقه مرزی شمال غرب فکه در فروردین 1362. در این عملیات، نیروهای شهربانی ازجمله قوای خطشکن بودند که دوازده نفر از آنها به شهادت رسیدند. نیروهای شهربانی در عملیات والفجر 2 (تیر 1362، حاجعمران) نیز حضور داشتند.[9] همچنین در عملیات والفجر 8 (1364) که منجر به تصرف شبهجزیره فاو شد، تحت امر سپاه پاسداران در 75 روز نبرد حضور داشتند. حضور این نیروها در پدافند هوایی نیز منجر به سرنگونی چند فروند از جنگندههای دشمن شد. ازجمله در عملیات کربلای 1 و بازپسگیری شهر مهران (تیر 1365) یک فروند از هواپیماهای دشمن را سرنگون کردند.[10]
در سال 1365 یگان جدیدی با نام تیپ ایثار به استعداد 1250 نفر، از بین داوطلبان شهربانی تشکیل و حضور شهربانی در جبههها تا پایان جنگ تحمیلی منسجمتر شد.[11]
از جمله اقدامات مهم شهربانی در دفاع مقدس، راهاندازی تشکیلات پلیس در شهرهای آزادشده بود که میتوان به بستان و خرمشهر اشاره کرد.[12]
در دوران دفاع مقدس و از سال 1359 تا 1369 سرتیپ هوشنگ وحید دستگردی، سرهنگ سید ابراهیم حجازی، سرهنگ جلیل صمیمی، سرهنگ رضا نیکنژاد و سرتیپ دوم سید امانالله مرتضوی ریاست شهربانی کل کشور را بر عهده داشتند. در طول دوران دفاع مقدس از نیروهای شهربانی 220 نفر شهید شدند[13] که برجستهترین آنها سرتیپ هوشنگ وحید دستگردی بود که 8 شهریور 1360 و در جریان بمبگذاری در دفتر نخستوزیری به همراه محمدعلی رجائی (رئیسجمهور) و محمدجواد باهنر (نخستوزیر) به شهادت رسید.[14] همچنین 686 نفر از نیروهای شهربانی جانباز و 66 نفر نیز به اسارت دشمن درآمدند که پس از پایان جنگ آزاد شدند.[15]
در سال 1370، به دنبال تصویب قانون ادغام نیروهای انتظامی در مجلس شورای اسلامی و تأیید فرماندهی کل قوا، شهربانی با ژاندارمری و کمیته انقلاب اسلامی ادغام و و سازمان جدیدی به نام نیروی انتظامی شکل گرفت.[16]
[1]. بختیاری، حسین، ترابی، یوسف، سیر تاریخی آموزش عالی پلیس در ایران تا 1370، تهران: دانشگاه علوم انتظامی، 1385، ص73 و 76.
[2]. همان، ص80 و 81.
[3]. رنجبر، سیفالله، نیروهای انتظامی و جنگ، تهران: انتشارات اسلامی، 1386، ص27 و 28.
[4]. بختیاری، حسین، ترابی، یوسف، سیر تاریخی آموزش عالی پلیس در ایران تا 1370، ص114.
[5]. رنجبر، سیفالله، نیروهای انتظامی و جنگ، ص30.
[6]. همان، ص13.
[7]. واعظ، بتول، خاطرات امیر سرتیپ سید ابراهیم حجازی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1395، ص87.
[8]. رنجبر، سیفالله، نیروهای انتظامی و جنگ، ص40-35.
[9]. همان، ص41 و 42.
[10]. همان، ص44 و 45.
[11]. همان، ص35.
[12]. واعظ، بتول، خاطرات امیر سرتیپ سید ابراهیم حجازی، ص165 و 168.
[13]. رنجبر، سیفالله، نیروهای انتظامی و جنگ، ص45 و 46.
[14]. سرابندی، محمدرضا، خاطرات سرهنگ کتیبه، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1382، ص202.
[15]. رنجبر، سیفالله، نیروهای انتظامی و جنگ، ص46.
[16]. همان، ص14.