حماسه دره شیلر

مریم سلطانی‌نسب
100 بازدید

فیلم سینمایی حماسه دره شیلر ساخته احمد حسنی مقدم در سال 1365 است و مبارزه با حزب دموکرات‌ ایران و سایر ضدانقلاب در کردستان در دوران جنگ تحمیلی را روایت می‌کند.

کارگردان احمد حسنی مقدم، نویسنده سیدمجید امامی، تهیه‌کننده مجید بهمن‌پور، فیلمبردار منوچهر فرزانه و نریمان پیرام، تدوین محسن عبدلی، آهنگساز فریدون شهبازیان، چهره‌پرداز فرهنگ معیری و مرتضی جهان‌مهر، سرپرست گویندگان ایرج رضایی و بازیگران رضا آقاربی، آتش تقی‌پور، مجید میرزاییان، محرم زینال‌زاده، علیرضا اسحاقی و ... هستند.

این فیلم 95 دقیقه‌ای که به زبان کردی است، محصول وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، انجمن سینمای تجربی و سازمان سینمایی بهمن است که در 24 تیر 1366 به نمایش عموم درآمد. این فیلم در پنجمین دوره جشنواره فیلم فجر شرکت داشت اما موفق به کسب جایزه نشد.

رحیم که از سپاه پاسداران اخراج شده به وسیله مینی‌بوسی که سرقت می‌کند به کردستان می‌رود و توسط حزب دموکرات اسیر می‌شود، اما آنها پس از اطمینان از اخراج او از سپاه، او را دعوت به همکاری می‌کنند. رحیم به خدمت گروه حسام خان از حزب دمکرات درمی‌آید. آنها قصد دارند یک محموله اسلحه را از مرز وارد کشور کنند و رحیم نیز درگیر ماجرا می‌شود.[1] سپاه از این ماجرا مطلع می‌شود و یکی از افراد خود را با نام مستعار ناصر برای به دست آوردن اطلاعات بیشتر به آنجا می‌فرستد، اما پس از مدتی هویت او شناسایی می‌شود و به شهادت می رسد. رحیم، که متوجه می‌شویم از ابتدا به قصد اعاده حیثیت و اثبات همکاری با سپاه به اینجا آمده است، برادرش رحمان را برای مطلع ساختن سپاه، روانه می‌کند و خود با گروه حمل مهمات می‌رود. او که در بین راه هویتش فاش شده و اسیر است، خود را آزاد می‌کند و علیه حزب دموکرات مبارزه می‌کند.[2] حسام خان رئیس شاخه حزب به دست یک روستایی به قتل می‌رسد. درگیری با دموکرات‌ها آغاز می‌شود و نیروهای سپاه پاسداران، با اطلاعات رحیم که به سپاه برگشته، اعضای این گروهک را مغلوب و روستای اشغال شده را آزاد و جنگ را تمام می‌کند.

تحلیل‌گران می‌گویند این فیلم موضوع مهم و حساس صف‌بندی‌های انقلاب و ضدانقلاب در کردستان را دستمایه خود قرار داده است. طرح قصه این فیلم به غیر از اهمیت گزینش اولیه، مستلزم برخورداری از نگرشی عمیق و پرداختی دقیق و شناختی همه جانبه از محیط، شخصیت‌ها و جستجوی ریشه‌ای در فرهنگ، اقتصاد و آیین کردها است که در فیلم به آن توجه نشده است و فیلمساز همه توجهش را به ابعاد ماجرایی و هیجانی قصه متمرکز کرده که حاصل نه چندان درخوری برای فیلم نداشته است. با وجود این، فیلم در ارزیابی کیفی در گروه فیلم‌های "ب" قرار می‌گیرد، اما توجه منتقدان را جلب نکرده است.

گفته شده فیلم حماسه دره شیلر با پیراستن‌هایی بی‌شمار در مجموعه کار و با فراهم آوردن فیلمنامه‌ای گیرا و منسجم می‌توانست به فیلمی دیدنی و در یادماندنی بدل شود، در حالی که فیلمی گیرا و پر کشش نیست و درونمایه‌ای بالقوه دلپسند و پرجذبه، در عمل به فیلمی بدل شده که جز فضاسازی‌های کلیشه‌ای- ضمن استفاده از جنگ و گریزهای ساختگی و هیجان‌آفرینی‌های کاذب- چیز دیگری ندارد.

کارشناسان می‌گویند این فیلم شناخت عمیقی از موقعیت و عملکرد روستاییان کردستان در برابر ضدانقلاب ارائه نمی‌دهد؛ اگرچه می‌تواند در ثبت گوشه‌ای از تاریخ انقلاب اسلامی مؤثر واقع شود. فیلم بسیاری از ابهامات را می‌آفریند که در واقعیت اثری از آن یافت نمی‌شود. چرا باید به روستایی که در آن تنها چند نفر اسلحه به دست گرفته‌اند، ضدانقلاب خمپاره بریزد؟ مگر آنها نمی‌توانند آن چند نفر را دستگیر کنند؟ چرا آنها رودر روی مردم، دو نفر از خودشان را به جرم فرار آتش می‌زنند. آیا این نیروها اینچنین احمق هستند و نمی‌توانند پیامد مسئله را ارزیابی کنند؟ اگر آنها اینگونه باشند باید با خیال راحت بنشینیم تا آنها مقدمات نابودی خود را فراهم بیاورند. در حالی که در واقعیت این چنین نیست، نیرو و تدبیر بسیاری برای مقابله با آنها به کار رفته است.

کارشناسان می‌گویند این فیلم ایراد فنی هم دارد؛ بازی‌های ضعیف و تدوین نه چندان موفق که تماشاگر مسیر حوادث را از دست می دهد از آن جمله هستند.[3]

از فیلم «حماسه دره شیلر» به ‌عنوان Big Production سینمای ایران یاد می‌کنند. این ‌فیلم تدوین ریتمیک و جانداری دارد که طبق نظرات برخی سینماگران و تدوینگران روسی و نیز سمفونی شماره 12 «دیمیتری شوستاکوویچ» آهنگساز کلاسیک روسی شکل گرفته است.[4]


[1]. ماهنامه سینمایی فیلم، سال ششم، 1368، ش 46، ویژه جشنواره فیلم فجر، ص 47.

  [2]. همان، سال هفتم، 1369، ش 53، ص 60.

[3]. امید، جمال، تاریخ سینمای ایران 1369-1358 تهران، روزنه، 1383، ص 505 و 506.

[4]. عبدلی، محسن، « ثابت کردیم که ایرانی اگر بخواهد، می‌تواند»، روزنامه سایه، ش 2670، ۲۸ آذر ۱۴۰۱، سال نوزدهم، ص 3.