سرزمین خورشید

زینب احمدی
32 بازدید

فیلم سینمایی سرزمین خورشید سال ۱۳۷۵ توسط احمدرضا درویش ساخته ‌شده و یک بیمارستان در خرمشهر را به تصویر می‌کشد که به محاصره ارتش عراق درآمده ‌است.

کارگردان احمدرضا درویش، دستیار کارگردان آناهید آباد، اصغر نقی‌زاده و محمودرضا ثانی، مدیر فیلمبرداری محمد آلادپوش، صدابرداران جهانگیر میرشکاری و ساسان باقرپور، جلوه‌های ویژه ابوالفضل یارمحمدی، محمدرضا سعادتی و حسن لبافی، تدوینگر عباس گنجوی، موسیقی ‌متن بابک بیات، طراح چهره‌پرداز مهران روحانی‌، طراح صحنه و لباس امیر اثباتی، مشاوران نظامی علی عساکره و محمدعلی بخشی، مجریان طرح نورالدین حجازی و احمدرضا درویش، مدیر تولید تقی علیقلی‌زاده و بازیگران خسرو شکیبایی، گلچهره سجادیه، سعید پورصمیمی، محمود پاک‌نیت، محسن زهتاب، فخرالدین صدیق‌شریف، علی‌اکبر شالیزادگان، محمدرضا مشاک‌زاده، مجید زارع‌کار، یوسف جوکار، فرید کشکولی، یوسف جلالی، شیوا کردی، اصغر نقی‌زاده، بهروز قادری، هنگامه فرازمند و ... هستند.

 این فیلم ۱۰۲ دقیقه‌ای محصول بنیاد سینمایی فارابی است که ۲ مهر ۱۳۷۶ در سینماهای آسمان آبی، عصر جدید، اروپا، المپیا، سایه، سپیده، تهران، قدس، آستارا و ... به نمایش عمومی درآمد و ۲۷۳.۲۷۲.۴۰۰ ریال فروش کرد.[1] فیلم سرزمین خورشید در دوره پانزدهم جشنواره فیلم فجر 6 سیمرغ بلورین بهترین فیلمبرداری، بهترین طراحی صحنه، بهترین موسیقی متن، بهترین جلوه‌های ویژه، بهترین نقش اول زن و بهترین صدابرداری، به همراه جایزه ویژه هیئت داوران برای بهترین فیلم را دریافت کرد. این فیلم همچنین لوح افتخار و تندیس بهترین فیلمبرداری و بهترین جلوه‌های ویژه دوره هفتم جشنواره فیلم دفاع مقدس را از آن خود کرد. در دوره اول جشن خانه سینما نیز، 6 تندیس بهترین فیلم، بهترین فیلمبرداری، بهترین طراحی لباس صحنه، نقش اول مرد، نقش اول زن و بهترین صدای فیلم به این فیلم تعلق گرفت.[2]

با شروع جنگ تحمیلی بیمارستانی در خرمشهر به محاصره ارتش عراق درمی‌آید و از هوا و زمین به آن حمله می‌شود. مجروحان و پزشکان با یک آمبولانس و لندرور، به دنبال یک جیپ به غنیمت گرفته‌شده که در آن رزمندگان حضور دارند، از بیمارستان خارج می‌شوند. نیروهای عراقی مقابل آنها ظاهر می‌شوند و رزمندگان برای نجات دادن سرنشینان آمبولانس و لندرور با عراقی‌ها درگیر می‌شوند و به شهادت می‌رسند و سرنشینان لندرور به اسارت دشمن درمی‌آیند. سرنشینان آمبولانس که نجات یافته‌اند در اطراف شهر سرگردان می‌شوند و راه را گم می‌کنند. در میان آنها راننده آمبولانس (فخرالدین صدیق‌شریف)، دکتر کسری (خسرو شکیبایی)، یک ناخدا (محسن زهتاب)، یک زن بیوه (هنگامه فرازمند) که شوهرش رئیس گمرک خرمشهر بوده و شهید شده، تاجری به نام لفته (سعید پورصمیمی) که مدام به فکر تسلیم شدن و حفظ پول‌هایش است و یک امدادگر به نام هانیه (گلچهره سجادیه) که دو نوزاد را با خود آورده حضور دارند. یک افسر عراقی (محمود پاک‌نیت) هم که در اطراف بیمارستان به اسارت درآمده با آنهاست. آن‌ها به دو گروه تقسیم می‌شوند؛ هانیه، دکتر کسری و افسر عراقی به راهی می‌روند و پس از پشت سر گذاشتن حوادث زیادی با راهنمایی افسر عراقی نجات می‌یابند.[3]

به عقیده خیلی از تحلیل‌گران به جز دقایق اول آن، این فیلم شبیه فیلمِ قبلی درویش یعنی کیمیاست. ساختار و مضمون هر دو فیلم تقریباً شبیه هستند و این سبک شخصی کارگردان است. به همین دلیل این فیلم برای کسی که فیلم کیمیا را دیده ‌است تکراری است. البته دقایق ابتدایی فیلم چنان است که می‌تواند حس و حال جنگ را برای مخاطب تداعی کند. تکنیک دوربین روی دست که باعث لرزش صحنه می‌شود، به همراه نمایش همه آدم‌های فیلم با حالتی وحشت‌زده و ترسیده به هیجان و تلاطم و اضطراب مضمون جنگیِ فیلم کمک کرده‌ است. کارگردان برای واقعی جلوه دادن صحنه‌ها و تداعی ترس و وحشت به مخاطب فیلمش، در ابتدا با شکلی گزارشی، به معرفی سریع فضای فیلم‌ پرداخته است؛ فضایی مملو از انفجار گلوله‌ها که ضرب‌آهنگ موسیقی فیلم شده‌اند، حرکت سریع آدم‌ها در فضایی آشفته و دوربینی که به دنبال صحنه‌ها مخاطب را همراه خود می‌کشاند و همین باعث زنده بودن فضا برای مخاطب می‌شود. ترکیب رنگ آبی و سرد در صحنه‌های بیمارستان با گرمی و هیجان و آتش صحنه‌های نبرد و خون، باعث ایجاد تضادی معنادار در فیلم شده که از امتیازات آن محسوب می‌شود.

صحنه‌های پر هیجان فیلم از نظر تعدادی از منتقدین جزو شاهکارهای فیلم است که البته در کیمیا هم هست و ایده‌ای بکر نیست. در نیمه اول هر دو فیلم کارگردان، هیجان حسی مخاطب هدف قرار گرفته و در نیمه دوم کارگردان با آوردن مفاهیم نمادین، قوه تجزیه و تحلیل مخاطب را برای فهم فیلم درگیر می‌کند. در هر دو فیلم تحول شخصیت‌ها وجود دارد. آدم‌ها در سیر تدریجی فیلم و در مواجهه با رویدادهای سخت جنگ، به انسان‌های دیگری تبدیل می‌شوند. در آیه قرآن ابتدای فیلم به مخاطب می‌گوید که با واقعه‌ای شبیه ماجرای حضرت موسی مواجه است؛ کودکی که در جریان نسل‌کشی فرعون‌ها باید مانند موسی در آب‌ رودخانه‌ها سرگردان باشد و در نهایت جان سالم به در ببرد. پیام این داستانِ قرآنی در فیلم برای مخاطب، اعتقاد داشتن به سنت قضا و قدر و نترسیدن از حوادث به همراه توکل و ایمان به خداوند است. این تفکر دینی با نشانه‌هایی که در حوادث فیلم مشاهده‌ می‌شود ملموس‌تر می‌شود.[4]

برخی منتقدین می‌گویند این فیلم جزو یکی از بهترین فیلم‌های جنگی سال ۱۳۷۶ است، اما تکرار فیلم قبلی کارگردان نیز است. در سرزمین خورشید کارگردان بر خلاف فیلم قبلی‌اش به شخصیت‌پردازی و تحلیل بازی بازیگران اهمیتی نمی‌دهد و بیشتر به رویدادها و حادثه‌ها توجه دارد، به همین دلیل مخاطب از شخصیت‌ها شناختی ندارد و با آنها ارتباط نمی‌گیرد. فیلم بدون ارتباط مخاطب با شخصیت‌ها و صرفاً با پرداختن به رویدادها و حوادث داستان و برقرار نکردن ارتباط با این دو، دچار ضعف است.

به نظر عده‌ای این فیلم شبیه یک مستند جنگی شده که با اجتناب از ظرایف اصول سینمای کلاسیک، صرفاً به رویدادهای جنگی پرداخته و از قالب روایت فیلم سینمایی خارج شده ‌‌است.

 در نهایت فیلم سرزمین خورشید معنادار و در گونه خود پر هیجان دانسته شده است. به نظر این عده کارگردان با رعایت ریتم و همسویی نیمه اول با نیمه دوم فیلم، می‌توانست وحدت بیشتری به وقایع بدهد و با خلاقیت از زیر چتر فیلم قبلی‌اش بیرون بیاید.[5]


[1] - سالنامه آماری فروش فیلم و سینمای ایران ۱۳۶۹، ۱۳۹۵، ص ۹.

[2] - https://irmdb.sourehcinema.com.

[3] - بهارلو، عباس، فیلمشناخت ایران- فیلم‌شناسی سینمای ایران (1382-1373) ، تهران،‌ قطره، ۱۳۸۳، ص ۱۳۴ و ۱۳۵.

[4] - فراستی، مسعود، فرهنگ‌ فیلم‌های جنگ و دفاع ایران 1391-1359، تهران، ‌ساقی، ۱۳۹۲، ص ۱۶۵- ۱۶۸.

[5] - ماهنامه نقد سینما، زمستان ۱۳۷۶، ش ۱۲، ص ۳۲-۳۴.