بوی پیراهن یوسف
زینب احمدی
43 بازدید
فیلم سینمایی بوی پیراهن یوسف در سال ۱۳۷۴ توسط ابراهیم حاتمیکیا ساخته شد و موضوع آن رزمندهای است که در جبهه جنگ مفقود شده و خانوادهاش در پی یافتن او هستند.
کارگردان و فیلمنامهنویس ابراهیم حاتمیکیا، دستیار اول کارگردان آتیلا پسیانی، دستیار دوم کارگردان مجید موحد، مشاور فیلمنامهنویس داریوش مؤدبیان، مدیر فیلمبرداری عزیز ساعتی، دستیار فیلمبردار ابرهیم غفوری، گروه فیلمبرداری حسین کریمی، حسین امیری و هوشنگ غفوری، صدابردار محمود سماکباشی، جلوههای ویژه بهروز روزبهانی، تدوینگر حسین زندباف، موسیقی متن مجید انتظامی، مدیر صحنه حسین منصورفلاح، عکاس حافظ احمدی، مجری طرح حمید مدرسی، مدیر تولید و تهیهکننده مجید مدرسی و بازیگران علی نصیریان، نیکی کریمی، نوبر قنبریان، مهران تاجیک، جعفر دهقان، لوریک میناسیان، گلنار طهماسب، قاسم زارع، ساحره متین، حسن شیرازی، شیرین بینا، عزیزالله هنرآموز، عیسی صفایی، صالح میرزاآقایی، اکبر شاپوری، آتوسا قریشی و ... هستند.
این فیلم 96 دقیقهای محصول بنیاد سینمایی فارابی است که ۲۰ تیر ۱۳۷۵ در سینماهای آزادی، قدس، سروش، سپیده، تهران، حافظ و ... به نمایش عموم درآمد و ۴۸۰.۳۵۹.۷۰۰ ریال فروش کرد.[1] این فیلم در دوره چهاردهم جشنواره فیلم فجر برای سه مورد نامزد کسب جایزه شد؛ حمیدرضا تاجدوستی نامزد جایزه نقش دوم مرد، محمود سماکباشی نامزد جایزه بهترین صدابرداری و عزیز ساعتی نامزد جایزه بهترین فلیمبرداری.[2] این فیلم همچنین در دوره ششم جشنواره فیلم دفاع مقدس دیپلم افتخار و پلاک زرین نقش اول مرد را دریافت کرد.
تمام شواهد ثابت میکند که یوسف (حمیدرضا تاجدولتی)، پسرِ دایی غفور (علی نصیریان) راننده تاکسی فرودگاه در جبهه شهید و جسدش طعمه کوسهها شده است، اما دایی غفور اصرار دارد یوسف زنده است و روزی بازخواهد گشت. او با شیرین (نیکی کریمی) که پس از شنیدن خبر آزادی اسرا از پاریس بازگشته تا برادرش خسرو را ملاقات کند، آشنا میشود. اصغر (جعفر دهقان) برادر دایی غفور و همرزم یوسف با شنیدن خبر آزدی اسرا معالجه خود را در آلمان نیمهتمام رها میکند و به ایران بازمیگردد. یکی از آزادگان (قاسم زارع) پس از ملاقات با شیرین و اعلان خبر سلامت خسرو، به دایی غفور اطلاع میدهد که خسرو در پی یک اعتصاب در اسارتگاه اعدام شده است. دایی غفور خبر را از شیرین پنهان میکند و اصغر برای دیدار با آزادگان با عکسی از خسرو به قصرشیرین میرود. شیرین به تدریج از بازگشت برادرش ناامید میشود و در مقابل دلداریهای دایی غفور به او اعتراض میکند که میخواهد او را هم مثل خود اسیر توهم بازگشت عزیزش کند. شیرین در چنین وضعی تصمیم به بازگشت به فرانسه میگیرد، اما اصغر به دایی غفور خبر میدهد که اطلاعاتی از خسرو به دست آورده و او به زودی همراه با سایر اسرا بازخواهد گشت. دایی غفور در فرودگاه خبر را به شیرین میرساند و آن دو شبانه راهی قصرشیرین میشوند، در حالی که شیرین در میان اسرا برادرش را جستجو میکند یوسف را مییابد.[3]
حاتمیکیا گفته است: «سال ۱۳۶۵ یکی از بهترین دوستهای من، اسکندر یکهتاز، فیلمبردار گروه روایت فتح شهید شد. پدرش که راننده تاکسی خطی راهآهن بود پس از شهادت او به خط فرودگاه مهرآباد منتقل شد. این سبب شد که پدر او با فرهنگ جدید و متفاوتی روبرو شود. وقتی این مسأله را دیدم جرقهای در ذهنم زده شد. آن زمان یادداشتهایی در این زمینه نوشتم. این تحقیقات و آن یادداشتها طرح کلی فیلم بوی پیراهن یوسف را شکل داد».[4] وی میگوید: «انتظار در فیلم بوی پیراهن یوسف حسی بود که در این سالهای اخیر جزو دغدغههای من شده بود و میبایست در این مورد حرف میزدم؛ بعضیها دوست داشتند که این مفهوم صریحتر بیان میشد که نشد».
به عقیده عدهای این فیلم ضدجنگ است و قصد دارد جنگ را عامل گسستگی خانوادهها به تصویر بکشد و از حقیقت رشادتها و فداکاریهای جبهه در فیلم خبری نیست.[5]
برخی منتقدان میگویند کارگردان قصد دارد در این فیلم مفهوم انتظار را در سینمای دفاع مقدس به نمایش بگذارد. او تلاش دارد این مضمون را از زاویه نگاه جدیدی نسبت به قبل مطرح کند و در پرداخت سینمایی این فیلم، تمام صحنهها به جز صحنه گرهگشایی انتهای فیلم را در شب (شب به معنای عدم آگاهی و گمشدن پسر که سرانجام به روشنی وصال میرسد) فیلمبرداری کرده است. در فیلم، دایی غفور بر خلاف شیرین، توکل و اعتقاد بالاتری داشته و در دل تمام تاریکیها و ناامیدیها اعتقاد به بازگشت پسرش دارد. اوست که در پایان فیلم پاداش تمام این انتظار را میبیند، اما شخصیت شیرین با مفهوم توکل و انتظار بیگانه است و دنیایی کودکانه و پُر توهم دارد و با شنیدن اولین خبر ناگوار از برادرش ناامید شده و به این نتیجه میرسد که همه چیز به پایان رسیده است. تضاد این دو شخصیت و تأکید بر درک و دریافت از مفهوم انتظار و چگونگی ایمان و توکل و شناخت قلبی، مسأله اصلی فیلم است. پرداخت فنی و تکنیکی کارگردان در این فیلم نشاندهنده درک درست وی از مدیوم و قالب هنری و سینمای خاص انتخاب شده اوست. فیلم با وجود ریتم کند و کم بودن تعداد حوادث، قالب داستانیاش را تا به انتها حفظ کرده است.
گفتهاند فیلمبرداری در این فیلم بسیار خوب است و میتوان جزو یکی از بهترین فیلمبرداریهای تاریخ سینمای ایران دانست. استفاده صحیح و منطقی فیلمبردار از نورهایی که در صحنههای مختلف شبانه استفاده کرده، حس لطیف و زیبایی به فیلم داده و احساس شب بودن را به خوبی تداعی میکند.[6]
[1] . سالنامه آماری فروش فیلم و سینمای ایران ۱۳۶۹، ۱۳۹۵، ص ۸.
[2] . https://www.manzoom.ir/.
[3] - بهارلو، عباس، فیلمشناخت ایران- فیلمشناسی سینمای ایران (1382-1373)، تهران، قطره، ۱۳۹۰، ص ۷۶ و۷۷.
[4] - ماهنامه سروش، ش ۷۹۸، ۲۰ مرداد ۱۳۷۵، ص ۳۴-۴۰.
[5] - فراستی، مسعود، فرهنگ فیلمهای جنگ و دفاع ایران 1391-1359، تهران، ساقی، ۱۳۹۲، ص ۶۹ و ۷۰.
[6] - ماهنامه سروش، ش ۷۹۸، ۲۰ مرداد ۱۳۷۵، ص ۳۴-۳۶.