غیوراصلی، علی

طیبه نادعلی
49 بازدید

علی غیوراصلی فرمانده عملیات سپاه اهواز بود که 9 مهر 1359، هنگامِ شناسایی مواضع ارتش متجاوز عراق در منطقه سوسنگرد، بر اثر سانحه رانندگی به شهادت رسید.

علی غیوراصلی، 4 بهمن 1330مصادف با شب اربعین در مشهد به دنیا آمد. در ۷ سالگی به دبستان رفت و در نوجوانی کنار درس، نجاری فرا گرفت. وی با اتمام تحصیلات متوسطه، عازم تهران شد و در تیپ نیروهای ویژه هوابرد ارتش استخدام و به آلمان، ایتالیا، مصر، اردن و عمان اعزام شد.[1]

علی در سال ۱۳۵۲ با خانم طاهره دانشمندی ازدواج کرد که ثمره آن یک فرزند دختر و یک پسر بود.[2]

او علاقه زیادی به مطالعه کتاب‌های تاریخی، به خصوص تاریخ اسلام داشت و به آثار استاد مرتضی مطهری (شهید) جذب شده و سخنرانی‌های وی را دنبال می‌کرد. به دلیل همین مطالعات و اعتقاداتش، با وجود داشتن مهارت و تخصص بیشتر و برای ایجاد محدودیت برای او، به لشکر ۹۲ زرهی اهواز منتقل شد.[3] البته این انتقال مانعی برای پی‌گیری فعالیتهایش ایجاد نکرد به طوری که وی و برخی دوستانش در پی ایجاد خلل در جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی و ترور شاه بودند که موضوع فاش شد و وی از ارتش گریخت تا اینکه اوایل سال 1357 دستگیر و به بازداشتگاه دژبان اهواز منتقل شد. وی در مدت محاکمه ابتدا در بند عمومی زندان بود اما به دلیل تأثیرگذاریش بر دیگر زندانیان و تشویق آنها به فرار از ارتش، او را به بند انفرادی منتقل کردند. پس از چند ماه که گفته می‌شد برای وی حکم اعدام صادر شده است[4] و در آستانه‌ پیروزی انقلاب اسلامی به همراه دیگر زندانیان سیاسی استان، آزاد شد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی که شورش‌های تجزیه‌طلبانه ضدانقلاب، همچون کومله و دموکرات در کردستان آغاز شد، او به همراه گروهی از دوستانش به کردستان رفت و در کنار دکتر مصطفی چمران (شهید) به مقابله با ضدانقلاب پرداخت و پس از مدتی به اهواز بازگشت.[5]

در سال 1358 به واسطه یوسف کلاهدوز (شهید) که پیش از انقلاب عضو ارتش بود، با علی شمخانی فرمانده سپاه خوزستان آشنا شد و عهده‌دار مسئولیت آموزش سپاهیان استان شد. غیور‌اصلی یک سال قبل از حمله سراسری ارتش بعث، به واسطه تجربیاتش و رصد فعالیت‌های نیرو‌های عراق، از آغاز قریب‌الوقوع جنگ اطلاع داشت و تمام تلاش خود را در تربیت و آموزش نیروهای رزمی سپاه به کار گرفت.[6] آموزش بیش از 200 نفر نیروی رزمی که بیشتر آنان بعدها از فرماندهان مؤثر سپاه شدند در دوران مسئولیت او انجام شد.[7] وی علاوه بر آموزش‌های تئوری و عملیِ متنوع نظامی، به بالا بردن قدرت‌ بدنی و خو گرفتن نیروها به شرایط جنگی دقت داشت.[8]

 با آغاز جنگ تحمیلی، علی غیوراصلی با حفظ سمت، فرمانده عملیات سپاه اهواز شد. در پی ‌پیشروی ارتش عراق در روزهای آغازین جنگ، تا منطقه دب حردان نزدیک اهواز، هر لحظه بیم سقوط اهواز و کل خوزستان می‌رفت، که او عملیات شبانه‌ای برای زدن ضربه غافلگیرانه به ارتش عراق طراحی و اجرا کرد. این عملیات که شبیخون غیوراصلی نامیده شد، شب 9 مهر 59 انجام شد و ضربه محکمی به ارتش متجاوز وارد ساخت و آنها مجبور شدند 90 کیلومتر عقب‌نشینی کنند و در منطقه بستان مستقر شوند. او سپس، طرح انتقال آب به زمین‌هایی که تانک‌های عراق مستقر بودند اجرا کرد و تانک‌های دشمن را به گل نشاند.[9] این عملیات ، علاوه بر شکست طرح سقوط خوزستان توسط عراق، روش دفاعی نوینی برای مقابله با ارتش دشمن به ثبت رساند که در هشت سال دفاع مقدس بارها از آن بهره گرفته شد.[10]

علی غیوراصلی سرانجام روز 9 مهر 1359 که تنها 11 روز از آغاز تجاوز سراسری عراق می‌گذشت، برای شناسایی منطقه به منظور انجام عملیات دیگری علیه دشمن، در حال حرکت در جاده سوسنگرد بود که خودروی حامل او و 3 نفر از همرزمانش دچار سانحه رانندگی شد و او به شدت مجروح گردید. او به بیمارستان سوسنگرد منتقل شد، اما تلاش تیم پزشکی مؤثر واقع نشد و وی به شهادت رسید.

پیکر شهید علی غیوراصلی پس از تشییع، در گلزار بهشت زهرا (س) تهران، قطعه 24، ردیف 39، شماره 14 به خاک سپرده شد.[11]

کتاب‌های «جستجو» اثر علیرضا پوربزرگ وافی، «عبور از ضخامت ابرها» اثر بهزاد شیخی و «شبیخون غیوراصلی» اثر علیرضا غلامی که به واکاوی عملیات غیوراصلی پرداخته است، درباره این شهید منتشر شده است. مستندی نیز با نام «شبیخون غیوراصلی» به تهیه‌کنندگی و کارگردانی محسن قیصری در سازمان هنری رسانه‌ای اوج ساخته شده که در مهر 1401 از شبکه دوم سیما به نمایش درآمد.


[1]. سیداحمدی، زینب‌السادات و سیدصباح موسوی، «غیور گمنام»، ماهنامه فکه، مهر 1395، ش 161، ص 54؛ موسوی، سیدسعید، فرهنگنامه جاودانه‌های تاریخ (زندگی‌نامه فرماندهان شهید استان خراسان)، ج 2، تهران، شاهد، 1385، ص 815.

[2]. موسوی، سیدسعید، همان.

[3]. سیداحمدی، زینب‌السادات و سیدصباح موسوی، همان، ص 54.

[4]. همان؛ موسوی، سیدسعید، همان، ص 817.

[5]. موسوی، سیدسعید، همان، همان، 818 و819.

[6]. سیداحمدی، زینب‌السادات و سیدصباح موسوی، همان، ص 55.

[7]. همان.

[8]. غلامی، علیرضا، شبیخون غیوراصلی، موزه دفاع مقدس، تهران، 1394، ص 104.

[9]. غلامی، علیرضا، همان، ص 6، 7، 115، 130؛ موسوی، سیدسعید، همان، ج 2، ص 820،821 و819.

[10]. سیداحمدی، زینب‌السادات و سیدصباح موسوی، همان، ص 55.

[11]. موسوی، سیدسعید، همان، ص821 و822.