دیار عاشقان

زینب احمدی
64 بازدید

فیلم سینمایی دیار عاشقان ساخته حسن کاربخش در سال 1362 است و موضوع آن نشان دادن تحول روحی انسان‌ها در اثر تغییر محیط ‌است.

کارگردان و فیلمنامه‌نویس حسن کاربخش، فیلمبردار مسعود صدیق، مدیر صحنه منصور حاجیان، سرپرست گویندگان ایرج ناظریان، افکت محمد‌رضا دل‌پاک و محمد ویسیان، جلوه‌های‌ویژه ناصر محمدیان، تدوین‌گر صمد تواضعی، موسیقی متن کامبیز روشن‌روان، لابراتوار وزرات فرهنگ ارشاد اسلامی، شعر پرویز بیگی حبیب‌آبادی و بازیگران محسن صادقی‌نسب، پرویز پرستویی، قدرت‌الله لطیفی، جلال عزیزی ‌مشفق، علی دائی، منصوره جوهری، بهزاد کلهر، شمسی کاظمی، علی‌اصغر دمیرچی، بهرام محمدی، احمد‌رضا اکبری، الیزا جوهری، ناصر محمدیان و ... هستند.

 این فیلم ۱۰۳ دقیقه‌ای محصول امور سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و ستاد برگزاری دهه فجر انقلاب اسلامی است که ۲۴ بهمن ۱۳۶3 در سینماها به نمایش عموم درآمد.

علی (محسن صادقی‌نسب‌) که سرباز احتیاط است به جبهه فراخوانده می‌شود. او که زندگیش را در صلح و آرامش گذرانده و مایل نیست به خط مقدم اعزام شود، روزها را به کار در آشپزخانه جبهه می‌گذراند تا این که با دوست قدیمی‌اش مجتبی (پرویز پرستویی) که بسیجی است روبرو می‌شود. رابطه علی و مجتبی و سپس شهادت مجتبی، علی را متحول می‌کند.[1]

دیار عاشقان اولین فیلم بلند حسن کاربخش و روایتی از تحول روحی انسانها در اثر تغییر محیط است. جوانی که در ابتدای فیلم سرش به ورزش اسکی و زندگی روزمره و عادی سرگرم است، در جبهه با انسان‌هایی مواجه می‌شود که آرمان‌های دیگری دارند. او پس از درک واقعی حمله بیگانه، از آشپزخانه (محل کارش در جبهه) بیرون آمده و رابطه‌اش با گذشته‌اش قطع می‌شود. محور فیلم بر لحظه شهادت دوست رزمنده این جوان استوار شده است که آنجا متحول می‌شود و به نقش خود به عنوان یک سرباز وطن پی‌ می‌برد. در قسمت‌های پایانی فیلم این جوان به عشایر در خط مقدم نزدیک می‌شود و با آنها دوست می‌شود که آغاز تحول وی و گسستن از زندگی راحت‌طلبانه گذشته‌اش است. روایت تحول این جوان به آرامی و تدریجاً صورت می‌گیرد که همین ریتم کند تحول، باعث باورپذیر شدن جریان تحول برای تماشاگر است.[2]

بعضی کارشناسان معتقدند که مسأله تحول و دگرگونی در جبهه اگر چه واقعیتی بکر و غنی است، اما در این فیلم به سستی و ضعف بیان شده و پرداختی ناپخته دارد.[3]

منتقدین دیگری نیز معتقدند این اولین فیلم جنگی است که در روایتش به غیر از توجه به جنگ به بررسی حالات آدم‌های وارد جنگ شده نیز می‌پردازد. یکی از علت‌های جذابیت این فیلم بازگویی صمیمی و روان فیلمساز آن است. البته سوژه این فیلم ضعف دارد و فیلمساز نتوانسته بازسازی شخصیت روحی کاراکتر اصلی را منسجم پیش ببرد. با وجود این، به کارگرفتن دیالوگ‌های مناسب و حرکات و موزیک متن فیلم تا حدی این ضعف‌ها را جبران کرده ‌است. چون سوژه فیلم بر روی روابط عاطفی بین دو فرد (دو بازیگر اصلی) بنا شده است، به همین دلیل بسیاری از واقعیت‌های ملموس و انکار‌ناپذیر در جبهه را تحت‌الشعاع خود قرار داده ‌است. به عنوان مثال سعی شده وحدت تمام مردم در راه هدف (دفاع از اسلام) نشان داده ‌شود. تماشاگر در طول تماشای فیلم توجه‌اش به این دو کاراکتر اصلی فیلم است و بعد از شهادت مجتبی نمایش را تمام‌شده می‌پندارد، در حالی که نمایش فیلم تا آنجا که علی به دنبال خیل رزمندگان عاشق اسلام و کربلا به خط مقدم می‌رود، ادامه دارد. در این شرایط و به دلیل پیوسته نبودن این روایت، بیننده در نیمه‌راه فیلم را رها می‌کند. به همین دلیل بخش پایانی فیلم که بعد از شهادت مجتبی آغاز می‌شود و دارای پیام مهم تحول درونی علی است، برای تعدادی از تماشاگران فیلم زاید و نامفهوم جلوه می‌کند.

 بعد از شهادت مجتبی، علی که تحت‌تأثیر شخصیت مجتبی و دیگر رزمندگان قرار گرفته ‌است، به یاد خاطره‌ای از دوستش و پیام‌های غیبی در جبهه می‌افتد. مجتبی قبل از شهادتش پرنده‌ای را می‌یابد که به پای او قطعه کاغذی بسته شده ‌است. او پرنده را می‌گیرد و بر روی کاغذ دو کلمه مسافر کربلا را که به معنای شهید شدن او در آینده است می‌خواند. این خاطره و دیگر القائات پرمعنا در فضای معنوی جبهه، در به وجود آمدن روحیه شهادت‌طلبی در علی مؤثر واقع شده و در نهایت با دیگر رزمندگان راهی خط مقدم می‌شود. البته بعضی تماشاگران شاید این تحول را متوجه نشده و آن را زاید بدانند. آن دسته از تماشاگران متوجه این قسمت فیلم می‌شوند که خود با مفهوم ایثار و شهادت‌طلبی آشنا هستند. با این اوصاف این فیلم توانسته مفهوم شهادت‌طلبی و عشق به شهادت و ایثار را به بیننده القا کند. همه این‌ها با بازی‌های خوب بازیگران و دیالوگ‌های مناسب آنها تکمیل‌تر شده ‌است.

 این فیلم همچنین با اجتناب از تبلیغات شعارگونه توانسته وظیفه ترویج فرهنگ شهادت را به خوبی به نمایش بگذارد.[4]


[1] - بهارلو، عباس، فیلمشناخت ایران (فیلم‌شناسی سینمای ایران ۱۳۵۸-۱۳۷۲)، تهران، قطره، ۱۳۸۳، ص ۴۴.

[2] - روزنامه اطلاعات، ش ۱۷۲۳۱، ۲۴ بهمن ۱۳۶۲، ص ۱۸.

[3] - روزنامه کیهان، ش ۱۲۰۸۵، ۱۹ بهمن ۱۳۶۲، ص۳.

[4] - امید، جمال، تاریخ سینمای ایران ۱۳۵۸-۱۳۶۹، تهران، روزنه، ۱۳۸۳، ص ۱۷۴ و ۱۷۵.