آخرین نبرد
مریم سلطانینسب
32 بازدید
فیلم سینمایی آخرین نبرد ساخته حمید بهمنی در سال ۱۳۷۶ است و نحوه شناسایی محل تجهیزات دشمن در جنگ تحمیلی را به تصویر کشیده است.
کارگردان حمید بهمنی، نویسنده داوود امیریان، تهیهکننده شهرام الماسیمقدم و سیدرضا بنیجمالی، موسیقی همایونرضا عطاردی، فیلمبردار حسن سلطانی، تدوین روحالله امامی، جلوههای ویژه رضا رستگار، طراح چهرهپردازی مسعود تکاور، طراح صحنه و لباس سیامک احصائی و بازیگران بیژن امکانیان، ژاله صامتی، محمدعلی سلیمانتاش، رامبد شکرآبی، مجید عبدالعظیمی و ... هستند.
این فیلم ۸۵ دقیقهای محصول سینمای انقلاب و دفاع مقدس است که در 1376 به نمایش عموم درآمد. این فیلم در شانزدهمین دوره جشنواره فیلم فجر حضور داشت اما موفق به کسب جایزه نشد.
ناصر، رزمندهای که بارها در جبهه بوده و حالا به کار تصویربرداری مشغول است، پس از شهادت شوهر خواهرش علی که الگوی او در زندگی بوده، نسبت به جعفر که میخواهد با خواهرش ازدواج کند و جای علی را بگیرد، احساس خوشایندی ندارد. با این حال حاجی ـ فرمانده عملیات در خاک عراق ـ ناصر را به عنوان تصویربردار به همراه جعفر و هادی ـ که خانوادهاش را در دزفول از دست داده ـ برای شرکت در عملیات فرا میخواند. هدف عملیات پیدا و منهدم کردن محل موشکهای دوربرد عراق است که توسط آنها شهرهای ایران مورد اصابت قرار میگیرد. قرار است با رسیدن به محل موشکها و مخابره گراها به نیروهای خودی، موشکها توسط توپهای میان برد رزمندگان هدف قرار گیرد. چهار عضو عملیات به محل موشکها نزدیک میشوند، اما دشمن با همدستی ضدانقلاب به سوی آنها هجوم میآورد و در محاصره قرارشان میدهد. حاجی به محل استقرار توپها در خاک ایران برمیگردد و منتظر گرفتن نشانی موشکها و گراها میشود. هادی در مواجهه با دشمن شهید میشود و جعفر نیز چشمهایش را از دست میدهد، اما با تلاش ناصر (که حالا با خواندن نامه خواهرش که جعفر را همسنگ علی و ادامه دهنده راه او دانسته، نظرش نسبت به او عوض شده) و با راهنمایی جعفر، گراها توسط بیسیم به حاجی مخابره میشود و با شلیک توپهای نیروهای خودی سایت موشکی و تجهیزات دشمن در میان ناباوری عراقیها نابود میشود. ناصر و جعفر از طریق بالگردی که حاجی نیز با آن آمده، به سختی نجات پیدا میکنند و از مهلکه میگریزند.
کارشناسان میگویند تلاش کارگردان در برخی قطعات فیلم، رهایی از دام کلیشههای رایج فیلمهای جنگی است، اما با توجه به فیلمنامه که در همان محدوده شکل گرفته به جایی ختم نمیشود. نمونه آن سرعت کند و موسیقی غمناک در صحنههای اکشن است که گرچه در برخی موارد (مانند لحظه شهادت پیرمرد) تأثیرگذار است، ولی در بیشتر موارد هم چون مانعی در ریتم فیلم حضوری منفی دارد.
«آخرین نبرد» مانند بیشتر فیلمهای جنگی، از ناحیه شخصیتپردازی لطمه میخورد، گرچه فیلمساز سعی کرده از مطلقنگری به آدمهای مثبت و منفی دوری کند، ولی کمتر موفق شده انگیزههای آدمها را به ما بنمایاند. اینکه آدمهای منفی فیلم چرا به این معرکه پای گذاردهاند یا اینکه در پایان ماجرا چه خواهند شد، بر تماشاگر پوشیده میماند.
منتقدان میگویند در شخصیتپردازی فرمانده عراقی نیز از همان کلیشههای مرسوم استفاده شده است. اظهار علاقه به سگ، نوع ژستها و نگاهها و حرکاتش بیشتر تداعی کننده آدمهای مشابه در فیلمهای غربی است. موسیقی فیلم نیز در برخی صحنهها مشابه تمامی فیلمهای جنگی این گونه است، به صورتی که آن را میتوان با موسیقی دهها فیلم مشابه جایگزین کرد و هیچ اتفاقی نیز نیفتد. فضاسازیها نیز همان لوکیشنهای بقیه فیلمهای جنگی است و کارگردان (با توجه به محدودیت امکانات) خلاقیتی در صحنهپردازیها به تماشاگر ارائه نمیدهد.[1]
به گفته کارگردان این فیلمنامه به قلم داوود امیریان با نام تندرهای ابابیل تصویب شد. خط قصه حفظ شد. فیلمنامه بکر نیست اما بیشتر ماجرامحور است تا شخصیتمحور. صحنه دویدن آغاز فیلم، در حقیقت برای رسیدن به شهادت است و آن خانم هم نظارهگر این رقابت. دوستانی که به هم خیلی نزدیکند بینشان در یک عالم معنوی رقابت پنهانی وجود دارد، مثلاً هر کس زودتر به شهادت رسید برنده است. بعضی از پلانها مثل صحنههای آخر که تانکها حمله میکنند و پلانهای اول فیلم آرشیوی هستند که البته تدوینگر فیلم این صحنهها را خوب مونتاژ کرده بود.[2]
گفته میشود در این فیلم از استفاده بیش از حد از صحنههای زد و خورد و غلتیدن به ورطه حادثهپردازی بیدلیل پرهیز شده است. کارگردان حتی سعی کرده با وارد کردن ماجراهایی مثل اختلاف دو رزمنده، به روابط شخصیتها جنبه عینیتری بدهد، اما با این حال، فیلم مشکلات یک فیلم اول را که در بخش خصوصی ساخته شده به همراه دارد. این فیلم به دلیل تبلیغات و زمان اکران نامناسب، نتوانست تماشاگران زیادی جلب کند.[3]
برخی منتقدین معتقدند آخرین نبرد که در جشنواره فیلم فجر با نام لحظه ناب به نمایش درآمد، در گام اول توانست از اغلب امکانات تصویری، سینمایی و نمایشی داستان و حواشی آن استفاده کافی ببرد. این فیلم که ترکیبی از ملودرامی خانوادگی و کاری جنگی است، در هر دو حیطه به موفقیت درخور توجهی دست یافته است که این نکته نشان از استعداد فیلمساز و تجربههای او در ساخت فیلمهای کوتاه و قالبهای دیگر فیلمسازی، چون ویدیو کلیپ است. کارگردان از تضاد قهرمان داستان از یک طرف (در جبهه جنگ) با دشمنان (نیروهای بعثی و منافقین) و تضاد او از طرفی دیگر (در جبهه شخصی و خانوادگی) با برادرزنش در ادامه یک سوءتفاهم، استفاده مطلوب کرده است. این دو تضاد، که در مراحل مختلف داستان به خوبی پرورده شده و در شکلی قابل قبول ارائه شده است، باعث میشوند قهرمان قصه به صورت مردی درآید که همواره درگیری ذهنی و عاطفی دارد. او حالا باید در دو جبهه متفاوت مبارزه کند که این دو نوع مبارزه متفاوت و سخت هم کار او را مشکلتر میکند و هم پیروزی نهایی را شیرینتر.
گفته شده نکته جالب توجه در کار فیلم و فیلمنامه، خلق قهرمان عادی، نسبتاً معمولی و به دور از کلیشههای قهرمانپروری است؛ آنچنان که هر تماشاگری بسیار ساده و به دور از هرگونه پیچ و تاب خاصی، با این قهرمان همذاتپنداری میکند و او را چون فردی عادی، که در گرداب مشکلاتی خاص گرفتار آمده، میپذیرد و به همین دلیل با او همراهی بیشتری دارد. توجه گاه به گاه کارگردان به جبهه دشمن نوعی فضای خاص در فیلم ایجاد میکند که در فیلمهایی از این دست کمتر شاهد آن بودهایم. در این فصلها هم با روحیه ارتش دشمن بیشتر آشنا میشویم و هم نوع رابطه متزلزل و مصنوعی میان ارتش بعث با منافقین را مشاهده میکنیم که به وجود آورنده نوعی تلقی خاص در ذهن مخاطب است تا در صحنههای درگیری انتهایی، با شناخت کافی از جبهه آن طرف و نوع درگیریهای آن، چگونگی درگیری انتهایی را به شکلی کامل و اطمینانبخش درک کند.[4]
[1]. اکبرلو، منوچهر، «نقد فیلم آخرین نبرد، یک نبرد معمولی»، دو هفتهنامه زن روز، ش 1660، سال 1377، ص44.
[2]. روزنامه ابرار، «نقش دراماتیک دوربین در پرداخت یک شخصیت»، 29 اردیبهشت 1377، ص6.
[3]. ماهنامه گزارش فیلم، سال نهم، ش 108، مرداد 1377، ص 36.
[4]. هفتهنامه سروش، «آنهایی که رفتند باعث شدند در این عرصه گام برداریم، گفتگو با حمید بهمنی کارگردان آخرین نبرد»، تیر1377، ش 888، ص 49 و52.
