تویی که نمی‌شناختمت

مریم سلطانی‌نسب
30 بازدید

فیلم سینمایی تویی که نمی‌شناختمت ساخته ابراهیم سلطانی‌فر در سال ۱۳۶۹ است که ترور‌های کور علیه رزمندگان و مفاهیم ایمان به خدا، آخرت و باور‌های دینی رزمندگان را به تصویر کشیده است.

کارگردان و نویسنده ابراهیم سلطانی‌فر، تهیه‌کننده مجید بهمن‌پور، تدوین محمدرضا موئینی، جلوه‌های ویژه مهدی نوری، یدالله آقایی و رضا رستگار، مدیر تولید سعید بیدختی، موسیقی سیدمحمد میرزمان و بازیگران محمد علیدوست، علی جلیلی باله، اصغر عابدی، نسرین مقدم، حسن قرچه‌داغی، هوشنگ نادری‌پور، نادر طالب‌زاده، سعید سلطانی و ... هستند.

این فیلم 84 دقیقه‌ای محصول گروه تلویزیونی بنیاد شهید انقلاب اسلامی است که در سال 1369 به نمایش عموم درآمد و در نهمین جشنواره فیلم فجر، دیپلم افتخار بهترین فیلم را دریافت کرد. همچنین این فیلم مورد تقدیر رهبر انقلاب قرار گرفت و طی مراسمی، هدایای ایشان، توسط محمد هاشمی رئیس وقت سازمان صدا وسیما به دست‌اندرکاران فیلم اهدا شد.[1]

این فیلم بر اساس سه داستان از سیدمهدی شجاعی برگرفته از کتاب دو کبوتر، دو پنجره، یک پرواز و ضریح چشم‌های تو، در سه بخش (اپیزود) ساخته شده است.

در بخش اول؛ دو کبوتر، یک پرواز؛ دو برادر که به فاصله یک ساعت بعد از هم متولد شده‌اند موافقت پدر خود را برای رفتن به جبهه کسب می‌کنند. در جبهه ابتدا برادری که یک ساعت زودتر متولد شده هدف گلوله قرار می‌گیرد و به شهادت می‌رسد، برادر دیگر نیز موقعی که با آمبولانس پیکر برادرش را به پشت جبهه منتقل می‌کند، با هدف قرار گرفتن آمبولانس به برادر شهیدش می‌پیوندد.

در بخش دوم، آبی اما به رنگ غروب؛ زنی با دختر خردسالش منتظر بازگشت شوهرش از جبهه است. در لحظه موعود که دخترک در کوچه منتظر پدر است، دو ناشناس پیش چشمان او، پدرش را ترور می‌کنند.

در بخش سوم، تویی که نمی‌شناختمت؛ رزمنده‌ای مجروح که فقط یک گلوله در سلاح خود دارد عازم پشت جبهه است. او چهار سرباز عراقی را به اسارت می‌گیرد و قصد دارد آنها را به عقب منتقل کند. چهار سرباز دشمن وقتی به پشت جبهه می‌رسند درمی‌یابند که این رزمنده مجروح، در نیمه راه از حال رفته و آنها این مسیر را بدون نگهبان طی کرده‌اند.

گفته شده این اولین فیلم اپیزودیک سینمای جنگ است؛ گر چه یک بخش از فیلم (آبی، اما به رنگ غروب) در شهر می‌گذرد، اما ظرافت‌های تصویری فیلم در تلفیق یا مضامین غیر تکراری بخش‌های اول و سوم، فیلم را قابل قبول می‌کند.[2]

کارشناسان می‌گویند در سال 1369 فیلمسازها وارد موضوعات جدید شدند و به مسائلی مثل شرایط حاکم بر جامعه پس از جنگ و فضاها و روابط انسانی بعد از جنگ روی آوردند.[3] در آن سال‌ها، آثاری درباره جنگ تحمیلی جلوی دوربین رفتند که به جای حادثه‌پردازی و تأکید بر درگیری‌های فیزیکی، به روحیات ویژه رزمندگان پرداختند و بر اساس فرهنگ اعتقادی و خاص جبهه‌ها، فضایی ویژه به وجود آوردند که همانند تفاوت‌های اساسی جهاد آرمانی رزمندگان با سربازان مزدبگیر خارجی در جبهه عراق، با سینمای جنگ رایج در دنیا، اختلاف فاحش داشت و به حق نام سینمای دفاع مقدس را به خود گرفت. فیلمسازانی که این گونه سینمای جنگ را در کادر دوربین‌هایشان قرار دادند، تلاش کردند با حداقل نمایش یا در پرده نشان دادن درگیری‌های جنگ، به روحیات رزمندگان راه پیدا کنند؛ روحیاتی که بر اساس اعتقادات محکم قلبی ره به عوالم الهی و قدسی برده و فضایی زیبا از معنویت و ارتباطات معنوی خلق می‌کند. این ویژگی، امتیازی بود که رزم و دفاع مقدس و الهی سربازان سپاه اسلام، نصیب سینماگران دفاع مقدس کرد و این فیلم‌سازان با ساختاری برگرفته از اکسپرسیونیسم آمیخته به رئالیسمی شاعرانه این حالات درونی را جلوی دوربین بردند. تویی که نمی‌شناختمت یکی از این فیلم‌ها است؛ تصویری دیگر از امدادهای الهی در این فیلم و تلاش برای ثبت تصویر رشادت‌ها و فداکاری‌های رزمندگان اسلام که در کادر کوچک دوربین نمی گنجد.[4]

منتقدان می‌گویند فیلم با سه قصه نیمه تخیلی جذاب، تأثیرگذار و تقریباً فاقد دیالوگ متعارف است. کارگردان کاملاً در تصرف روان بیننده مسلط است و به ویژه قشر متدین را تا آخر با خود همراه می‌کند.[5] معمولاً ساده‌ترین راه ایجاد پیوند میان اپیزودها، تمهید بصری است؛ این که عناصر یا آدم‌های یک بخش در بخش‌های دیگر به صورت فرعی و گذرا و معماوار حاضر شوند. تمهیدی که نمونه‌اش را می‌توان در این فیلم جستجو کرد.[6] کارگردان در این فیلم، با ساختاری اپیزودیک و استفاده از سبک سورئالیسم به بیان سینمایی فلسفه شهادت و حضور شهید در نبرد همیشه حق علیه باطل پرداخته است.[7]

به گفته تحلیل‌گران حضور یک شخصیت فرعی از یک اپیزود، در اپیزود بعدی برای عامه تماشاگر سینمای این مرز و بوم که هنوز با فیلم اپیزودیک آشنا نیست، هرچند فاقد نوآوری است، برای جا انداختن نوعی فیلم، هیچ بد نیست. اگر این الگو با ظرافت و با پرداخت غیر کلیشه‌ای به کار گرفته شود، می‌تواند تماشاگر را از کشفی که کرده شادمان کند و باعث شود او سه قصه ناپیوسته را با رغبت دنبال کند؛ «تویی که نمی‌شناختمت» این کار را می‌کند.[8] جلوه‌های ویژه‌ای که در این فیلم به کار گرفته شده و فضای حزب‌الهی حاکم بر فیلم، از ویژگی‌های خوب آن و تذکر و یادآوری دوران پرشکوه دهه اول انقلاب است.[9]


[1]. روزنامه کیهان فرهنگی، سال هشتم، اردیبهشت 1370، ش 9، ص 58.

[2]. ماهنامه نقد سینما، «مروری بر سینمای جنگ از 1360 تا 1375»، ش دوازدهم، زمستان 1376، ص 49.

[3]. سینمای دفاع مقدس، https://chaharfasl.net/%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C-%D8%AF%D9%81%D8%A7%D8%B9-%D9%85%D9%82%D8%AF%D8%B3

[4]. فصلنامه سینمایی فارابی، «تحول ژانر در سینمای پس از انقلاب»، ش دوم و سوم، دوره یازدهم، اردیبهشت 1378، ص 55.

[5]. ماهنامه پاسدار اسلام، سال سی و ششم، سال 1396، ش 429، ص 69.

[6]. ماهنامه هنر دینی، ش پنجم، پاییز 1379، ص 115.

[7].  فصلنامه سینمایی فارابی، همان، ص 152.

[8]. مجله پگاه حوزه، «هنر دفاع مقدس؛ هنر آشتی با مردم»، ش 71، مهر 1381، ص 28.

[9]. ماهنامه پاسدار اسلام، تقدیر از فیلمی خوب: «توئی که نمی‌شناختمت»، ش 113، سال دهم، اردیبهشت 1370، ص 50.