هویت
زینب احمدی
42 بازدید
فیلم سینمایی هویت توسط ابراهیم حاتمیکیا در سال 1365 ساخته شده و به تحول فردی خلافکار در اثر همنشینی با رزمندههای جبهههای جنگ تحمیلی میپردازد.
کارگردان و فیلمنامهنویس ابراهیم حاتمیکیا، دستیار کارگردان و مدیر تولید کمال تبریزی، فیلمبردار مرتضی پورصمدی، تدوینگر داریوش آشوری، موسیقی متن احمدرضا مؤید محسنی، گریم محمود رضوی و بازیگران جلیل فرجاد، رضا اسدی، علی غلامی، ابوالقاسم مبارکی، احمد ناطقی، محسن عظمینیا و ... هستند.
این فیلم ۹۲ دقیقهای محصول شبکه دوم سیمای جمهوری اسلامی ایران است که ۹ اردیبهشت ۱۳۶۶ به نمایش عموم درآمد.
ناصر پویانفر (جلیل فرجاد) به همراهی گروهی از دوستانش با موتورسیلکلت به شمال کشور میرود و بر اثر سهلانگاری با پسربچهای تصادف میکند. عذاب وجدان باعث میشود تا او از دوستانش جدا شود و به تهران بازگردد. در راه با یک تریلی تصادف میکند و به شدت آسیب میبیند. آمبولانسی که او را به بیمارستان منتقل میکند به دلیل نقص فنی در راه میماند و ناصر با آمبولانس مجروحان جنگی به بیمارستان منتقل میشود. او که هویت خود را به خاطر نمیآورد عکسالعملهای مختلفی از خود نشان میدهد. پرستاران، پزشکان و بیماران با او رفتار خوبی دارند و به او کمک میکنند تا هویت خود را بازیابد.[1]
این نخستین فیلم بلند حاتمیکیا است و گفته شده کارگردان در آن نگرشی جدید به انسان دارد؛ نگرشی نه از سر قهرمانسازی بلکه از نگاه عاطفی و انسانی. در این فیلم مهربانی، صداقت و شفافیت موج میزند. آدمها به هم راست میگویند و نقش بازی نمیکنند و ادای خوب بودن را درنمیآورند. شخصیت بیمار (ناصر پویانفر) در میان رزمندههای زخمی غریب است، ولی به دروغ برای این که شبیه جمع باشد خود را مانند آنها معرفی نمیکند و راستش را میگوید. به نظر میرسد نکته محوری فیلم، این است که کارگردان قصد دارد به گونهای نمایش دهد که انسانهای خلافکار را تکفیر یا رد نکنیم، بلکه به شخصیت انسانی آنها احترم بگذاریم تا فرصت داشته باشند خود را بازسازی کنند.[2]
کارگردان در این فیلم به تأثیر جنگ بر زندگی انسانها[3] و تحول انسانهایی که به جنگ نرفتند ولی در اثر تماس با رزمندگان به باورهای جدیدی رسیدند و جنگ تأثیر مثبتی روی شخصیت و سازندگی آنها داشته است، توجه دارد.[4]
کارگردان در این فیلم اشاره مستقیم به فضای جبهه و مناطق جنگی ندارد، ولی با این حال به گونهای روایت فیلمش را تنظیم کرده که تماشاگر را به همراه شخصیت فیلم با روحیات آدمهای جبهه آشنا میکند. گفتمان شخصیتهای این فیلم نیز در نوع خود جالب است. دوستان ناصر در ابتدای فیلم وقتی او تصادف میکند تشویقش میکنند فرار کند و از مهلکه بگریزد، در حالی که وجدان ناصر به او چنین اجازهای نمیدهد و او قصد دارد خود را تحویل مجریان قانون دهد. دوستان او انسانهای منفعتطلب و خودخواه معرفی میشوند و کارهایشان با انگیزههای مادی است و ادبیاتی مبتذل دارند، اما ناصر قانونمحور و اخلاقمدار است و قصد دارد به پلیس راستش را بگوید. در کنار شخصیتهای دوستان ناصر، رزمندهها هستند؛ رزمندگانی آخرتمحور و مؤمن، آدمهای ارزشمحوری که برای کارهایشان دلیل خداپسندانه میآورند. حاتمیکیا اجازه میدهد تماشاگر فیلمش به قضاوت رفتارهای اشخاص فیلم نشسته و خود ببیند کدام یک درست عمل میکنند؛ دوستان اولیه ناصر یا رزمندههای زخمی. دسته سوم شخصیتهای فیلم آدمهایی هستند که بین این دو دسته قرار میگیرند، یعنی نه به جبهه رفتهاند و نه به سیاهی دوستان ناصرند؛ مانند پزشک معالج که اعتراف میکند به جبهه رفتن و جنگیدن رزمندگان برایش عجیب است، یا مردی که برای ملاقات مجروحان آمده و حسرت حال و هوای آنها را میخورد و اعتراف میکند برای انقلاب کاری نکرده است.
برخی کارشناسان معتقدند از دیگر نکات تربیتی فیلم این است که وقتی ناصر در موقعیت استفاده از امکاناتی که به مجروحان تعلق میگیرد قرار میگیرد، آن را رد میکند، چون وجدانش اجازه نمیدهد چیزی که حق او نیست قبول کند. این در حالی است که احمد (همراهش) مایل است ناصر در جمع رزمندهها باشد تا تربیت شود و به همین دلیل چیزی که حق او نیست به او میدهد. احمد فضای شهر را نیز مانند جبهه، نیازمند مبارزه میداند. از نظر او در شهرها نیز آدمهایی هستند که باید مورد تربیت و توجه قرار گیرند؛ آدمهایی که نیاز به تعالیم اسلام دارند.
منتقدان میگویند به نظر میرسد کارگردان قصد دارد با این فیلم بگوید مردم عادی که پایشان به جبهه و جنگ باز نشده و عالمی دیگر و آرمانهایی دیگر دارند، نه تنها انسانهای بدی نیستند بلکه خوبند و از حق و حقوق خود و دیگران باخبرند و جایگاه درست خود را میشناسند، اما با مفاهیم بلند عالم انسانی مانند فداکاری، ایثار، از جانگذشتگی و گذشتن از تعلقات برای وطن و ناموس آشنایی ندارند. [5]
[1] - بهارلو، عباس، فیلمشناخت ایران- فیلمشناسی سینمای ایران (1372-1358)، تهران، قطره، ۱۳۹۳، ص ۱۱۴.
[2] - فراستی، مسعود، فرهنگ فیلمهای جنگ و دفاع ایران 1391-1359، تهران، ساقی، ۱۳۹۲، ص ۲۸۲.
[3] - ماهنامه سوره اندیشه، آبان و آذر ۱۳۸۶، ش ۳۵، ص ۴۱.
[4] - ماهنامه نقد سینما، زمستان ۱۳۷۶، ش ۱۲، ص ۴۲.
[5] - بیچرانلو، عبدالله و محمدحسن هاشمخانلو، نشریه جهانی رسانه (علمی پژوهشی)، پاییز و زمستان ۱۳۹۷، ش ۲۶، ص ۱۸۳- ۱۸۶.