سوریه

عماد عزت‌آبادی
30 بازدید

جمهوری عربی سوریه در طول جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، با حمایت‌های تسلیحاتی و دیپلماتیک خود، از حامیان اصلی ایران بود.

سوریه کشوری با مساحت185180 کیلومتر مربع و جمعیتی بیش از 22 میلیون نفر در غرب آسیا و در شرق مدیترانه قرارگرفته و پایتخت آن دمشق است. این کشور از شمال با ترکیه، از غرب با لبنان و مدیترانه، از جنوب با اردن و رژیم صهیونیستی و از شرق با عراق هم‌مرز است. بخشی از این منطقه در سال 635 م  به تصرف مسلمین درآمد و در سال 636م با تصرف یرموک، تمام سوریه به امپراطوری مسلمان الحاق شد. تا قبل از جنگ جهانی اول، این کشور در تسلط دولت عثمانی بود و پس از جنگ، از حاکمیت عثمانی خارج و در آن دو دولت تشکیل شد؛ دولتی تحت حمایت فرانسوی‌ها در منطقه ساحلی و دولتی عربی به سرپرستی امیر فیصل در بخش داخلی.[1] در سپتامبر 1941 سوریه به استقلال رسید و در اوت 1943 نخستین انتخابات ریاست جمهوری در آن برگزار و شکری القوتلی رئیس جمهور شد. در 5 ژوئن 1967 رژیم صهیونیستی به سوریه حمله کرد و شهر قنیطره در چهل مایلی جنوب دمشق و همچنین بلندی‌های جولان را تصرف کرد.[2] در 16 نوامبر 1970 حافظ اسد در سوریه با انجام یک کودتا بدون خونریزی علیه دولت «صلاح جدید» به قدرت رسید.[3] در اکتبر 1973 سوریه و مصر برای بازپس‌گیری سرزمینی‌هایی که در جنگ 1967 از دست داده بودند به رژیم صهیونیستی حمله کردند و علیرغم مصالحه مصر با این رژیم، سوریه  توانست شهر قنیطره را باز پس‌گیرد.[4]

 با پیروزی انقلاب اسلامی حافظ اسد این پیروزی را به مقامات ایران تبریک گفت و حمایت خود را از انقلاب اسلامی اعلام کرد.[5] چند ماه قبل از آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، در جریان  کنفرانس سران عرب در جده، زمانی که کشورهای عربی از عراق حمایت کردند، دو کشور سوریه و لیبی از ایران حمایت  نمودند.[6]

 با شروع جنگ تحمیلی موضع سوریه مبتنی بر شک و تردید از نتیجه جنگ بود، به همین دلیل تا 2 هفته پس از آغاز جنگ، سکوت اختیار کرد. در این شرایط، حافظ اسد در تماس با اردن و عربستان، خواستارِ یافتن راهی برای پایان جنگ بود، ولی پس از دو هفته عراق را محکوم کرد.[7] یک ماه و نیم پس از شروع جنگ تحمیلی، حافظ اسد در مراسم فارغ‌التحصیلی  چتربازان جنگی، نخستین موضع رسمی و صریح سوریه را اعلام کرد و گفت: این جنگ توطئه رژیم بغداد علیه همه عرب‌هاست.[8]  این موضع‌گیری صریح به قطع ارتباط عراق و سوریه در 20 مهر 1359 انجامید و سوریه صدور نفت عراق از خاک خود را متوقف کرد و تمام مرزهایش را به روی عراق بست. در مقابل، این کشور با انعقاد یک موافقتنامه با ایران، نفت مورد نیاز  خود را از ایران تأمین کرد. این امر برای عراق که به منظور ادامه جنگ نیاز به درآمد حاصل از فروش نفت داشت، ضربه سختی بود چراکه با این اقدام دولت سوریه نیمی از درآمدش را از دست داد. در حوزه دیپلماتیک تلاش‌های سوریه مانع تبدیل جنگ عراق با ایران، به جنگ بین اعراب و ایران شد و ایران در منطقه منزوی نشد. در همین دوره با حمایت دولت سوریه از مخالفان داخلی عراق، جبهه دومی در خاک عراق ایجاد شد که بخشی از توان نظامی عراق در داخل کشور برای سرکوب مخالفان داخلی مشغول شد.[9]

در 8 اکتبر 1980 حافظ اسد به منظور امضاء موافقت‌نامه دوستی و همکاری به مسکو سفر کرد و در بیانیه مشترک، حافظ اسد و برژنف عراق را محکوم کردند. همچنین شوروی با اعطای کمک‌های نظامی به سوریه و تحویل تسلیحات ساخت شوروی به ایران موافقت کرد. از این به بعد سوریه بخشی از مسیر تأمین تسلیحات نظامی ایران شد. البته سلاح‌های ساخت شوروی از طریق کشورهای دیگری چون لیبی و الجزایر نیز به ایران ارسال می‌شد. دولت سوریه همچنین در حوزه اطلاعاتی، برخی اطلاعات موجود درباره طرح‌ها و قابلیت‌های نیروهای نظامی عراق را در اختیار ایران قرار می‌داد.[10] یکی از مصادیق همکاری سوریه با ایران در حمله ایران به مجموعه پایگاه‌های الولید عراق بود. ایران در 15 فروردین 1360 به مجموعه پایگاه‌های الولید حمله کرد و سوریه در آن نقش کلیدی داشت،[11] چراکه عملیات سوخت‌گیری  پیش از عزیمت به پایگاه‌های موسوم به اچ -3، در آسمان سوریه انجام ‌شد و پس از عملیات نیز یکی از فانتوم‌های ایران که آسیب دیده بود در فرودگاهی در خاک سوریه فرود آمد.[12]

با حمله رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان در خرداد 1361، ایران برای حمایت از لبنان و سوریه نیروهایش را به این کشورها اعزام کرد، ولی به دلیل اولویت دفع تجاوز عراق، نیروهای ایرانی از لبنان و سوریه بازگشتند. با ورود ایران به خاک عراق و ادامه نبردهای زمینی تا سال 1363، مقامات سوری باز به حمایت از ایران پرداختند و خطری از ورود ایران به خاک عراق را متوجه کشورهای حوزه خلیج‌فارس ندانستند و این خطر را متوجه شخص رئیس جمهور عراق دانستند.[13]

در مرداد 1363، هیأتی 25 نفره از مقامات وزارت سپاه پاسداران ایران به همراه تعدادی از فرماندهان سپاه عازم سوریه و لیبی شدند.[14] در آبان همان سال، یک تیم 15 نفره از سپاه پاسداران برای آموزش کاربرد موشک اسکاد به سوریه اعزام شدند و به این ترتیب یگان موشکی سپاه شکل گرفت. در بازه زمانی فتح فاو تا پذیرش قطعنامه 598، موضع سوریه انتقاد محتاطانه از ایران و تلاش برای میانجیگری بود. با وجود منافع قابل توجه سوریه مانند نفت و کمک‌های مادی و فشار از ناحیه اردن، عربستان و شوروی، سوریه به جبهه حامیان عراق نپیوست، این درحالی بود که از یک طرف ایران تأکید بر ورود به خاک عراق داشت و این کار سوریه را برای توجیه اقدام ایران در برابر کشور‌های عربی که ترس از سقوط عراق داشتند سخت می‌کرد، از طرف دیگر هم در لبنان جنگ و بحران داخلی روی داده بود و بین حزب‌الله لبنان که ایران حامی آن بود و به یک نیروی مسلط در لبنان تبدیل شده بود با جنبش امل لبنان که سوریه از آن حمایت می‌کرد و به علت ظهور حزب‌الله موقعیت آن تضعیف شده بود، درگیری وجود داشت. این امور باعث کاهش سطح روابط بین ایران و سوریه شد. با وجود این هرچند پس از فتح فاو توسط ایران، موجی از تبلیغات منفی علیه سوریه به راه افتاد، اما سوریه از موفقیت ایران خرسند بود. سوریه دشمن اصلی در منطقه را صهیونیسم و امپریالیسم می‌دانست و  با هر اقدامی در مسیر قرار دادن اعراب و ایران در مقابل هم و انحراف اعراب از صهیونیست‌ها مقابله می‌کرد.[15] حافظ اسد در سال 1365 پیش از عزیمت به اجلاس کویت، اعلام کرد که ایران هیچ طرحی برای تجاوز به عراق و گسترش قلمروی سرزمینی خود ندارد.[16] در سال 1366 کشورهای عرب در جریان اجلاس امان، برای جدایی سوریه از ایران  تلاش کردند، اما نتیجه‌ای نداد.[17] سوریه تلاش می‌کرد بین ایران و عراق و دیگر کشورهای عربی حامی عراق میانجی‌گری کند.[18]

پس از پذیرش قطعنامه 598 در 27 تیر 1367، حافط اسد از این اقدام ایران استقبال کرد و اعلام کرد این تصمیم خردمندانه ایران به بهبود اوضاع منطقه منجر خواهد شد.[19]

پس از جنگ تحمیلی، سوریه روابط سیاسی همه جانبه و صادقانه‌ای با ایران دنبال کرد.[20] پس از درگذشت حافظ اسد در 10 ژوئن 2000  بشار اسد فرزند او به قدرت رسید.[21] برخلاف حافظ اسد که در رابطه با حزب‌الله لبنان رویکرد برتری داشت، بشار با آنها مانند یک دولت و شریک برابر رفتار کرد و این امر در کنار تغییر کادر رهبری سوریه موجب استحکام بیشتر روابط ایران و سوریه شد. هرچند بشار اسد در ابتدا به عربستان گرایش داشت اما حوادث 11 سپتامبر 2001 (انفجار برج‌های دوقلو در آمریکا) و ترور رفیق حریری نخست‌وزیر لبنان در 14 ژانویه 2005 در کنار رویکرد تهاجمی آمریکا، به نزدیکی بیش از پیش سوریه به ایران انجامید.[22] از فوریه 2011  به دنبال حرکت بیداری اسلامی در کشورهای شمال آفریقا، اعتراضات در سوریه آغاز شد، این اعتراضات هرچند ابتدا آرام بود اما به مرور خشونت‌بار شد و به صحنه‌ای برای مناقشه بین گروه‌های مخالف بشار اسد و دولت او تبدیل شد.

 همین شرایط باعث شد داعش که توسط ایالات متحده امریکا علم شده بود از خلأ قدرت دولت سوریه بر مرزهایش سوءاستفاده کرده و وارد خاک سوریه شود و جبهه دوم جنگی ایجاد کند.[23] ریشه‌های تشکیلات داعش به گروه القاعده عراق باز می‌گردد، این گروه از لحاظ فکری وابسته به اندیشه‌های افراطی ابومصعب الزرقاوی است که در سال 2006 به دست نیروهای آمریکایی وسازمان اطلاعات عراق کشته شد. پس از الزرقاوی ابوایوب المصری رهبر القاعده عراق شد که با کشته شدن او ابوبکر البغدادی در سال 2010 به عنوان رهبر این گروه انتخاب شد و در سال 2013 به شکل رسمی گروه داعش و شعار و پرچم  این گروه تکفیری را ایجاد کرد و در یک پیام صوتی، داعش و جبهه النصره که یکی از گروه‌های تروریستی در سوریه به رهبری ابومحمد جولانی است به صورت رسمی خود را شاخه‌ای از القاعده معرفی کردند.[24] ایران که سوریه را عمق راهبردی خود می‌دانست برای حفظ دستاوردهای انقلاب اسلامی و جلوگیری از گسترش جنگ و جلوگیری از نزدیک شدن این گروهها به مرز ایران، وارد سوریه شد. سوریه برای ایران یک متحد راهبردی و سپر دفاعی مهم در غرب آسیا بود.[25] برای نابودی داعش در سوریه، سپاه قدس ایران به فرماندهی سردار سرلشگر قاسم سلیمانی(شهید) به مقابله با داعش پرداخت و در نهایت در 30 آبان 1396 حکومت و سیطره داعش در منطقه از بین رفت.[26]


[1]. سعیدی، ابراهیم، سوریه، تهران، وزارت امور خارجه، 1374، ص 97 و 98 و1.

[2] .همان، ص118و100.

[3]. همان، ص 100.

[4] .همان ص 118 و 119.

[5] . همان ص 137.

[6] .درویشی، فرهاد، جنگ ایران و عراق - پرسش‌ها و پاسخ‌ها، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران، چ اول، 1386، ص 179.

[7]. سلطانی‌نژاد، احمد، سیاست خارجی سوریه در جنگ ایران و عراق 1367-1359، تهران، صفحه جدید،1392، ص155 و 154.

[8] . سعیدی، ابراهیم، همان، ص140.

[9] . سلطانی‌نژاد، احمد، همان، ص 158 تا 162.

[10] . همان، ص 162.

[11] . مهرنیا، احمد، حمله هوایی به الولید (اچ -3)، تهران، سوره مهر، چ اول، 1389، ص 78 و 88.

[12] . همان، ص166 تا 168.

[13] . سلطانی‌نژاد، احمد، همان، ص 166-168.

[14] . غفار حدادی، فائضه، خط مقدم مبارزه: روایت داستانی و مستند از تشکیل یگان موشکی در ایران با محوریت زندگی حسن تهرانی‌مقدم، قم، منظومه شمسی، 1394، ص 26 و 43.

[15] . سلطانی‌نژاد، احمد، همان ص 174-178.

[16] .همان، ص 180.

[17] .همان، ص 183.

[18]. همان، ص 188.

[19] . سعیدی، ابراهیم، همان، ص 141.

[20] . نوروزی‌فرد، علیرضا و دیگران، «بررسی آینده روابط ایران و سوریه و تأثیر آن بر ژئوپلتیک منطقه‌ای»، فصلنامه آمایش سیاسی فضا، دوره 3 ، ش 1، زمستان 1399، ص 49.

[21] . قربانزاده سوار، قربانعلی و دیگران، «سناریوهای فراروی بحران ژئوپلیتیک سوریه»، فصلنامه محیط راهبردی، سال چهارم، ش 13، زمستان 1399، ص 167و166.

[22] . درویشی سه تلانی، فرهاد، «کنکاشی در روابط تاریخی ایران و سوریه (2011-1946) »، تاریخ‌نامه انقلاب، سال اول، دفتر اول، بهار و تابستان 1396، ص 136 و 137.

[23] . احرامی، سجاد و دیگران، «بحران سوریه میانجی‌گری بین‌المللی و جایگاه ج. ا در حل آن»، فصلنامه علمی رهیافت انقلاب اسلامی، سال 15، ش 54، بهار 1400، ص 187.

[24] . حاتمی، محمدرضا، «شکل‌گیری داعش در کانون پویش جهانی شدن»، پژوهش‌نامه روابط بین‌الملل، تابستان 1394، ش 30، ص 154-155.

[25] .صادقی، سید شمس‌الدین و دیگران، «تحلیل مواضع جمهوری اسلامی ایران در قبال بحران سوریه»، نشریه جستارهای سیاسی معاصر، سال ششم، ش اول، بهار 1394، ص 140.

[26] .امین‌آبادی، سیدمحمد، «پایان خلافت شیطانی داعش/ وعده صادق سردار چگونه محقق شد؟»، روزنامه کیهان، دریچه‌ای به جهان، پنج‌شنبه 9 آذر 1396، ش 21781.