نغمه

زینب احمدی
41 بازدید

فیلم سینمایی نغمه ساخته ابوالقاسم طالبی در سال ۱۳۸0 است و داستان زندگی سخت یک جانباز شیمیایی و رابطه عاشقانه‌اش با همسرش را روایت می کند.

کارگردان و فیلمنامه‌نویس ابوالقاسم طالبی با برداشتی از لیلی و مجنون، برنامه‌ریز و دستیار اول کارگردان اکبر منصور فلاح، دستیار دوم کارگردان بابک نبی‌زاده، دستیار سوم کارگردان هانیه طیبی، مدیر فیلمبرداری مجتبی رحیمی، دستیار فیلمبردار سعید واثق، جواد ظهرابی، داود رهنما، حسین پاشایی و بهروز جوادی، صدابرداران مازیار رزاقی و حسین غفاری، جلوه‌های ویژه نظامی عباس شوقی، موسیقی متن مجید انتظامی، طراح چهره‌پرداز مسعود ولدبیگی، طراح صحنه و لباس نازی پرتوزاده، تدوینگر حسن ایوبی، ضبط موسیقی استودیو پاپ،‌ تهیه‌کننده علی‌رضا سبط ‌احمدی، مدیر تدارکات علی‌رضا احمدی‌کیا، عکاس نادر فوقانی، مدیر تولید عزیز علیزاده و بازیگران حسین یاری، حمیرا ریاضی، مهتاج نجومی، فقیهه سلطانی، پروین میکده، رضا منوچهری، ناصر فروغ، میترا مرادی، محمد بیاتی، شهرام تیموریان، لادن سلیمانی، محسن سلیمانی، زهره رستگارمقدم، اصغر ضرابی و ... هستند.

این فیلم 94 دقیقه‌ای محصول سیما فیلم است که ۷ آبان ۱۳۸۲ در سینماهای عصر جدید، اروپا، آسیا، پارس، سروش، میلاد، جام‌ جم، شیدا، پیام، تهران و ... به نمایش عموم درآمد. در دوره دهم جشنواره فیلم دفاع مقدس دیپلم افتخار بهترین کارگردانی به کارگردان این فیلم تعلق گرفت.

محمود (حسین یاری) که گرافیست و جانباز شیمیایی و مبتلا به سرطان است، به شیوا (فقیهه سلطانی) که یک کیف‌قاپ مزاحم او شده، کمک می‌کند. محمود، به رغم علاقه‌ای که به همسرش نغمه (حمیرا ریاضی) دارد، برای آنکه آسایش نغمه را مختل نکند درخواست طلاق داده است. شیوا، که دانشجوست و درباره عشق‌های اساطیری تحقیق می‌کند، محمود را در دادگاه خانواده می‌بیند و پی‌گیر موضوع می‌شود. نغمه استاد راهنمای شیواست و شیوا با راه یافتن به خانه محمود متوجه عمق رابطه آن دو می‌شود و در عین حال از درخواست طلاق محمود سردرنمی‌آورد. حال محمود وخیم می‌شود و تلاش برای مداوای وی بی‌نتیجه می‌ماند. محمود در غیبت نغمه، با نوشتن وصیت‌نامه‌اش به شمال نزد خاله‌اش می‌رود. نغمه و شیوا به دنبال او می‌روند. محمود در حالی که گذشته‌اش را به خاطر می‌آورد، در دشتی سرسبز جان می‌دهد.[1]

به گفته کارشناسان نغمه فیلمی است درباره همسران فداکار و صبور جانبازان که در سال‌های پس از جنگ جایش در سینمای دفاع مقدس خالی بود؛ گفتن از همسران رنج‌کشیده جانبازانی که دیده نمی‌شوند، ولی هستند. نغمه حکایت عاشقانه همسری است که برای زنده ماندن همسر بیمارش تلاش می‌کند، چرا که عاشقانه او را دوست دارد و از همسری که هر لحظه بوی مرگ می‌دهد عاشقانه پرستاری می‌کند.‌[2]

گفته شده کارگردان در این فیلم نگاهی متفاوت و نو به عشق دارد؛ متفاوت‌تر از تمام عشق‌های سینمایی. فیلم مستقیم به مسأله جنگ نمی‌پردازد ولی به صورت غیرمستقیم به زندگی دشوار یک جانباز شیمیایی پرداخته و رنج و مرارت این بازماندگان جنگ را به تصویر می‌کشد و تماشاگر را با گوشه‌ای از زندگی سخت جانبازان و همسران فداکارشان آشنا می‌کند. فیلم با بازی خوب و روان بازیگران به راحتی به دل تماشاگر نشسته و با آن ارتباط برقرار می‌کند و این همذات‌پنداری یکی از امتیازات فیلم است. در سراسر اثر نوعی نگاه شاعرانه و لطیف وجود دارد که روح مخاطب را نوازش می‌دهد.[3]

یکی از ایراداتی که به فیلم می‌گیرند کم‌گویی در مورد پیشینه و سابقه نغمه و محمود است. نغمه استاد چه رشته‌ای است؟ چرا شیوا را که دانشجویی بازیگوش و نپخته است، برای پژوهشی بزرگ با ابعاد عشق اساطیری انتخاب کرده است؟

یکی از ایرادات فیلم، فیلمنامه سرراست آن دانسته شده است که مخاطب می‌تواند از ابتدا تا حدی انتهای فیلم را حدس بزند. گره‌افکنی و کشمکش‌های دراماتیک ندارد. محمود جانبازی شیمیایی است که که دائماً سرفه می‌کند و همسرش نغمه استاد دانشگاه است. شیوا نیز دراین فیلم شخصیتی بی‌ربط به این زوج عاشق است و نه با شهادت محمود دچار تحول می‌شود و نه از لحاظ رفتاری و شخصیتی ارتباطی به این داستان عاشقانه دارد، صرفاً دانشجویی بازیگوش با رفتاری کودکانه و سبک است که کنش و تأثیر خاصی در فیلم نداشته و کمکی به روایت داستان نمی‌کند. تنها نکته وجود شیوا بین این رابطه عاشقانه، یافتن عشق اسطوره‌ای در رابطه بین محمود و نغمه است که عمق معنای فیلم را بالا می‌برد. بهتر بود کارگردان با ایجاد افت‌و‌خیز در فیلمنامه، روایتش را به تکاپو و کشمکش سینمایی می‌انداخت.[4]

برخی منتقدین می‌گویند کارگردان چنان غرق در به تصویر کشیدن رابطه عاشقانه این زوج شده که از نیازهای اساسی یک فیلم سینمایی غفلت کرده است، شاید هم دغدغه او از ساخت این عاشقانه صرفاً نمایش یک جانباز فداکار و قهرمان است و نه چیزی دیگر. فیلم برای شخصیت‌های خود نیاز دراماتیک تعریف نکرده و به همین دلیل داستان منفعل است و بین افراد فیلم درگیری عاطفی یا کشمش سینمایی ایجاد نمی‌شود. محمود در فیلم راضی به رضای خدا نشان داده می‌شود و با بیماری خود کنار آمده و می‌داند که دیر یا زود باید برود، پس تلاشی برای زنده ماندن نمی‌کند و این بی‌تلاشی و عدم حرکت باعث سکون روایت فیلم شده ‌است. تنها جایی که در فیلم امکان ایجاد موقعیت دراماتیک وجود دارد تصمیم محمود به طلاق نغمه است که در نیمه راه از تصمیمش پشیمان شده و خلق موقعیت دراماتیک نیز از بین می‌رود. در فیلم کارگردان محمود را گرافیست معرفی می‌کند، گویا به این دلیل است که آدم جبهه را تحصیلکرده نشان دهد، زیرا صحنه یا سکانسی که او را مشغول حرفه‌اش نشان دهد نمی‌بینیم.[5] 


[1] - بهارلو،عباس، فیمشناخت ایران ـ فیلم‌شناسی سینمای ایران (1382-1372)، تهران، ‌قطره،1390 ، ص ۳۹۸ و ۳۹۹.

[2] - ماهنامه سروش بانوان، ش ۴۱، آذر ۱۳۸۲، ص ۵۱.

[3] - ماهنامه سروش، ش ۱۱۵۰، سال بیست وپنجم، ۲۴ آبان ۱۳۸۲، ص ۴۴.

[4] - همان، ش ۱۱۵۳، سال بیست و پنجم، ۱۵ آذر ۱۳۸۲، ص ۴۸؛ ماهنامه سروش بانوان، ش ۴۱، آذر ۱۳۸۲، ص ۵۱.

[5] - ماهنامه فیلم‌نگار، ش ۱۶، ص ۵۶.