عصر روز دهم
مریم سلطانینسب
39 بازدید
فیلم سینمایی عصر روز دهم ساخته مجتبی راعی در سال 1387 و روایتگر زندگی یک بانوی پزشک است که برای کمک به مردم عراق عازم این کشور میشود و به جستجوی خواهرش که در جنگ تحمیلی گم شده، میپردازد.
کارگردان و نویسنده مجتبی راعی، تهیهکننده منوچهر محمدی، مدیر تولید پیمان جعفری، مدیر فیلمبرداری علیرضا پورامین، عکاس جلال حمیدی، طراح چهرهپردازی مهری شیرازی، طراح صحنه و لباس حسن روحپروری و بازیگران هانیه توسلی، احمد مهرانفر، آفرین عبیسی، سلیمه رنگزن، عبدالرضا الطائی، زهره حمیدی، جواد عاقبتبین، عطاءالله مرادی، آرش اسبقی و ... هستند.
این فیلم ۹۰ دقیقهای در سال 1387 به نمایش عموم درآمد و در بیست و هشتمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم فجر برنده سیمرغ زرین بهترین فیلم از نگاه ملی شد.
فیلم با سقوط خرمشهر در جنگ تحمیلی آغاز میشود. خانوادهای قصد نجات از مهلکه دارند، اما پدرشان شهید میشود. در جریان این اتفاقات یکی از نظامیان عراق (محسن محمود) نوزاد خانواده را هنگام محاصره خرمشهر به عنوان فرزندخوانده خود (رحمه) به عراق میبرد و زن و تنها دختر (مریم) آن خانواده باقی میمانند. 25 سال بعد ، مریم پزشک شده و هنگام حمله آمریکا به عراق با یک گروه هلالاحمر عازم عراق میشود و این بهترین فرصت است تا خواهر گمشدهاش را پیدا کند. در موسم محرم و عزاداری شیعیان، دختر گمشده پیدا میشود، اما روزی که محسن محمود رضایت میدهد مریم بار دیگر رحمه را ببیند، ترور میشود. بعدازظهر عاشورا و در جریان برگزاری مراسم طویریج، مریم و مادرش موفق میشوند مادر رحمه را ببینند، اما مادر رحمه میگریزد. در ایست بازرسی آمریکاییها، گروه ایرانی به رحمه و مادرش میرسد اما یک تروریست عراقی در عملیاتی انتحاری سبب زخمی شدن همه میشود. مادر مریم به آرزویش میرسد و در آغوش رحمه جان میسپارد. چندی بعد مراسم ازدواج مریم در ایران با حضور رحمه و مادرش برگزار میشود، در حالی که مریم با اجازه مادر رحمه پاسخ بله را بر سر سفره عقد میگوید.
این فیلم بر اساس طرح اولیهای از منوچهر محمدی ساخته شده است. ابتدا قرار بود این فیلم به کارگردانی مرحوم رسول ملاقلیپور ساخته شود که در مراحل پیشتولید و سفرهای ابتدایی به عراق و کربلا، وی فوت کرد و مجتبی راعی کارگردانی را بر عهده گرفت.
کارشناسان میگویند "عصر روز دهم" را می توان تلاقی سینمای دفاع مقدس با فیلمهای مذهبی متأثر از واقعه عاشورا بر بستر یک الگوی کلاسیک و کلیشهای دانست. قصه دو خواهر جدا افتاده که این بار جنگ تحمیلی ایران باعث جدایی آنها شده و حالا عراق در روزهایی پرالتهاب و کربلا در روز برگزاری مراسم عزاداری عاشورا، میعادگاه این دو خواهر میشود. این تعریف اولیه وقتی عمق بیشتری پیدا میکند که ابعاد این وصل فقط شامل حال این دو خواهر نمیشود، بلکه مادر ایرانی و عرب هم در هسته بحرانی این اتفاق قرار میگیرند و اینجاست که مضمون برجسته فیلم به عنوان اثری زنانه که بر مصائب زندگی زنان در سالهای پس از جنگ متمرکز شده، رخ مینماید.[1]
به گفته منتقدان فیلم عصر روز دهم روایتی ساده و حتی تکرار شده از گم شدن را به تصویر میکشد که با نوستالژی وقایع جنگ همراه است؛ به واقع اینجا جنگ به عنوان عامل اصلی جدایی آدمها از یکدیگر مطرح شده است و نه زمان و نه مسئلهای دیگر. حتی شخصیتهای عراقی را نیز انسانهایی بیرحم و بیعاطفه نمایش نداده است، بلکه اندیشه جنگ و ضد صلح بودن را مسیری برای نابودی قلمداد کرده است. مثلاً با این که مرضیه فرزند واقعی "محسن محمود" نیست و محسن محمود او را در زمان جنگ پیدا کرده است، اما او نیز تاب جدایی از فرزند ندارد. میتوان گفت مسئله جدایی آدمها از یکدیگر بخشی از نتایج جنگ است که در بیشتر مواقع از دید اشخاص پنهان میماند. علت را شاید بتوان در روایت نادرست و ضعیف برخی آثار دانست که به نوعی با اتفاقات جنگ تحمیلی همراه بوده است. یکی از نکات مثبت در شکلگیری شخصیتها به وجود احساسات تقسیمبندی شده در افراد برمیگردد که موجب شده سیاهی بر قالب اصلی آنان چیره نگردد و شرایط تعیینکننده اعمال اشخاص در برهه خاصی باشد. همان طور که میبینیم مادر واقعی مرضیه همانقدر خواهان دیدن اوست که مادر ناواقعی او که زنی عرب است (سلیمه رنگزن) خواهان جدا نشدن از اوست. حتی شخصیت هاشم که به نوعی واسطه ارتباط محسن محمود با دیگران است نیز برحسب شرایط و اخذ پول دست به هر عملی میزند.
کارشناسان میگویند در این فیلم کارگردان در پرداخت تصویری واقعه و ایجاد فضای حسی بر بیننده حاکم است. به طور مثال از عواطف مادری بسیار بهره برده است و این نکته را در ابتدای فیلم و هنگام خارج شدن مرضیه توسط محسن محمود از خانه به خوبی شکل داده است. با این توصیف اگرچه چنین فیلمهایی که بازگو کننده روایتی دینی در خلال داستانها هستند معمولاً و تحت شرایطی خاص تا حدودی ضعیف از آب در میآیند که شامل حال این فیلم نیز شده است؛ چرا که پایانی شتابزده را به نمایش می گذارد.[2]
در پایان فیلم، باز هم این جنگ تحمیل شده از سوی مستکبران و جنگطلبان است که مانع وصال آدمها و عامل جدایی دوباره اعضای یک خانواده است. بر عکس، فرهنگ عاشورایی در این فیلم باعث گرد هم آمدن و نزدیک شدن آدم ها به یکدیگر میشود. حتی مهمترین عامل یافتن دختر گمشده نیز برگزاری آیینهای عاشورایی است. از دیگر شاخصههای فیلم، مضمون ضد آمریکایی و اعتراضآمیز آن نسبت به جنگ عراق است. در این فیلم قتل عام مردم عراق به وسیله دژخیمان ایالات متحده به نمایش درمیآید. با این حال یک نقطه ضعف هم در نحوه تعارض آمریکاییها و عراقی ها در فیلم دیده میشود؛ مردم عراق در این اثر خیلی منفعل هستند و اعتراض و مقاومت آنها چندان نشان داده نشده است.
تحلیلگران میگویند این فیلم از ناحیه فیلمنامه نیز دچار ضعفهایی است. علاوه بر فقدان شخصیتپردازی، نوعی چند پارگی در داستان اتفاق افتاده و به جز این، اتفاق هم در پیشبرد مراحل روایت نقش موثری دارد. پیدا شدن و به هم رسیدن کاراکترهای داستان چندان منطقی به نظر نمی رسد، اما نقاط قوت فیلم آنقدر زیاد است که این اشکالات لطمهای به اعتبار و ارزش های آن وارد نمیکند.[3]
به طور کلی عصر روز دهم را میتوان به دو بخش عمده مستند و داستانی تقسیم کرد که به موازات قصهای که روایت میکند تصاویری مستند از عراق و موقعیت کنونی آن را نیز ثبت کرده و مراسم و آیینهای سوگواری امام حسین (ع) در روز عاشورا را در کربلا به روشنی نشان میدهد. صحنههایی که فی نفسه و فارغ از ارتباط ارگانیک و نمایشی آن با قصه، واجد جذابیتهای بصری و حسی است. ضمن این که فیلمساز تلاش کرده در لایههای درونیتر داستان به شکل تلویحی و نمادین از واقعه عاشورا و به ویژه مصائبی که برای حضرت زینب (س) پیش آمده، شخصیت مادر خود را ترسیم کند.
به گفته برخی کارشناسان عصر روز دهم را میتوان یک فیلم مادرانه هم دانست، بدین معنی که مفهوم مادر و رنجهای مادرانه در مرکز ثقل داستان قرار دارد. اگر چه عصر روز دهم به واسطه عقبه داستانیاش یک فیلم دفاع مقدسی است، اما جنگ و مناسبات آدمهای جنگ را در شمایل و ساختاری متفاوت صورتبندی میکند و به وجوه انسانی و اعتقادی کسانی میپردازد که زمانی به عنوان دشمن در مقابل هم قرار داشتند، اما امروز در ذیل یک اعتقاد و باور مشترک با هم احساس نزدیکی و دوستی میکنند. آنها در حرمین سیدالشهدا (ع) و ابوالفضلالعباس (ع) به همزیستی و همدلی ایمانی میرسند و یکدیگر را میفهمند. شاید این دختر گمشده در کربلا، نمادی از همین ایمان و باورهای گمشدهای است که در کربلا حیات دارد و نشانه راه حقیقت و پاکی است.[4]
[1]. سایت خبرآنلاین، «نگاهی به فیلم عصر روز دهم، یک قصه زنانه بر بستر جنگ و مذهب»،khabaronline.ir/x32st.
[2]. نشریه آرمان، «نگاهی به فیلم عصر روز دهم، در جست و جوی گمشدهای در درون خود»، 22/10/1389، ص 35.
[3]. هفتهنامه یا لثارات الحسین، «تصویری از کل یوم عاشورا و ...»، ش 604، 1389، ص 40.
[4]. نشریه سروش، «گمشدهای در کربلا»، ش 1470، 1389، ص 62.
