مفاهیم و اصطلاحات
آتشبس
معصومه عابدینی
1047 بازدید
آتشبس در حقوق بینالملل عرفی و قراردادی جنگ، عبارت است از خودداری از تیراندازی و توقف موقتی عملیات خصمانه و جنگی برای ترتیب دادن صلح یا انجام امور دیگر.
آتشبس، عنصر ضروری متارکه جنگ است و به طور کلی مراحل زیر را شامل میشود: 1. صدور دستور آتشبس به وسیله طرفین به نیروها. 2. طرفین میتوانند مواضع دفاعی خود را در پشت خطوط آتشبس تنظیم کنند، ولی استقرار نیروها یا تجهیزات جدید ممنوع است. 3. طرفین برای جلوگیری از برخورد نیروها با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند و درباره تغییرات کوچک محلی صحبت میکنند. 4. خطوط موقت جدایی نیروها تعیین و احتمالاً یک منطقه غیرنظامی در نظر گرفته میشود. 5. ناظران نظامی که در مقابل شورای امنیت سازمان ملل متحد مسئول هستند بر اجرای آتشبس نظارت میکنند.
در چند مخاصمه مسلحانه قرن بیستم همچون جنگ فرانسه و ویتنام (20 ژوئیه 1954)، مخاصمه پرو ـ اکوادور (3 فوریه 1981) جنگ فالکلند (14 ژوئن 1982) و سه جنگ اعراب و اسرائیل (1956، 1967، 1973)، درگیریها با برقراری آتشبس خاتمه یافتند؛ اما در پی آتشبس، معاهده صلح منعقد نشد. جنگ ایران و عراق (1367-1359) نیز با برقراری آتشبس و بدون انعقاد پیمان صلح جدید خاتمه یافت.
دولت بعث عراق در 31 شهریور 1359 جنگ با جمهوری اسلامی ایران را از زمین، هوا و دریا به طور رسمی آغاز کرد. یک روز پس از آغاز جنگ، حبیب شطی، دبیر کل وقت سازمان کنفرانس اسلامی، با ارسال دو پیام جداگانه خطاب به امام خمینیقدسسرهالشریف و صدام حسین با صراحت برقراری فوری آتشبس را درخواست کرد؛ درخواستی که نُه کشور عضو جامعه اروپا با صدور بیانیهای در همان روز بر آن صحه گذاشتند. اما دولت بعث عراق در دومین روز جنگ با اعلام اینکه مناطقی در حدود شانزدهکیلومتری عمق خاک ایران از جمله شهرهای مهران و قصرشیرین را به تصرف درآورده و شهرهای آبادان و خرمشهر را در محاصره دارد، برقراری هرگونه آتش بس را مشروط به سه شرط کرد: به رسمیت شناختن حاکمیت عراق بر مناطق مرزی، شناسایی و رعایت حاکمیت و حقوق مشروع عراق بر آبراه اروندرود و بازگرداندن سه جزیره خلیج (فارس) به صاحبان عرب آن. در همان روز، کورت والدهایم، دبیرکل وقت سازمان ملل، در نامهای با مضمون مشترک خطاب به رؤسای جمهور ایران و عراق برقراری آتش بس و مذاکره برای حلوفصل مسالمتآمیز اختلافات را خواستار شد.
ششم مهر 1359 صدام حسین اهداف عراق در جنگ را تحققیافته خواند و آمادگی برای آتشبس را اعلام کرد. در همان روز شورای امنیت تشکیل جلسه داد و اولین قطعنامه خود را با شماره 479 بدون اشاره به ضرورت آتشبس صادر کرد. ابوالحسن بنیصدر، رئیسجمهور ایران، اعلام کرد که ایران به دو شرط آتشبس را میپذیرد: عقبنشینی کامل نیروهای عراقی از مناطق اشغالی و تعهد عراق به دخالت نکردن در امور داخلی ایران. اما در پیشنهادهایی که برای آتشبس از طرف سازمانهای بینالمللی داده میشد، این درخواستها لحاظ نمیشد و ایران هم آنها را نمیپذیرفت؛ از جمله قطعنامه سازمان کنفرانس اسلامی در طائف در 8 بهمن 1359 و طرح کمیته صلح سازمان کنفرانس اسلامی در فروردین 1360.
شکست محاصره آبادان و بازپسگیری بستان در پاییز 1360، باعث شد صدام در دی ماه از تعیین مرزهای بینالمللی بر اساس قرارداد 1975 الجزایر و آمادگی آتشبس بدون قیدوشرط سخن بگوید. پس از عملیات بیتالمقدس و آزادسازی خرمشهر در 3 خرداد 1361، دبیرکل سازمان ملل بر لزوم برقراری آتشبس بین دو کشور و خاتمه جنگ تأکید کرد.
اعضای شورای همکاری خلیجفارس در 10 خرداد 1361 عراق را برای عقبنشینی کامل از مناطق اشغالی در فشار قرار داد که در نتیجه آن صدام در 20 خرداد به تمام نیروهایش دستور داد آتشبسی یکجانبه را رعایت کنند و 21 خرداد فرمان عقبنشینی را صادر کرد. امام خمینی در 1 تیر عقبنشینی عراق را تنها یکی از شروط ایران برای پایان دادن به جنگ دانست و پرداخت غرامت جنگی، سرنگونی صدام و حق عبور نیروهای ایران از قلمرو عراق برای جنگ با اسرائیل را از دیگر شروط اعلام کرد. نماینده دائم ایران در سازمان ملل نیز در 11 تیر اعلام کرد که نیروهای عراقی تنها از مواضع غیرقابل دفاع خود در جلگهها به ارتفاعاتی که جزء اراضی ایران است، عقبنشینی کرده و در آنجا موضع گرفتهاند.
با آغاز عملیات رمضان و ورود نیروهای ایران به داخل خاک عراق، فشارهای منطقهای و بینالمللی بر ایران برای پذیرش آتشبس بهشدت افزایش یافت. شورای امنیت 23 تیر 1361 به درخواست عراق مبنی بر محکوم کردن تهاجم نیروهای ایران و اتخاذ تصمیم مناسب، پاسخ داد و با صدور بیانیهای در 24 تیر (روز سوم عملیات) وضعیت موجود بین ایران و عراق را خطرناک خواند و توسل به تمام ابزارهای ممکن برای پایان دادن به جنگ را خواستار شد.
شکست عملیات رمضان، زنجیره پیروزیهای ایران را در جنگ قطع کرد و سبب بروز بنبست جنگ زمینی شد که تا پایان سال 1362 ادامه داشت.
پس از عملیات مسلمبنعقیل در سومار و تسلط نیروهای ایران بر ارتفاعات مشرف به شهر مندلی عراق، شورای امنیت قطعنامه 522 را صادر کرد که در آن به برقراری فوری آتشبس و خاتمه عملیات نظامی، عقبنشینی نیروها به پشت مرزهای بینالمللی و اعزام ناظران ملل متحد برای بررسی، تأیید و نظارت بر آتشبس اصرار شده بود. مجمع عمومی سازمان ملل نیز با صدور قطعنامهای در 30 مهر 1361 برقراری آتشبس فوری و عقبنشینی نیروها به مرزهای بینالمللی را درخواست کرد.
با آغاز عملیات والفجر 4 در 27 مهر 1362، شورای امنیت سازمان ملل به درخواست عراق تشکیل جلسه داد و قطعنامه 540 را تصویب کرد. در این قطعنامه برای نخستین بار مطلوب بودن بررسی بیطرفانه علل جنگ مطرح شد. عراق از این قطعنامه استقبال کرد، اما جمهوری اسلامی ایران پاسخ داد که شورا بر همان سنت نامتوازن خود اصرار دارد و برای ایران راهی جز جدا کردن راه خود از این قطعنامه وجود ندارد.
با شدت گرفتن جنگ نفتکشها در خلیج فارس در سال 1363، شورای امنیت در 12 خرداد 1363 تشکیل جلسه داد و قطعنامه 552 را به تصویب رساند که در آن بدون اشاره به حملههای عراق، حمله به کشتیها را تهدیدی بر ثبات و امنیت منطقه و صلح بینالمللی دانست. ایران هم این قطعنامه را به خاطر محکوم نکردن عراق به عنوان آغازکننده جنگ و مسئول پرداخت غرامت جنگی، بیاعتبار و مغایر با اصول منشور سازمان ملل دانست. در ادامه جنگ نفتکشها، جنگ در خلیجفارس شدت گرفت و بمباران و موشکباران مراکز غیر نظامی نیز افزایش یافت. متعاقب این حملهها، با وساطت دبیرکل سازمان ملل، طرفین در توافقی موسوم به «توافق ژوئن 1984» (23 خرداد 1363) آتشبس را به اجرا گذاشتند. با وجود برقراری آتشبس موقت در جنگ شهرها، حملات کشتیرانی در خلیجفارس با شدت ادامه یافت.
فروردین 1364، دبیرکل سازمان ملل طرحی برای آتشبس سهماهه پیشنهاد کرد. اما جمهوری اسلامی ایران شورای امنیت را به برخورد ناعادلانه و غیر بیطرفانه متهم کرد و شرط خود را برای محکوم کردن متجاوز و دریافت غرامت به اطلاع دبیرکل رساند. با بینتیجه ماندن این طرح، عراق با تشدید جنگ شهرها و حملههای موشکی به پایانههای نفتی، فشار سیاسی و نظامی بر ایران را برای پذیرش آتشبس بیشتر کرد. ایران نیز اقدام به انجام عملیاتهایی کرد و در نهایت با پیروزی در عملیات والفجر 8 در بهمن 1364، اعضای غیر دائم شورای امنیت پیشنویس قطعنامهای را تهیه کردند که در آن عراق به عنوان متجاوز معرفی شده بود. اما پنج عضو دائم با این پیشنویس مخالفت کردند و خواستار آتشبس فوری شدند. ایران مجدداً آن را رد کرد و اعلام کرد نخستین گام برای حرکت به سمت حل عادلانه جنگ، محکومیت صریح عراق به عنوان متجاوز است. امام خمینی در آغاز سال 1365 بر تداوم نبرد فاو تا سقوط صدام و نابودی حزب بعث تأکید کرد. دولت عراق همچنان به حمله به نفتکشها و پایانههای نفتی ایران در خلیجفارس ادامه داد و در فروردین، 31 مخزن از 36 مخزن نفت در جزیره خارک را منهدم کرد.
صدام حسین 12 مرداد 1365 در نامهای خطاب به مردم ایران پیشنهاد آتشبسی را داد که از جانب ایران بیپاسخ ماند.
فشار بر ایران برای پذیرش آتشبس و خاتمه جنگ در نیمه دوم 1365 افزایش یافت. شورای امنیت 16 مهر قطعنامه 588 را تصویب کرد و خواستار آتشبس فوری شد. عراق از این قطعنامه استقبال کرد، اما ایران آن را فاقد عناصر اصلی برای راهحل عادلانه و کوششی بیثمر برای کمک به عراق دانست.
اعضای دائم شورای امنیت در خرداد 1366 قطعنامه الزامآوری را آماده کردند که در آن آتشبس فوری خواسته شده بود. قطعنامه 598 در 29 تیر به تصویب رسید. ایران با اعلام مجدد مواضع خود، این قطعنامه را نیز نپذیرفت. اما تلاشهای شورای امنیت و دبیرکل سازمان ملل برای اجرایی کردن این قطعنامه ادامه یافت.
عراق 27 اسفند 1366 شهر حلبچه در کشور خود را بمباران شیمیایی و اعلام کرد از همه سلاحهای ممکن برای وادار کردن ایران به پذیرش آتشبس استفاده خواهد کرد و با موشکباران تهران، فشار بر ایران را مضاعف کرد. عراق از فروردین تا تیر 1367، مناطق زیادی از خاک عراق را که در کنترل ایران بودند، از جمله فاو، شلمچه، جزایر مجنون، زبیدات بازپس گرفت. نیروهای ایران نیز مجبور به عقبنشینی از مناطقی مانند حاجعمران و حلبچه شدند. همزمان با حملههای عراق، درگیریهای محدود نیروهای ایران و آمریکا در خلیج فارس، شدت گرفت. هواپیمای مسافربری ایران 12 تیر 1367 مورد اصابت موشک ناو جنگی آمریکا قرار گرفت و تمام سرنشینان آن به شهادت رسیدند. در چنین شرایطی، ایران قطعنامه 598 را در 26 تیر پذیرفت.
آتشبس مؤثر و رسمی در ساعت 6:30 صبح 29 مرداد 1367 در جبهههای جنگ ایران و عراق برقرار شد و طرفین جنگ با نظارت دبیرکل سازمان ملل، مذاکرات مستقیم را برای استقرار صلح آغاز کردند.[1]
[1]. تلخیص از دائرةالمعارف دفاع مقدس، ج1، تهران: صریر، 1389، ص99ـ71.