قارچ سمی
مریم سلطانینسب
37 بازدید
فیلم سینمایی قارچ سمی توسط رسول ملاقلیپور در سال 1380 ساخته شد و موضوع آن درباره وضعیت رزمندگان بعد از جنگ تحمیلی در جامعه امروز و پیامدهای آن است.
کارگردان و نویسنده رسول ملاقلیپور، مدیر فیلمبرداری تورج منصوری، مدیر تولید محمد صنعتی، تدوین بهرام دهقانی، موسیقی ناصر چشمآذر، صدابردار ایرج شهزادی، طراح صحنه و لباس علی فداکار، جلوههای ویژه محمدرضا شرفالدین و بازیگران جمشید هاشمپور، میترا حجار، فرهاد قائمیان، رویا تیموریان، عبدالرضا زهره کرمانی، امیر جعفری، فرهان خانمحمدی، علی سلیمانی و ... هستند.
این فیلم 100 دقیقهای توسط مؤسسه فرهنگی هنری سنا و بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس تولید و در سال 1381 اکران عموم شد و در بیستمین جشنواره فیلم فجر در رشتههای بهترین فیلم، بهترین فیلمنامه، بهترین بازیگر نقش مکمل زن و بهترین طراحی صحنه و لباس نامزد سیمرغ بلورین شد و در رشتههای بهترین موسیقی متن، تدوین و جلوههای ویژه سه سیمرغ دریافت کرد.
دومان قائمی سردار دوران جنگ تحمیلی که مهندس کارآزموده و مدیرعامل یک شرکت معتبر و موفق ساختمانی است خود را همچنان معتقد به آرمانهای گذشتهاش میداند؛ ارزشهایی که با شرایط روز جامعه و موقعیت شغلی وی در تضاد قرار گرفتهاند، اما یک تصادف و یک دیدار غیر مترقبه برای او بستر حوادثی میشود.
فیلم به سبک هیوا از همین کارگردان از زمان حال آغاز میشود و با فلشبکهای متعدد به گذشته نقب میزند و قهرمان فیلم مدام خاطرات روزهای جنگ برایش تداعی میشود. گویی گذشته و سالهای جنگ تا ابد مردان خاص و برگزیده خود را به جدا زیستن از سیر پر تنش و گاه مبتذل زندگی محکوم کرده است. آنان متفاوت، تلخ و گوشهگیر هستند چون سالها تجربیات غریبی در جبهههای جنگ گذراندهاند.1
برخی از منتقدین گفتهاند فیلم چیزی است که آدم انتظار دیدنش را تنها در کابوسهایش دارد. این منتقدین صحنههای مختلف فیلم را مشابه صحنههایی از فیلمهای نجات سرباز رایان و ارتباط فرانسوی 2 میدانند.2
برخی نیز گفتهاند در قارچ سمی لحن و نگاه عصبی و آشفته و به شدت بدبین فیلمساز و آشفتگی شیوه روایت و در هم آمیختن مضمونهای اجتماعی متعدد، فیلم را به یک شکست مطلق تبدیل کرده است.3
از نگاه عدهای قارچ سمی تبدیل به تلخترین فیلم جشنواره شده است؛ فیلمی که تقریباً همه را در دنیای سیاه خود، گیج باقی گذاشته و کمتر کسی میتواند درباره آن اظهار نظر کند.4
برخی از منتقدین سؤال کردهاند که این همه عصبیت و خشم از کجا در ذهن کارگردان تلنبار شده است؟ او از چه چیزی در رنج است که وقتی فیلم میسازد، همه خشم و عصبانیتش را یکجا در لحظه لحظه آثارش متجلی میکند؟ و معتقدند قارچ سمی یک فیلم عصبی و خشمگین است؛ آدمهایی را نشان میدهد که بیرحمانه همدیگر را میدرند و از جسم و روح یکدیگر، برای دستیابی به اهداف شوم و ضد انسانی خود خاکریز میسازند.
گفته شده ملاقلیپور انرژی غیر قابل وصفی دارد. هر نمای او حاکی از جان کندن است و در پردازش صحنههای جنگی بینظیر عمل میکند، اما در پرداخت شخصیتهای شهری، هنوز مشکل دارد. وقتی در صحنه عملیات است، آن قدر آدمهایش واقعیاند که وصف ندارد، اما به محض اینکه وارد فضاهای شهری میشود، به تیپسازی روی میآورد.5
بیرونیترین و دم دستیترین جلوههای خلق تنش و انتقال عصبیت، در شکستنها، فریادها و گلولهها خلاصه میشود و قارچ سمی از این نظر صاحب رکوردی دست نیافتنی است؛ همه سکانسهای فیلم در نهایت به موقعیتی این چنینی ختم میشود. حتی در سکانس صبحانه خوردن جمع خانواده دومان، ناگهان دو فرزند کوچکش بیدلیل به جان هم میافتند.6
البته برخی قارچ سمی را در مجموع اثری قابل قبول دانستهاند، اما این ایراد را مطرح کردهاند که اگر ملاقلیپور توانسته بود این همه تراوش ذهنی خود را در مورد مشکلات ریز و درشت جامعه مهار کند و همه را در دل فیلمی با زمان حدود یک ساعت و نیم نریزد، قارچ سمی میتوانست به نمونه خوشساختی در زمینه سینمای معترض اجتماعی تبدیل شود. ملاقلیپور برای لطافت بخشیدن به فضای خشن اثر، دختر جوانی را به عنوان تصویر ذهنی آرامشبخش قهرمانش برگزیده، ولی این بار این شخصیت متعلق به یک طبقه و گرایش فکری است که ملاقلیپور آن را نمیشناسد. به همین دلیل، با وجود بازی خوب میترا حجار، علاوه بر نوع ارتباط، اصلاً حضور این شخصیت هم سؤالبرانگیز جلوه میکند.7
طبق تعریف کلاسیک و ارسطویی شخصیت مثبت میبایست کنش و عملکرد پسندیدهای داشته باشد تا همدلی مخاطب را برانگیزد، اما مخاطب چگونه میتواند نسبت به شخصیتی چون دومان قائمی قارچ سمی که مدام میخروشد و نعره میکشد و تخریب میکند، احساس همدلی کند یا او را برحق بداند؟ آیا ما با معلول و مجنون نشان دادن این شخصیتها، خواسته و ناخواسته نسبت به آرمانهایشان ستم نمیکنیم؟8
در نهایت گفته شده فیلم تکاندهنده ملاقلیپور، اصرار فیلمساز در تکرار سبک روایتش را نشان میدهد و اینجا هم به دام فلشبکهای متعدد و فضاهای ناآشنایی مثل لحظههای ارتباط دختر جوان با دومان_ که به سرگردانی بازیگران در این صحنهها منجر شده_ افتاده که روایت فیلمش را خدشهدار کرده است.
- ماهنامه عروس، ش 29 ، بهمن 1380، ص21.
- «ورای شکی معقول»، ماهنامه نقد سینما، ش 30، سال 1380، ص30.
- ماهنامه سوره، ش 350، مهر و آبان 1386، ص44.
- «ورای شکی معقول»، ماهنامه نقد سینما، ش 30، سال 1380، ص 33.
- ماهنامه فیلم، ش 282، اسفند 1380، ص 24.
- همان، ش 286، خرداد 1381، ص72.
- همان.
- همان، ش 361، اردیبهشت 1386، ص 19_13.