یاسهای وحشی
مریم سلطانینسب
30 بازدید
فیلم سینمایی یاسهای وحشی ساخته محسن محسنینسب در سال 1376 است و موضوع آن مبارزه یک ایرانی با یک نفر از رژیم صهیونیستی در مسابقات کاراته است و در آن چند رزمنده دوران دفاع مقدس نیز حضور دارند.
کارگردان محسن محسنینسب، نویسنده محسن محسنینسب و احمد میررفیعی، تهیهکننده فواد نور، موسیقی محمدرضا علیقلی، تدوین سهراب میرسپاسی، فیلمبردار مجتبی رحیمی، عکاس هاشم عطار، صداگذاری و میکس محسن روشن و بازیگران جعفر دهقان، احمد میررفیعی، سحر طلوعی، حسین پاکدل، حمید طالقانی، سیدجواد هاشمی، محمدجواد کاسهساز، سیاوش آریا، جواد آزاریان و ... هستند.
این فیلم 90 دقیقهای محصول فیلمنور است که در 1377 به نمایش عموم درآمد و در دوره شانزدهم جشنواره فیلم فجر شرکت کرد اما جایزهای برای آن در پی نداشت.
علی، صدرا و رحیم سه همرزم بسیجی هستند. ده سال پس از حضور این سه در جبهه، صدرا که ماسک خود را در یک حمله شیمیایی به علی داده و حالا خود یک بیمار شیمیایی است، برای معالجه راهی لندن میشود. علی، رحیم و چند رزمنده دیگر نیز برای شرکت در مسابقههای کاراته به لندن میروند. علی به عنوان نماینده ایران و رحیم به عنوان مربی، مسابقههای آزاد کاراته را آغاز میکنند. یک ایرانی دیگر به نام رضا که تابعیت انگلستان را گرفته، به عنوان نماینده این کشور در مسابقهها حضور دارد. در آغاز مسابقهها، علی پس از شکست دادن حریف آمریکاییاش با یک ورزشکار اسرائیلی برخورد میکند، اما حاضر به مسابقه با او نمیشود و اسرائیلی حریف رضا در فینال میشود. ورزشکار اسرائیلی بیرون از سالن مسابقه با علی درگیر میشود و با پاشیدن یک ماده شیمیایی به صورت او به چشمانش آسیب میرساند. رحیم به رضا پیشنهاد میکند او نیز مانند علی از روبرو شدن با حریف اسرائیلی سر باز بزند، ولی رضا که به جایزه اول مسابقهها نیاز مالی دارد، حرف رحیم و دیگر همراهان او را نمیپذیرد. درست قبل از شروع مسابقه، چند مرد به روی رضا اسلحه میکشند تا مسابقهاش را در مقابل حریف اسرائیلی واگذار کند و همسر رضا را نیز گروگان میگیرند. رحیم که رفتار نامعقول رضا را حین مسابقه میبیند، به غیبت همسر او در سالن شک میکند و در رختکن پس از درگیری با گروگانگیران، او را آزاد میکند. رضا که همسرش را در سالن میبیند، با روحیهای قوی حریف خود را شکست میدهد. همزمان با پایان مسابقه، صدرا ـ که همه مسابقهها را از تلویزیون بیمارستان دیده است ـ جان میسپارد. در بازگشت تیم، در حالی که چشمان علی بهبود یافته، رضا و همسرش نیز در میان مسافران هواپیما هستند؛ تابوت صدرا نیز در همین هواپیماست.
گفته میشود یاسهای وحشی یک اکشن رزمی است که با محوریت مسابقه و قهرمانی پیش میرود. فیلم با نمایش جبهههای جنگ آغاز میشود؛ زمانی که قهرمانان قصه در کنار یکدیگر در حال مبارزه با ارتش دشمن هستند. سپس فیلم به ده سال بعد میرود؛ هنگامی که قهرمانهای قصه یکبار دیگر در لندن همدیگر را ملاقات میکنند. یاسهای وحشی مبارزه را از میدانهای جنگ ایران و عراق به تشکهای مسابقات رزمی میکشاند و اینگونه جهانبینی خودش را شکل میدهد. این فیلم همانند بیشتر آثار اکشن ایرانی نسبت به ارائه درامی قدرتمند کم میآورد و ترجیح میدهد به جای پرداخت شخصیتها، جهان فیلم و زیرمتن دنیای نژادپرستانه اروپاییها به سمت درونمایهنگری پیش برود و پیرنگش را با شعار همراه کند.
کارشناسان میگویند بیشترین تمرکز یاسهای وحشی روی سکانسهای مبارزات است که از این بابت نیز خوب عمل میکند. فیلم در این راستا هم تعلیق میآفریند و هم تماشاگر دوستدار اکشن را با خود همراه میکند. نوع فیلمبرداری، نورپردازیها و شیوه دکوپاژ در این فیلم علیالخصوص سکانسهای اکشن جذابیت خوبی برای فیلم به وجود آوردهاند و فضای مناسبی برای روایت اثر ایجاد شده است.[1]
به گفته برخی منتقدان یاسهای وحشی یک فیلم تجاری خوشساخت است. پرداخت صحنههای ورزشی فیلم خیلی خوب از کار درآمده، تقطیع به مناسب نماها، استفاده به جا از اسلوموشن، همخوانی درست موسیقی با تصاویر در این امر نقش مؤثری داشتهاند، اما مهمترین عامل توفیق این فیلم را باید در ریتم بسیار تند و گیرای آن دانست که حاصل یک تدوین حرفهای است. کارگردان در صحنههای جنگی و فصلهای مرتبط با رزمندهها بیش از حد تحت تأثیر برخی فیلمهای دفاع مقدس بوده است. پایکوبی یکی از جانبازان در اتاق بیمارستان، شیمیایی شدن صدرا و فصل ورودش به دستگاه سی.تی.اسکن از جمله این تأثیرپذیری است. شعارگرایی موضوعی نیز بر فیلم سنگینی میکند؛ شاید بهتر بود برخی گفتوگوهای شعاری فیلم هنگام اکران عمومی حذف میشد. کارگردان این فیلم، راه جلب تماشاگر را یافته است.
برخی تحلیلگران میگویند یاسهای وحشی به تمام و کمال، فیلمی است که به قصه فتح گیشه ساخته شده است و البته نه از نوع قابل قبول اینگونه فیلمها. آنچه مسلم است سازندگان فیلم دست به هیچ نوع ریسک یا نوآوری نمیزنند، مبادا گیشه به خطر بیفتد. فیلم ملغمهای است از چند فیلم، اما در پرداخت سینمایی فاصله میان آن اصل و این کپی به حدی زیاد است که به هیچ وجه امکان قیاس وجود ندارد. ساخته شدن چنین فیلمی را میتوان حاصل سادهپسند و ناآگاه فرض کردن تماشاگر دانست. سازندگان فیلم با این تفکر تا حدی پیش میروند که تصاویری آرشیوی از دو شهر مختلف را در کنار هم قرار دادهاند و انتظار دارند تماشاگر باور کند که ماجراهای فیلم در لندن میگذرد؛ باوری که حتی برای سادهپسندترین تماشاگران نیز به وجود نمیآید.[2]
[1]. زومجی، . https://www.zoomg.ir.
[2]. ماهنامه فرهنگ و سینما، «جلب تماشاگر»، فروردین1377، ش 74، ص 49.
