عقابها
مریم سلطانینسب
54 بازدید
فیلم سینمایی عقابها توسط ساموئل خاچیکیان در سال 1363 ساخته شد و موضوع آن تعقیب و گریز خلبان ایرانی توسط نظامیان عراقی در جنگ تحمیلی است که حین مأموریت در خاک عراق سقوط کرده است.
کارگردان ساموئل خاچیکیان، نویسنده محمدرضا یوسفی، تهیهکننده علیاکبر و منصور مزینانی، مدیر تولید غفار رضایی، موسیقی مجید انتظامی، فیلمبردار علی مزینانی، تدوین ساموئل خاچیکیان، چهرهپرداز علی جاویدان، مدیر دوبلاژ خسرو خسروشاهی، صدابردار محسن روشن و جمشید توفیقی، عکس حسن محمدی و بازیگران سعید راد، جمشید هاشمپور، رضا رویگری، زری برومند، شهاب عسگری، علی برجسته، حسین صفاریان، مرتضی نیکخواه، پروانه نیکورزم و ... هستند.
این فیلم 95 دقیقهای در سال 1364 به نمایش عموم درآمد.
در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، یک هواپیمای ارتش ایران پس از انجام مأموریتی در کردستان عراق سقوط میکند و خلبان با چتر نجات فرود میآید و گروهی از نظامیان عراقی در پی دستگیری او برمیآیند. خلبان به کمک یک تکاور ایرانی که برای انجام مأموریتی با لباس مبدل وارد کردستان عراق شده، نجات مییابد و به همراه گروهی از مبارزان کرد عراقی به روستایی پناه میبرند و بعد با موتورسیکلت میگریزند. نزدیک مرز، نیروهای ایران بالگردی که در تعقیب آنهاست، سرنگون میکنند. خلبان و تکاور، نزدیک مرز به سرعت به میدان مین نزدیک میشوند. اشاره سربازان ایرانی که میکوشند آن دو را متوجه خطر کنند مؤثر نمیافتد و تکاور در برخورد با مین شهید شده و خلبان نجات مییابد.1
این فیلم بر پایه رویداد واقعی نجات خلبان ایرانی به نام یدالله شریفیراد به وسیله کردهای عراق و انتقال او به ایران ساخته شده است.
گفته شده خاچیکیان در عقابها با ترکیب حوادث هیجانانگیز و صحنههای پرتحرک با صحنههای آرام و رقیق خانوادگی اولین فیلم از این نوع را ارائه داد که در زمان خود موفق بود و تا سالها پرفروشترین فیلم سینمای ایران باقی ماند و باعث شد شیوه نگاه به جنگ از سوی نسل بعدی فیلمسازها تغییر کند.2
برخی منتقدین گفتهاند در فیلم عقابها محتوای عمده دیالوگها طراحی و تدوین راهبردهای نظامی، کشیدن نقشه برای فرار و همچنین تضاد و تقابل با نیروهای دشمن است.3 از موسیقی به منظور تشدید حس همدلی با کاراکترهای قهرمان (رزمندگان ایرانی و کرد) علیه کاراکترهای ضد قهرمان استفاده شده است. موسیقی غالب در فیلم، موسیقی دلهرهآور است که با توجه به مضمون حادثهای فیلم مخاطب را به هیجان میآورد.4
گروهی از منتقدین این فیلم را نپسندیدهاند. از نظر آنان گفتمان غالب در فیلم را میتوان از طریق رمزگانی چون "تهاجم و تدافع"،"قهرمانی و بزدلی"، "جذابیت و عدم جذابیت"، "خودی و غیر خودی" تشخیص داد. موسیقی حماسی و مارش نظامی، بهرهگیری از المان پرچم و سخنرانیهای آتشین میهنپرستانه، بازنمایی اقتدار و عظمت ارتش جمهوری اسلامی، بازنمایی تضاد و تقابل با دشمن از قبیل بازنمایی دشمن به صورت خانه خرابکن، همه در راستای صورتبندی خوانش متعارف و ناسیونالیستی از جنگ است. در این فیلم با مؤلفهها و مضامین ماورایی، نیروهای غیبی، استمداد و غیره مواجه نیستیم. نیروی محرکه رزمندگان حس میهنپرستی و دفاع از تمامیت ارضی کشور است. وجه اشتراک و عامل همبستگی رزمندگان کرد نیز در این فیلم بیش از آن که دین، ارزشها یا آرمانهای مشترک باشد، وجود دشمن مشترک است. به طور خلاصه رمزگان ایدئولوژیک موجود در این گونه از فیلمها_ که تحت عنوان سینمای جنگ نام گرفته و بیشتر شبیه و برگرفته از نمونههای هالیوودی بازنمایی جنگ است_ بیشتر محتوای اکشن و قهرمانپروری دارد و رمزگان ایدئولوژیک معنوی، ماورایی، شهادتطلبی و غیره کمرنگترند.5
از نظر عدهای از کارشناسان فیلم دفاع مقدس، دستهای از کارگردانان جنگ را یک نوع فرصت برای هیجانپردازی میدانستند و موضوعی جذاب برای جذب گیشه. این گروه هرگز نتوانستند به واقعیت جبهه و جنگ نزدیک شوند، چرا که حتی از دور دستی بر آتش نداشتند و با این فضا بیگانه بودند. تنها خصوصیتی که فیلمهای آنان داشت این بود که تا مدتی اقتصاد سینمای ایران و سینمای دفاع مقدس را از خطر نابودی حفظ کردند. عقابها، برزخیها (ایرج قادری)، عبور از میدان مین (جواد طاهری) از این دستهاند. از لحاظ مضمون، عقابها، چندان ربطی به جنگ تحمیلی ندارد و تقلیدی از فیلمهای جنگ جهانی است.6
منقدین درباره فیلمنامه نظرهای متفاوتی دارند. گروهی معتقدند ورود به قصه فیلمنامه عقابها، بسیار کشدار و طولانی است. این ورود به قصه که زمانی در حدود سی دقیقه از فیلم را به خود اختصاص داده است، آکنده از صحنههای اضافی و بیحاصل است. چند خلبان زبده ایرانی با آغاز جنگ ایران و عراق بارها در طی مأموریتهای متوالی، به مواضع دشمن حمله میکنند و در این میان شاهد صحنههای متعددی از زندگی تک تک آنها در میان خانوادههایشان هستیم. سروان درخشان که شخصیت اصلی فیلمنامه است، در خانه وصیتنامه مینویسد. مادر خلبان دیگر، آرزوی دامادی فرزندش را دارد. دیگری که سالها پیش همسرش را از دست داده، نگران حال تنها فرزند خود و آخری نیز در گیر و دار جشن تولد فرزندان دوقلویش است. در صورتی که با اتمام فصل ورود به قصه که با فرود اضطراری درخشان (یکی از شخصیتها) با چتر در خاک عراق همراه است، ماجرای اصلی حول محور فرار او از دست نیروهای عراقی آغاز میشود. به عبارتی تمامی آن شخصیتپردازیهای سطحی، در ادامه این تعقیب و گریز به کاری نمیآیند و جز اتلاف وقت و بازی گرفتن عاطفه مخاطب حاصلی نداشتهاند.7
در آخرین لحظات فیلم و در حالی که پاسگاه مرزی ایران در فاصلهای نه چندان دور دیده میشود، بالگرد عراقی از راه میرسد و خطر بزرگی جان قهرمانان را تهدید میکند، اما مأموران پاسگاه مرزی با استفاده از ضدهوایی، بالگرد دشمن را سرنگون میکنند و این دو آزادانه به سوی مرز میشتابند. در نقطه اوج مناسب، همواره این شخصیتهای اصلی هستند که با رویارویی نهایی، مانع را از سر راه برمیدارند، اما در نقطه اوج این فیلم شخصیتهای اصلی هیچ نقشی ندارند و خوشحال از بخت و اقبالی که با آنان بوده، به حرکت خود ادامه میدهند. با این حال وقایعی که بعد از انهدام بالگرد روی میدهد این نقطه اوج را مضحک میکند. آنچه در پایان، سرنوشت نهایی دو شخصیت اصلی را رقم میزند، نه شجاعت و مبارزه مداوم آنها با نیروهای خصم، بلکه ناآگاهی این دو از سادهترین فنون نظامی است؛ چیزی که حتماً مورد نظر فیلمنامهنویس نبوده است.8
- sourehcinema.com.
- ماهنامه سوره، ش 350، مهر و آبان 1386، ص 41.
- فصلنامه مطالعات ملی، ش 2، سال هجدهم، 1396، ص 56.
- همان، ص 57.
- همان، ص 58.
- ماهنامه نقد سینما، ش 12، ص 42.
- فصلنامه سینمایی فارابی، ش 2 و3، دوره یازدهم، ص117.
- همان، ص144.