انسان و اسلحه

زینب احمدی
54 بازدید

فیلم سینمایی انسان و اسلحه توسط مجتبی راعی در سال ۱۳۶۷ ساخته شد و موضوع آن آزاد کردن گوشه‌ای از خاک وطن توسط یک تیپ عملیاتی است.

کارگردان مجتبی راعی، دستیار‌کارگردان مصطفی یار‌محمودی، فیلمنامه‌نویس مجتی راعی، فیلمبردار محمد درمنش و حسن علیمردانی، ‌صدا احمد کلانتری و جمشید توفیقی، سرپرست گویندگان عزت‌الله مقبلی، جلوه‌های ‌ویژه محمد‌رضا شرف‌الدین و مهدی شعرای ‌نجاتی، تدوینگر مجید امامی، موسیقی متن محمدرضا علیقلی، عکاس مرتضی اکبری، دکور محمد سلیمانی، تهیه‌کنندگان مجتبی راعی و فرج‌الله سلحشور و بازیگران قدرت‌الله اسدی، محسن آل ‌مختار، اصغر بابایی، محمود کشتکار، حسن عابدی، حمید کریمی، خسرو ضیایی، فرج‌الله سلحشور، علی‌رضا اسحاقی، مرتضی اکبری، تقی جوادی، عباس شفیعی، سیدجواد هاشمی، ابوعباس، ابوشهید، ابوهاجر و... هستند.

 این فیلم ۹۱ دقیقه‌ای محصول انصار فیلم است که در ۱۷ اردیبهشت ۱۳۶۸ در سینماهای کشور به نمایش عمومی درآمد و 29.0997.740 ریال فروش کرد.[1]

یک تیپ عملیاتی سپاه پاسداران به فرماندهی مصطفی برای آزاد کردن گوشه‌ای از خاک وطن در تدارک حمله است. فرماندهان دشمن از طریق ستون پنجم در جریان حمله قرار‌می‌گیرند. دشمن عملیات را آغاز می‌کند و مصطفی زخمی و به بیمارستان منتقل می‌شود. او بستر بیماری را ترک‌ می‌کند و افراد تحت فرمان خود را در عملیاتی پیروزمندانه رهبری ‌می‌کند.[2]

فیلم انسان و اسلحه در هفتمین جشنواره فیلم فجر در سال 1367، جایزه بهترین جلوه‌های ویژه را گرفت.[3]

این فیلم اولین فیلم مجتبی راعی است و در مجموع قابل قبول دانسته شده است. به گفته کارشناسان بازی‌های فرج‌الله سلحشور و خسرو ضیایی در این فیلم درونی و تأثیرگذار بود که یکی از امتیازات فیلم است. مجتبی راعی در این فیلم از کلیشه‌های رایج و قهرمان‌سازی اجتناب کرده و کل تیپ عملیاتی را به صورت قهرمان به تصویر کشیده، نه صرفاً یک شخص را. در برابر ویژگی‌های فیلم، برخی ایرادات از قبیل کادرهای بسته و محدود، طرح مسائل شخصی، کشدار بودن تصاویر، نامعلوم بودن محل اصابت گلوله‌های تانک، نامشخص بودن موقعیت کلی و مکانی تیپ و ... قابل مشاهده است. به گفته تعدادی از منتقدین این فیلم به دلیل برخی محدودیت‌ها از قبیل محدودیت حرکت دوربین و محدودیت نوع عملیات در رده فیلم‌های متوسط جنگی قرار‌دارد.[4]

در نقد این فیلم گفته‌اند که وقتی صحبت از انسان می‌شود فیلمساز موظف است انسان را به تصویر بکشد؛ اول آنگونه که هست، بعد انسان آرمانی در برخورد با واقعیات را آنگونه که باید باشد. فیلم در مطرح کردن انسان، آن گونه که باید، موفق نشده‌ است. فیلم از شخصیت‌پردازی آگاهانه دور شده و انسان‌هایش را از همان ابتدا آرمانی می‌بیند. فیلمساز از نگاه همه‌جانبه به انسان‌های فیلمش اجتناب کرده است. فیلم دو نوع انسان دارد؛ انسان‌هایی که برای حق می‌جنگند و انسان‌هایی که به ناحق، ولی او فقط درگیری این دو گروه را به تماشاگر نشان می‌دهد و نه جنبه‌های مختلف انسان‌های فیلمش را. به همین دلیل فضای قالب در این فیلم انفجار توپ و تانک‌ها، درگیری آدم‌ها و تانک‌ها، خمپاره‌ها و... است.[5]

برخی نیز معتقدند عنوان این فیلم بسیار فلسفی است. در وهله اول بیننده فکر می‌کند با فیلمی با دغدغه‌های انسانی در قبال جنگ و مرگ‌ومیر و نظامی‌گری مواجه ‌است، در حالی که در فیلم صرفاً یک عملیات جنگی به تصویر کشیده ‌شده ‌است. فیلم بیشتر شبیه به ‌یک مستند است که برای فرار از خسته‌کننده بودن، چند شخصیت برای داستانی شدن فیلم چاشنی آن شده ‌است.

 این فیلم بار سنگین خبری و گزارشی دارد و شخصیت‌های فیلم، وظیفه اتصال قطعات پراکنده این گزارش را دارند؛ ما از این شخصیت‌ها چیزی نمی‌دانیم و روحیات و منش آنها بر ما عیان نیست. بنای فیلم بازسازی تمام و کمال یک واقعه جنگی است و به همین دلیل روح داستانی ندارد. در حالی که یک فیلم داستانی وظیفه دارد از سطح ماجراها، شخصیت‌ها و حوادث به عمق آنها پی ببرد. معنا و مضمون و پیام فیلم مشخص نیست و بیننده را به سمت محتوا و مسأله خاصی توجه نمی‌دهد و هیچ تغییری در افق فکر تماشاگر ایجاد نمی‌کند. ترکیب آدم‌ها با نقش‌هایی که ایفا می‌کنند با ماجراهایی که پیرامون آنها رخ می‌دهد، ترکیب موزون ودرستی نیست.

در این فیلم آدم‌ها هستند که بار سنگین حوادث را به دوش می‌کشند تا بتوانند بین آنها توالی منطقی ایجاد کنند، در حالی که ماجراها و حوادث باید به روشنگری شخصیت‌ها و دغدغه‌های آنها و برملا شدن زوایای پنهان آنها کمک کند؛ چرا که در یک روایت موفق هنری حوادث در خدمت اشخاص هستند، نه بالعکس.[6]


[1] - سالنامه آماری فروش فیلم و سینمای ایران ۱۳۶۹، ۱۳۹۵، ص ۹.

[2] - بهارلو، عباس، فیلمشناخت ایران (فیلم‌شناسی سیمنای ایران ۱۳۵۸-۱۳۷۲)، تهران، قطره، ۱۳۸۳، ص ۱۶۷.

[3]- https://www.manzoom.ir/؛ مجله اطلاعات هفتگی، ش ۲۴۲۴، ۱۹-۲۶ بهمن ۱۳۶۷، ص ۴۱.

[4] - مجله اطلاعات هفتگی، همان، ص ۴۲.

[5]-  روزنامه جمهوری اسلامی، ش ۲۸۳۴، ۱۱ اسفند ۱۳۶۸، ص ۸.

[6] - مجله سروش، ش ۴۷۴، ۶ خرداد ۱۳۶۸، ص ۳۲ و ۳۳.