اخراجیها 1
زینب احمدی
53 بازدید
فیلم سینمایی اخراجیها ۱ ساخته مسعود دهنمکی در سال ۱۳۸۵ است که روانه شدن عدهای لمپن و لات به جبهههای جنگ را با زبان طنز نشان می دهد.
کارگردان مسعود دهنمکی، دستیار اول کارگردان نورالدین گودرزی، دستیار دوم کارگردان مسعود عجمی، مدیر فیلمبرداری حسن پویا، دستیار فیلمبردار ابراهیم عزتخواه، تصویربردار پشت صحنه محمدرضا هاشمزاده، منشی صحنه بیژن حجازی، صدابردار مهران ملکوتی، صداگذاری و میکس بهروز شهامت، جلوههای ویژه بهنام خاکسار، تدوینگر رضا بهارانگیز، موسیقی متن فریدون شهبازیان، شاعر ناصر فیض، خواننده محمد اصفهانی، مدیر هنری مجید میرفخرایی، طراح صحنه و لباس محمدرضا شجاعی، تدارکات نظامی مرتضی آذرهوشنگ، مدیرتولید محمود محمدطائمه، تهیهکننده حبیبالله کاسهساز و بازیگران اکبر عبدی، کامبیز دیرباز، امین حیایی، محمدرضا شریفینیا، قاسم زارع، لیلا بلوکات، نگار فروزنده، علیرضا اوسیوند، منوچهر آذر، غلامرضا علیاکبری، فخرالدین صدیقشریف، سپند امیرسلیمانی، سیروس کهورینژاد، محمود مقامی، سیدجواد هاشمی، ارژنگ امیرفضلی، عبدالرضا اکبری، نیوشا ضیغمی، شهره لرستانی، مینا جعفرزاده، احمد ایراندوست و ... هستند.
این فیلم ۱۷۰ دقیقهای محصول مؤسسه فرهنگی هنری عصر انتظار و مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی است که ۱۶ اسفند ۱۳۸۵ در سینماهای آفریقا، ملت، تهران، آستارا، پارس، فلسطین، کارون و ... به نمایش درآمد و 20،325،935،000 ریال فروش کرد.[1] همچنین این فیلم در بازار جشنواره کن نیز به نمایش درآمد.[2] این فیلم پرفروشترین فیلم سال 1386 شد.
مجید سوزوکی (کامبیز دیرباز) از اراذل جاهلمسلک محلهای در جنوب شهر تهران عاشق دختر (نیوشا ضیغمی) یک خانواده مذهبی است. عباس (ابوالفضل همراه) برادر دختر مخالف ازدواج او با خواهرش است، اما پدرش میرزا (منوچهر آذر) که عارفمسلک است، شرط ازدواج مجید و دخترش را اصلاح او اعلام میکند. مجید برای اخذ رضایت میرزا تصمیم میگیرد متظاهرانه چند روزی به جبهه برود، اما برخی از معتمدان محل مانند صالح (محمدرضا شریفینیا) با اعزام او به جبهه مخالفت میکنند. با وساطت میرزا و روحانی محل (فخرالدین صدیقشریف)، مجید به همراه تعدادی از دوستانش؛ امیر (ارژنگ امیرفضلی)، مصطفی (علیرضا اوسیوند)، بیژن (امین حیایی) و بایرام (اکبر عبدی) پس از آموزشهایی مقدماتی، به جبهه میروند و از همان ابتدا با لودگیها و رفتارهای نابههنجار واکنش جمالی (قاسم زارع) فرمانده قرارگاه را برمیانگیزند. آنها بارها تنبیه میشوند و برای بازگشت به خانه به هر ترفندی متوسل میشوند. عاقبت در یک شبیخون نظامی دشمن، شهادت سربازان خودی، مجید را تحت تأثیر قرار میدهد و تصمیم میگیرد با عبور از میدان مین، راه را برای حمله نظامی پاکسازی کند. مجید زخمی میشود و موقعی که در بیمارستان صحرایی تحت مداوا است، با پیشروی تانکهای دشمن شهید میشود.[3]
در بیست و پنجمین جشنواره فیلم فجر، این فیلم نامزد جایزه بهترین صدابرداری، نامزد جایزه بهترین جلوههای ویژه و نامزد جایزه بهترین طراحی صحنه و لباس شد و جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را نیز از آن خود کرد. همچنین در بیست و ششمین دوره فیلم فجر حیدر رضایی سیمرغ بلورین برای پوستر این فیلم دریافت کرد.[4]
به گفته برخی منتقدین فیلم اخراجیها ناپخته و سهلگیر است. هر چند کارگردان چون فروش فیلم خوب بوده آن را فیلم خوبی میداند اما بسیاری از فیلمفارسیها فروش بسیار خوبی داشتهاند ولی در حد یک فیلمفارسی باقی ماندهاند. آیا قصد کارگردان فروش فیلم است یا جذابیت همراه با تفکر و هنر.
یکی از مشکلات فیلم بیتوجهی به ساخت فضای مربوط به داستان فیلم یا عدم آشنایی با مفهوم آن فضا دانسته شده است. فضاهایی که کارگردان در این فیلم ساخته سرهمبندی است و منجر به سردرگم شدن تماشاگر میشود. به عنوان مثال فضای بیمارستان جبهه فیلم و آن چادر یا آن روستای شیمیایی شده کجاست؟ چرا برای تماشاگر گنگ است؟ جغرافیا جزو مهم در فیلم است و باید منطق درستی در فیلم داشته باشد که در این فیلم به درستی رعایت نشده است.
برخی نیز میگویند وقتی فیلمساز از زمانی خاص صحبت میکند باید مکانهای فیلم نیز با آن زمان مطابقت داشته باشد. به طور مثال وقتی زمان فیلم به دوران جنگ و حدود سالهای ۱۳۶۷ میپردازد، مکانها نیز باید تماشاگر را به یاد آن سالها بیندازد، اما این ظرافتها در فیلم دیده نمیشود. آن همه آدم خلافکار دنبال مجید راه میافتند و همگی هم پذیرفته میشوند که به جبهه بروند که این مهم چندان باورپذیر پرداخت نشده و باورپذیر نیست.
برخی کارشناسان نیز میگویند شخصیتپردازی در این فیلم نتوانسته موفق عمل کند. فیلم از تحول شخصیت مجید حرف میزند و سفر از عشق مجازی به سمت عشق حقیقی که فیلمساز به آن بهایی نداده است. شخصیت مجید به خوبی پرداخت نشده است. او به شکلی کلیشهای عاشق دختری شده، اما فیلمنامهنویس از جزئیات این عشق، گذشته زندگی مجید و شغل او اطلاعات دقیقی در اختیار تماشاگر نمیگذارد. فیلمساز مجید را به عنوان یک گنده لات وارد فضای فیلم کرده، در حالی که حتی یک زخم از دعوا و درگیری در دست و پای او دیده نمیشود و او فقط ادای لاتها را درمیآورد.
دهنمکی در مصاحبهای گفته اخراجیها فیلمی است با مضمون عرفانی اما از گونه فیلم جنگی است که حرف طنز میزند و مسئلهاش تحول آدمهاست. در جایی دیگر کارگردان میگوید هر کس با تحول شخصیتهای فیلم مسئله دارد مشکل خودش است، در حالی که تحول شخصیتهایی که با هیجان و احساسات وارد جبهه شدهاند و در آن فضا کشته شدهاند، تحول محسوب نمیشود. شخصیتهای فرعی فیلم نیز در حد پیش پا افتادهترین کمدیهای فیلمفارسی به تصویر کشیده شدهاند و کارگردان، تیزهوشی و عمقی برای آنها قائل نشده است. سراسر فیلم با لودهبازیهای این شخصیتها به جلو میرود و از شخصیتپردازی غافل مانده است.
برخی نیز معتقدند فیلمساز با آوردن این آدمهای لوده (عناصر کلیشهای)، موقعیتی جدید پدید آورده است. شاید این آدمهای لوده و لات و لوت تکراری باشند که مخاطب بارها در فیلمهای دیگر دیده است، اما فیلمساز در اینجا از این پدیده تکراری برای خلق موقعیتی تازه و غیرکلیشهای و جذاب سود جسته است. فیلمساز با زیرکی این شخصیتهای لات را در موقعیتی تازه (جبهه) گردآورده و با این کلیشهستیزی به مدعیان دین و انقلاب درس میآموزد و فضای جبهه با این آدمهای جدید متفاوت از فیلمهای دیگر جنگی میشود که این خود به نوعی ساختارشکنی است، ولی در عین حال شاید فیلم حالتی کاریکاتورگونه پیدا کرده و برای تماشاگر عدهای لمپن که سوار بر تانک به جنگ با عراقیها میروند کمی غیرقابل باور است.[5]
به گفته فیلمنامهنویس این فیلم، اخراجیها 1 روایت دیدههای او از جنگ است و انسانسازی جنگ را روایت میکند. وی معتقد است تا پیش از این بسیاری از آدمهای جنگ را سانسور میکردیم ولی در این فیلم تحول آدمهایی که کسی آنها را باور نمیکرد و سلوکشان را نمیپذیرفت، به تصویر کشیده شده است.[6]
در نهایت اخراجیها ۱ اثری مردممحور و سرگرمکننده دانسته شده که در بسیاری از لحظاتش مخاطب را میخنداند، اما اگر فیلمنامهنویس روایت و شخصیتهایش را قربانی حجم بالای شوخیها نمیکرد، برای مخاطب باورپذیرتر میشد.[7]
[1] - سالنامه فروش آماری فیلم و سینمای ایران سال ۱۳۷۲، تهران، ۱۳۹۵، ص ۷.
[2] - ماهنامه فرهنگ و سینما، ش ۱۸۳، سال هجدهم، اردیبهشت ۱۳۸۶، ص ۴.
[3] - بهارلو، عباس، فیلمشناخت ایران- فیلمشناسی سینمای ایران (1390-1383)، تهران، قطره، ۱۳۹۳، ص ۱۴۸-۱۵۰.
[4] - http://www.sourehcinema.com/.
[5] - ماهنامه فیلمنگار، ش ۵۸، سال ششم، تیر ۱۳۸۶، ص ۳۸-۴۲.
[6] - همان، ش ۷۷، سال هفتم، بهمن ۱۳۸۷، ص ۲۳.
[7] - همان، ش ۵۶، سال پنجم، اردیبهشت ۱۳۸۶، ص ۲۱.