مکانها
امریکا
معصومه عابدینی
1563 بازدید
امریکا، نام کشوری با وسعت نه میلیون و 809 هزار و 431 کیلومتر مربع، در نیمه شمالی قاره امریکاست. این قاره در سال 1492م توسط دریانورد اسپانیایی، کریستوفر کولومبوس (1506ـ1446م)، کشف شد. وی نمیدانست که سرزمین تازهای کشف کرده و گمان میکرد که به هند قدم گذارده است. وی برای همین، ساکنان سرزمین نویافته را هندی معرفی کرد. امروزه به بومیان امریکا، هندیهای امریکا (American Indians) میگویند. اولین کسی که دریافت این سرزمین، قاره دیگری است، بازرگانی ایتالیایی به نام آمریکو وسپوچی (1512ـ1451م) بود که در سال 1501م پای به این سرزمین نهاد. واژه امریکا نیز از نام وی ساخته شده است.
ساکنان امریکا پیش از ورود اروپاییها، رنگینپوستانی بودند که آنها را سرخپوست میخوانیم. سابقه زندگی سرخپوستان در قاره امریکا، به بیش از ده هزار سال میرسد.
با کشف امریکا در پایان قرن پانزدهم میلادی، موج مهاجرت اروپاییها به آن به راه افتاد. انگلیسیها بهتدریج بر دیگر رقبای خود برتری یافتند و در قرن هجده میلادی، سیزده ایالت مهاجرنشین انگلیسی به وجود آوردند. در پی اختلافاتی که این ایالات بر سر مسئله پرداخت مالیات به پادشاهی انگلستان پیدا کردند، پرچم استقلالطلبی برافراشتند و در 4 ژوئیه 1776، به رهبری جرج واشنگتن (رئیسجمهوری 1797ـ1789م)، اعلام استقلال کردند. جنگهای استقلال، تا 1783م طول کشید و شش سال بعد، قانون اساسی امریکا به تصویب کنگره 55 نفری سیزده ایالت رسید.
در مدت سیصد سال، اروپاییهای مهاجر، سرخپوستان را از زادگاه خود بیرون راندند و با نسلکشیهای پیاپی، شمارشان را بهشدت کاهش دادند؛ به نحوی که امروزه تنها 9/0 درصد از جمعیت کنونی امریکا را بومیان سرخپوست تشکیل میدهند.
همراه با مهاجرت اروپاییها، ورود بردگان افریقایی برای کار در مزارع آنها نیز آغاز شد. در پی افزایش نژاد سیاهان، مسئله تبعیض نژادی، یعنی برتری سفیدپوستان بر دیگر نژادها، شدت گرفت.
در قرن نوزدهم میلادی، با شکلگیری اندیشه و گروههای ضد تبعیض نژادی، جنگهای داخلی در امریکا درگرفت. ایالتهای جنوبی که بیشتر به کشاورزی و نیروی جسمی بردگان وابسته بودند، طرفدار حفظ نظام بردهداری بودند و ایالتهای شمالی که تولید صنعتی و بهرهبرداری از قدرت ذهنی افراد و از جمله سیاهان را دنبال میکردند، مخالف بردهداری بودند. این جنگها، با ریاستجمهوری آبراهام لینکلن (1865ـ1861م) آغاز شد و پس از جنگی چهارساله، با صدور اعلامیه آزادی بردگان پایان یافت. چند روز پس از پایان جنگ، لینکلن به ضرب گلوله یکی از طرفداران جنوبیها به قتل رسید.
تبعیض نژادی اما با صدور اعلامیه آزادی بردگان پایان نیافت و درگیریهای نژادی در امریکا، تا امروز ادامه یافته است. شورشهای سیاهان در اوایل دهه 1990م در شهرهای بزرگ امریکا، گواه این موضوع است.
پایان قرن نوزدهم، آغاز دوران اقتدار اقتصادی و صنعتی امریکاست. در این قرن، امریکا بهتدریج به صورت یک دولت نیرومند جهانی ظاهر شد و با تکیه بر قدرت اقتصادی خود، سرزمینهای بسیاری را به خاک خود افزود. امروزه امریکا پنجاه ایالت دارد که به شمار آنها، ستارههای سفیدرنگ در پرچم این کشور ثبت شده است. سیزده خط سرخ و سفید هم نشان سیزده ایالت اولیه در هنگام استقلال هستند.
تراکم ثروت در امریکا، بسیاری از نخبگان و ثروتمندان جهان و بهخصوص اروپا را جذب خود کرد. از میان آنها میتوان به توماس ادیسون (1931ـ1847م)، الکساندر گراهام بل (1922ـ1847م)، آلبرت اینشتین (1955ـ1879م) و... اشاره کرد.
در نیمه اول قرن بیستم، امریکا در دو جنگ جهانی شرکت کرد و به یاری اروپای غربی شتافت. با ضعیف شدن قدرتهای استعمارگر اروپا در این دو جنگ، امریکا بهآسانی جانشین آنها در عرصه جهانی شد.
امریکا که با استفاده از بمب اتمی در هیروشیما و ناکازاکی ژاپن در پایان جنگ جهانی دوم، صدها هزار انسان را به کام مرگ فرستاده بود، در نیمه دوم قرن نیز قدرت نظامی خود را بارها با دخالتهای نظامی و سیاسی در نقاط متعدد به رخ جهانیان کشید. این دخالتها، بیشتر برای جلوگیری از نفوذ رقیب، یعنی اتحاد جماهیر شوروی، صورت میگرفت. از آن جمله میتوان به جنگ کره (1953ـ1950م)، جنگ ویتنام (1973ـ1961م)، کودتای نظامی برضد دولت ملی ایران (1953م/ 28 مرداد 1332)، کودتا برضد دولت ملی شیلی (1974م)، حمایت از عراق در جنگ با ایران (1988ـ1980م/ 1367ـ1359ش)، جنگ خلیج فارس (1991ـ1990م/ 1370ـ1369ش)، دخالتهای نظامی در لبنان، افغانستان، سومالی، گرانادا، پاناما و... اشاره کرد.
نظام سیاسی ایالات متحده امریکا، جمهوری فدرالی و از نظر شکل حکومتی، مبتنی بر آرای مردم و اصول مردمسالاری است. ایالتها، در امور داخلی خود مستقل هستند و هر یک، مجلس و حکومت ایالتی جداگانه دارند. امور مربوط به امنیت ملی، دفاع، بازرگانی و سیاست خارجی به عهده دولت فدرالی در واشنگتن است. در امریکا، سه قوه مستقل اجرایی، قانونگذاری و قضایی با قدرت نظارت بر یکدیگر وجود دارند. رئیسجمهوری، نفر اول کشور است و با رأی غیرمستقیم مردم انتخاب میشود. مردم، به نمایندگانی که شمارشان برابر با اعضای کنگره است، رأی میدهند و آنان، فردی را که پیشتر وفاداری خود را به او اعلام کردهاند، نامزد ریاستجمهوری میکنند. کنگره، از دو مجلس نمایندگان و سنا تشکیل میشود. هر ایالت، دو سناتور (عضو سنا) دارد و شمار اعضای مجلس نمایندگان، به جمعیت هر ایالت بستگی دارد. اعضای کنگره، با رأی مستقیم مردم انتخاب میشوند. احزاب جمهوریخواه و دموکرات، بزرگترین احزاب امریکا هستند و مقامهای عالیرتبه کشور، معمولاً به یکی از این دو حزب وابسته هستند.
در مهمترین انتخابات امریکا، یعنی ریاستجمهوری، به طور متوسط، اندکی بیش از پنجاه درصد واجدان شروط شرکت میکنند، و رئیسجمهوری معمولاً با اندکی بیش از پنجاه درصد آرا به کاخ سفید (اقامتگاه رئیسجمهوری) راه مییابد.
امریکا، یکی از هفت کشور صنعتی جهان و ابرقدرتی تسلیحاتی ـ نظامی است. این کشور، یکی از پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل و دارای حق وتو است.[1]
[1]. تلخیص مقاله از دایرةالمعارف انقلاب اسلامی، ج1، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی: تهران، سوره مهر، 1384، ص99ـ97.