آخرین مهلت
زینب احمدی
53 بازدید
فیلم سینمایی آخرین مهلت اثر پرویز تأییدی است که در سال 1368 ساخته شده و موضوع آن حمله عراق به یک روستای ایرانی برای اشغال آن است.
کارگردان پرویز تأییدی، دستیاران کارگردان بهرام علیان، محمد مشکاتی و مسعود فلاح، فیلمنامهنویس اکبر خواجوی، پرداخت نهایی فیلمنامه پرویز تاییدی، مدیر فیلمبرداری فرج حیدری، دستیار فیلمبردار نظام کشفی، منشی صحنه مسعود فلاح، جلوههایویژه محمد مکاریان و رضا رستگار، تدوینگر ایرج گلافشان، موسیقی متن محمدرضا علیقلی، عکاس محمد بانکی، سرپرست سوارکاران ابراهیم موسوی، طراح لباس توران قادری، مدیر تولید غلامعلی قنبری، تهیهکنندگان محمد بانکی و اصغر بانکی و بازیگران افسانه بایگان، رضا رویگری، توران قادری، عطاءالله زاهد، پرویز شکری، حسین صفاریان، محمد گیلانی، قدرت قربانی، ابوالفضل میرزایی، عرب خالدی، کریم نشاط، محمد ایمانی، محمد جوهری و ... هستند.
فیلم آخرین مهلت از گونه حادثهای است و مدت آن ۹۴ دقیقه و محصول سازمان سینمایی سپاهان است که در ۲۶ فروردین ۱۳۶۹ به نمایش عمومی درآمد و مبلغ 94.690.190 ریال فروش کرد.[1]
با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران گروهی از سربازان دشمن قصد دارند با تضعیف روحیه اهالیِ یک روستای ایران، آنها را وادار به مهاجرت کنند تا روستا را به اشغال خود درآورند. نیروهای عراق به کمک یک فئودال از اهالی به نام احمد صالح (منوچهر حامدی) در تدارک نقشه خود هستند، اما نادختری او لیلا (افسانه بایگان) با آگاه کردن مردم نقشههای دشمن را برملا میکند. در نهایت اهالی با نفوذ به انبار اسلحه احمد صالح، به مقابله با عوامل او میپردازند و آنها را میکشند. اهالی روستا در مقابله هجوم دشمن نیز مقاومت میکنند.[2]
فیلم آخرین مهلت نخستین فیلم بلند حرفهای پرویز تأییدی است که به نظر بعضی تحلیلگران فیلمی ضعیف و ابتدایی است. به گفته این تحلیلگران فیلمنامه این فیلم تخیلی است و نشاندهنده این واقعیت است که فیلمساز آن با جنگ و مردم سرزمین خوزستان آشنایی ندارد. بازیگران این فیلم لهجه بومی و روستایی ندارند و کاملاً شهری صحبت میکنند که تداعیگر نقش آنها نیست. شخصیتهای فیلم، تقلیدی ناشیانه از چند فیلم مشابه (فیلم مرز ساخته جمشید حیدری) است. فیلم ظاهراً به قصد فروش در گیشه بر خلق حادثه تأکید کرده است.[3]
گروهی از منتقدین معتقدند این فیلم یک سوژه تکراری را با پرداختی ضعیف به تصویر کشیده است. نکته مثبت این فیلم حضور تعیین کننده یک زن در صحنه دفاع مقدس است که این حضور نیز با قهرمانپردازیهای کلیشهای به هدر رفته است. بازیهای ناپخته بازیگران و شخصیتپردازی نادرست باعث شده این فیلم در کارنامه کارگردان چندان مورد توجه قرار نگیرد.[4]
تعدادی از منتقدین نیز این فیلم را حادثهای و تجاری میدانند که در این حد نیز نتوانسته موفق عمل کند و قابل قبول باشد. منطق و اصولی که باید در فیلمهای حادثهای دیده شود در این فیلم دیده نمیشود. حوادث از لحاظ زمان و مکان در جای مناسب خود قرار نگرفتهاند و نوع پرداخت حوادث نیز ایراد دارد. به عنوان نمونه زمانی که احمد صالح با بیسیم در حال صحبت در مورد یک مساله سری است، نه تنها اصول اولیه مخفیکاری را رعایت نمیکند بلکه با صدای بلند فریاد میزند که رعایت نکردن این مسائل ساده، فیلم را ابتدایی و ضعیف جلوه میدهد. در جای دیگری احمد صالح مزدورانش را میفرستد تا اهالی روستا را لگدکوب کنند اما جالب این که مزدورانش فقط در روستا تاخت و تاز میکنند و تنها به کوزهها شلیک میکنند. این بیمنطقی در انتهای فیلم به اوج میرسد؛ جایی که مأموران احمد صالح صبح روز عروسی لیلا، به روستا حمله میکنند اما همان شب اهالی روستا بدون تشویش و نگرانی، عروسی برگزار میکنند. احمد صالح وعده تبدیل عروسی را به عزا میدهد ولی خبری نمیشود. او میگوید اهالی روستا را قتل عام خواهد کرد اما تا لحظات آخر فیلم تنها یک نفر از اهالی روستا کشته میشود و در مقابل همه گروه خودش نابود میشوند. صحنههای درگیری جنگ بین مأموران احمد صالح و اهالی روستا نیز که باید اوج فیلم باشد، کاملاً ابتدایی است و بیشتر به یک شوخی میماند تا جنگی جدی.
به گفته منتقدین چیزی که در این فیلم جلب توجه میکند شباهت آن به فیلمهای هندی است؛ فضای روستا، آدمهای آن، بازار و کوچه و قهوهخانه، لباسها و روابط بین آدمها و قهرمانپردازیهای تصنعی برای بازیگر زن، همگی از فیلمهای تجاری هند کپی شده است و کارگردان چندان تلاشی برای تطبیق این صحنهها با فضای کشور ایران نکرده است. دلیل این ضعفها بیتجربه بودن این کارگردان جوان دانسته شده است.[5]
[1] - سالنامه آماری فروش فیلم وسینمای ایران سال ۱۳۷۰، پاییز ۱۳۹۵، ص ۷.
[2] - بهارلو، عباس، فیلمشناخت ایران (فیلم شناسی سینمای ایران ۱۳۵۸-۱۳۷۲)، تهران، قطره، ۱۳۸۳، ص ۱۸۹ و ۱۹۰.
[3] - مجله اطلاعات هفتگی، ش ۲۴۷۱، ۹ اسفند ۱۳۶۸، ص ۵۷.
[4] - ماهنامه جانباز، ش ۲، اسفند ۱۳۶۸، ص ۴۰.
[5] - ماهنامه سینمایی فیلم، ش ۹۰، سال هشتم، خرداد ۱۳۶۹، ص ۴۶.