مکانها
دشت عباس
مریم بیاتلویی
64 بازدید
دشت عباس از اصلیترین پایگاههای محور شمالی در عملیات فتحالمبین بود.
از نظر تقسیمات کشوری، دشت عباس از توابع بخش موسیان شهرستان دهلران در استان ایلام محسوب میشود و در نقطه مرزی استان ایلام و خوزستان قرار دارد، ازاینحیث میتوان آن را دروازه خوزستان نامید.[1]
در فاصله یازده کیلومتری دشت عباس بقعهای متبرک قرار دارد که دشت عباس هویت خود را از آن دارد. این بقعه منسوب به عباس بن فضل بن حسن بن عبیدالله بن عباس بن علی بن ابیطالبعلیهالسلام است و به همین دلیل این مکان را دشت عباس نامیدهاند. امامزاده عباس در مرکز دشت قرار دارد و کیلومترها بعد از امامزاده نیز جزو اراضی دشت عباس محسوب میشود.
جاده آسفالت اندیمشک ـ دهلران که از دل دشت عباس میگذرد، یکی از پنج جاده مهم و حیاتی خوزستان است که اصلیترین مسیر تردد نیروهای سپاه دزفول برای کنترل مرزها و مقابله با تحرکات گروهکهای ضدانقلاب خلق عرب در خوزستان بود.[2]
دشت عباس از شمال به دامنههای جنوبی کبیرکوه، از شرق به ارتفاعات دهلیز و علیگرهزد، از جنوب به بخش ارتفاعات تینه و از غرب به قسمت دیگری از ارتفاعات تینه و همچنین منطقه عینخوش محدود میشود.[3]
آبوهوای منطقه دشت عباس، در تابستانها گرم و خشک و توأم با وزش بادهای غبارآلود است که جهت آن معمولاً از غرب به شرق است و در زمستان، هوا معتدل و صاف و بدون باد است. زمین دشت عباس، برخلاف مناطق پیرامونش که عمدتاً کوهستانی و تپهماهور هستند، زمینی نرم و قابل کشت است. این منطقه همچنین بهدلیل پوشش گیاهی و خاک مناسب، محل قشلاق عشایری است که در زمستان از نواحی شمالی به دشت عباس کوچ میکنند. زمین نسبتاً صاف و بدون عارضه این دشت، توان مانور خوبی در اختیار یگانهای زرهی قرار میدهد.[4]
همچنین با تسلط بر ارتفاعات شمالی، شرقی و غربی دشت عباس، میتوان کل منطقه غرب دزفول را رصد کرد. نیز ارتفاعات شمالی دشت عباس (ارتفاعات کبیرکوه) موانع خوبی برای مقابله با دشمن محسوب میشود. [5]
با آغاز جنگ تحمیلی شش لشکر رژیم بعث برای حمله به خوزستان اختصاص یافت.[6]
ازجمله اهداف مهم ارتش عراق برای تسلط کامل بر خوزستان، تصرف زمین وسیع و گسترده غرب رودخانه کرخه در منطقه شوش و دزفول بود.[7]
به دلیل گستردگی زمین و عمق اهداف، نیروهای دشمن در این منطقه از دو محور فکه ـ شوش و شرهانی ـ پل نادری وارد عمل شدند و با عبور از پاسگاههای مرزی، راهی عمق خاک ایران شدند. در منطقه شرهانی، لشکر 10 زرهی ارتش عراق با پشتسرگذاشتن رودخانه دویرج، عینخوش را به تصرف درآورد، سپس ضمن پیشروی در دشت عباس به سمت رودخانه کرخه و پل نادری هجوم آورد.[8]
با سقوط پاسگاههای منطقه، پادگان عینخوش به اشغال دشمن درآمد، آنگاه قوای مهاجم به سوی امامزاده عباس و دشت عباس پیش رفتند و دشت عباس از 5 مهر 1359 به طور کامل در اشغال نیروهای دشمن درآمد و جولانگاه عناصر تیپ 42 زرهی شد.[9]
سیزدهم آبان1360 کمیسیونی با حضور فرماندهان و طراحان ارتش در قرارگاه لشکر21 (سبزآب دزفول) تشکیل شد که نتیجه آن شکلگیری یک قرارگاه تاکتیکی در منطقه دشت عباس و عینخوش بود که این عمل سرآغاز تشکیل قرارگاه قدس بود.[10]
آزادسازی دشت عباس، جزو مأموریتهای قرارگاه قدس تعیین شده بود. درواقع این قرارگاه دو هدف عملیاتی عمده داشت: آزادسازی مناطق عینخوش، دشت عباس، تپه 202 و بستن جاده استراتژیک ابوغریب از یک جهت و جلوگیری از ورود دشمن از سمت جنوب شرقی به منطقه دشت عباس از جهتی دیگر.[11]
در 18 آبان 1360 جلسهای در قرارگاه مقدم نزاجا تشکیل و اعلام شد، سلسله عملیاتهایی که برای آزادسازی خوزستان انجام خواهد شد، با نام کربلا خواهد بود. در طرحریزی عملیات کربلا 2 نام آن را فتحالمبین گذاشتند که روز 19 آبان 1360 انجام شد. [12]
با ابلاغ طرح اولیه عملیات کربلا 2 ( فتحالمبین) در 14 بهمن 1360، تیپ 2 زرهی دزفول که به تیپ مازسوار معروف شده بود، آماده شدند تا پس از طی مسافتی بالغ بر سیصد کیلومتر به شمال دشت عباس در منطقهای به نام لزه که قبلاً شناسایی شده بود حرکت کنند و آنجا مستقر شوند.[13]
در نبرد فتحالمبین که نقطهعطفی در تاریخ دفاع مقدس بود، مناطق دشت عباس، جاده دهلران ـ دشت عباس، ارتفاعات عینخوش و برقازه آزاد و شهرهای شوش، دزفول و اندیمشک از دسترس توپخانههای دشمن خارج شدند.[14]
در نیمه دوم بهمن 1360 برای مقابله با نیروهای دشمن پایگاههای متفاوتی تحت فرماندهی سپاه در مناطق دشت عباس، دهلیز و بلتا و دیگر نقاط آغاز به فعالیت کردند. فرمانده محور دشت عباس، عبدالله احمدی بود. شاید اصلیترین مأموریت این پایگاه، شناسایی دقیق مواضع و تحرکات دشمن در محدوده غرب تپههای بلتا تا حوالی عینخوش بود. اهمیت شناسایی دقیق و جزیی به این دلیل بود که اولاً دشت عباس قرار بود محل الحاق دو قرارگاه قدس و نصر باشد، ثانیاً دشت عباس جزو معدود زمینهایی بود که عارضه و پستی و بلندی خاصی نداشت و همین ویژگی زمینه را برای مانور تانک و خودروهای زرهی فراهم میکرد.
از مهمترین عملیاتهایی که در منطقه دشت عباس انجام شد میتوان به عملیاتهای زیر اشاره کرد: عملیات محرم که 10 الی 20 آبان 1361 در جبهه جنوبی عینخوش ـ زبیدات با هدف تصرف سرپل در منطقه العماره و آزادسازی ارتفاعات مرزی انجام شد و پانصد کیلومتر مربع از اراضی اشغالی آزاد شد؛ والفجر مقدماتی که 17 الی 21 بهمن 61 در جبهه جنوبی و شمال چزابه با هدف پیشروی به سوی العماره و تهدید آن در شرق انجام شد و بدون نتیجه پایان یافت؛ والفجر 1 که 21 الی 28 فروردین 62 در جبهه جنوبی جبل نوقی با هدف پیشروی به سوی العماره انجام شد و منجر به شکستهشدن خطوط پدافند دشمن شد، ولی بهعلت عدم الحاق یگانها، منطقه آزادشده تثبیت نشد.
از نیروهای مستقر در دشت عباس علاوهبر سپاه دزفول، یک گروه ویژه به فرماندهی سرلشکر شهید حسن آبشناسان بود که عملیات چریکی انجام میدادند. همچنین، تیپ 84 پیاده خرمآباد پس از تثبیت دشمن در غرب کرخه، در ارتفاعات شمالی منطقه دشت عباس و عینخوش استقرار یافت.
در دشت عباس یکی از ترفندهایی که بارها توسط نیروهای شناسایی به کار گرفته میشد، استراقسمع بود که به کمک اعراب بومی انجام میگرفت.[15] اما یکی از مهمترین افراد سپاه دزفول که کار شناسایی و عملیات را در منطقه بهتر از هرکسی انجام میداد، شهید توکل قلاوند بود. قلاوند بچه کوهستان بود و بهراحتی میتوانست در مناطق کوهستانی فعالیت کند. اغلب شبانه کار میکرد. دوربین و وسایل لازم را برمیداشت و تا عمق نیروهای دشمن نفوذ میکرد و اطلاعات لازم درباره نفرات و تعداد ادوات نظامی و محل استقرار آنها را به دست میآورد. به همین دلیل وی به آواکس دشت عباس مشهور بود.[16]
روز شنبه 7 فروردین 1361 قرارگاه نصر به فرماندهی حسن باقری، قرارگاه عملیاتی قدس، تیپ 14 امام حسین و تیپ 84 خرمآباد ارتش، گردانهای ابوذر غفاری، مسلمبنعقیل و حمزه سیدالشهدا از تیپ 27 برای آزادسازی دشت عباس وارد منطقه شدند[17]و بدین ترتیب با حضور رزمندگان دلاور، این منطقه بعد از هجده ماه آزاد شد.[18]
[1]. رحیمی، مصطفی، دشت عباس: قطعهای از آسمان، تهران: سازمان هنری و ادبیات دفاع مقدس، 1393، ص12 و40.
[2]. رحیمی، مصطفی، همان، ص17-13.
[3]. همان، ص14.
[4]. همان، ص16-14.
[5]. همان، ص16؛ شاهان، محسن، عملیات فتحالمبین، قرارگاه قدس، تهران: ایران سبز، 1381، ص89.
[6]. رحیمی، مصطفی، همان، ص19.
[7]. حبیبی، ابوالقاسم، اطلس خوزستان در جنگ ایران و عراق، تهران: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس،1393، ص60.
[8]. همان، ص60.
[9]. رشید، محسن، اطلس راهنما3: ایلام در جنگ، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، 1380، ص60؛ رحیمی، مصطفی، همان، ص33.
[10]. شاهان، محسن، همان، ص30 و 34.
[11]. همان، 57؛ حبیبی، ابوالقاسم، اطلس راهنما8: دزفول، شوش، اندیمشک در جنگ، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، 1385، ص103.
[12]. شاهان، محسن، همان، ص19ـ17.
[13]. همان، ص154.
[14]. نصراصفهانی، محمدرضا، تپههای تجلی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، اصفهان: لشکر 14 امام حسین، 1378، ص94؛ حبیبی، ابوالقاسم، همان، ص110.
[15]. رحیمی، مصطفی، همان، ص40 و 47 و 53 و 59.
[16]. بذرافکن، حسین، مثل ستاره: خاطراتی از سردار شهید توکل قلاوند، اهواز: معتبر، 1392، ص78؛ رحیمی، مصطفی، همان، ص58.
[17]. رحیمی، مصطفی، همان، ص110ـ108.
[18]. همان، ص111.