کمیته انقلاب اسلامی
محسن شیرمحمد
52 بازدید
کمیته انقلاب اسلامی از نخستین نهادهایی است که بلافاصله پس از پیروزی انقلاب تشکیل شد و در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران هم حضور داشت.
با پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 1357، کمیتههای انقلاب اسلامی که به صورت خودجوش و غیررسمی زیر نظر روحانیان در مساجد شکل گرفته بود، با انتخاب آیتالله محمدرضا مهدوی کنی در 23 بهمن از سوی امام خمینی (ره) به سرپرستی آن، رسمیت یافت.[1] این نهاد با مفاسد اجتماعی، مواد مخدر، منکرات در اماکن عمومی و اقدامات ضدانقلاب مقابله میکرد و حفاظت از اماکن دولتی و شخصیتهای مملکتی را بر عهده گرفت.[2]
با آغاز جنگ تحمیلی، مسئولین کمیته انقلاب اسلامی ترتیبی اتخاذ کردند تا پاسداران کمیته هم بتوانند در کنار دیگر مأموریتهای خود، در جبهههای جنگ حضور داشته باشند.[3] اولین اعزام بزرگ پاسداران کمیته تهران در 23 مهر 1359 و در قالب گردان امام موسی بن جعفر (ع) انجام شد و این گردان به جبهههای خرمشهر و آبادان رفت.[4] این نیروها در وهله اول در خرمشهر به نبرد پرداختند و سپس خط پدافندی در مقابل ایستگاه هفت آبادان تحویل آنها شد. تمام امور مربوط به این خط، از جمله اجرای آتش بر روی مواضع ارتش عراق، شناسایی منطقه نفوذ به داخل صفوف دشمن و احداث خاکریز و سنگر توسط پاسداران کمیته انجام میشد. این نیروها در دفع حمله دشمن (آبان 1359) به کوی ذوالفقاری آبادان مشارکت داشتند.[5] نیروهای کمیته انقلاب اسلامی در عملیات ثامنالائمه (شکست حصر آبادان) در 5 مهر 1360 در همین منطقه نیز حضور داشتند.[6]
پاسداران کمیته تا اوایل سال ۱۳۶۲ در مناطق غربی و جنوبی کشور، بیشتر به صورت غیرسازمانی و در نهایت به استعداد یک گردان به نام گردان امام موسی بن جعفر (ع) و در کنار دیگر نیروهای مسلح، مأموریتهای محوله را انجام میدادند. نیروهای اعزامی کمیته تا این سال به عنوان کادر گردانها و لشگرهایی که در جبههها حضور داشتند خدمت میکردند یا به عنوان مأمور به خدمت در جبهه با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همکاری میکردند. تا سال ۱۳۶۲، حدود ١٤ هزار نفر از نیروهای کمیتههای انقلاب اسلامی پس از طی دوره آموزش یکماهه به جبههها اعزام شدند.[7] درخواستهای متعدد نیروهای کمیته انقلاب اسلامی برای اعزام به جبهههای نبرد و نبود تشکیلات منسجم برای اعزام داوطلبان این نهاد به جبهه، باعث شد تا فرماندهی وقت کمیته انقلاب اسلامی دستور تشکیل و سازماندهی یک تیپ رزمی را صادر کند. این تیپ در تاریخ 28 اردیبهشت 1362 در پادگان لشگرک ارتش تشکیل و در قالب ٤ گردان سازماندهی شد و با نام تیپ امام موسی بن جعفر (ع) توسط فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به قرارگاه مستقر در منطقه غرب کشور اعزام شد.[8]
پاییز سال ۱۳۶۲، تیپ موسی بن جعفر (ع) کمیتههای انقلاب اسلامی به همراه گردانهای خطشکن لشکر 25 حمزه سیدالشهدا، مسلمبنعقیل، صاحبالزمان (عج) و محمد رسولالله (ص) در عملیات والفجر-4 شرکت کرد. این عملیات در تاریخ 27 مهر 1362 در منطقه عملیاتی دره شیلر در شمال مریوان و پنجوین، تحت فرماندهی قرارگاه مرکزی حمزه سیدالشهدا و با هدف قطع ارتباط ضدانقلاب با عراق، آزادسازی ارتفاعات مهم منطقه، تصرف پادگان پنجوین و گرمک عراق و خارج کردن مریوان از زیر دید و آتش دشمن انجام شد[9] و منجر به آزادسازی 300 کیلومتر مربع از مناطق اشغالی و تصرف 700 کیلومتر مربع از خاک عراق گردید.[10]
سال 1364 به دلیل نیاز بیشتر به نیرو در جبههها، یک تیپ دیگر از نیروهای کمیته به نام تیپ قوامین در 10 اسفند 1364 تشکیل و در جزیره مجنون و فاو، تحت امر سپاه پاسداران، مستقر شد و مسئولیت پدافندی یک محور را در قالب ۲ گردان در شهر فاو به عهده گرفت. تیپ قوامین در عملیات کربلا-4 در 3 دی 1365[11] و عملیات کربلا-5 در 19 دی 1365 نیز تحت امر سپاه پاسداران شرکت کرد.[12]
بعد از عملیات کربلا- ۵، با حضور گسترده نیروها در جبهه، مسئولیتهای تیپ قوامین فراتر از یک تیپ شد و با ادغام دو تیپ موسی بن جعفر (ع) و قوامین در 1 بهمن 1365، لشکر روحالله تشکیل گردید.[13] در این دوره علاوه بر حضور دو گردان از لشکر روحالله در پدافند منطقه فاو، ۲ گردان دیگر نیز مقابل پتروشیمی عراق در جنوب عراق مقابل بصره پدافند منطقه را به عهده گرفت. از 26 اردیبهشت 1366 نیز لشگر روحالله پدافند جزیره امالطویل، جزیره ماهی (فیاض) و قسمتی از جزیره بوارین (جزایر داخل اروند در جنوب شلمچه در خاک عراق) را بر عهده گرفت.[14]
سال 1366، نیروهای داوطلب کمیته به استعداد یک گردان و با نام گردان کربلا به منظور انجام عملیات چریکی در خاک عراق و پس از آموزشهای لازم، به قرارگاه رمضان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در مریوان اعزام شدند. این نیروها وظیفه داشتند با همراهی دیگر رزمندگان، مناطقی از محل تجمع نیروها و ادوات نظامی دشمن را شناسایی و ضرباتی به آنها وارد آورند که بارزترین نمونه آن، عملیات فتح- ۷ بود که با موفقیت به انجام رسید.[15]
عملیات بیتالمقدس-4 (6 فروردین1367) در منطقه دربندیخان عراق، بیتالمقدس -6 (27 اردیبهشت 1367) در سلیمانیه عراق، بیتالمقدس-7 (23 خرداد 1367) در منطقه شلمچه و مرصاد (5 مرداد 1367) در غرب کشور، از دیگر حضور کمیته انقلاب اسلامی در جنگ تحمیلی است.[16]
کمیته انقلاب اسلامی علاوه بر حضور در جبهههای نبرد، به همراه نیروهای شهربانی، ژاندارمری و بسیج، وظایف دیگری در مورد شهرهایی که مورد بمباران قرار میگرفتند، از جمله انتظامات شهرها، تأمین امنیت راههای خروجی شهرها، حفاظت اموال مردم، حراست از منازل خالی از سکنه، کمک به مجروحین و انتقال مردم به نقاط امن را نیز بر عهده داشتند.[17]
از 50 هزار نفر نیروی تحت امر کمیته انقلاب اسلامی در هشت سال دفاع مقدس، ۱۰۳۰ نفر شهید، ٧٦٠ نفر مفقود، ٤٤٦٩ نفر مجروح و ١٤٣ نفر اسیر شدند.[18]
پس از دفاع مقدس و با تصویب لایحه تشکیل نیروی انتظامی در 30 خرداد 1369 توسط مجلس شورای اسلامی، کمیته انقلاب اسلامی با ژاندارمری و شهربانی ادغام شدند[19] و نیروی انتظامی در 12 فرودین 1370 آغاز به کار کرد.[20]
فرماندهی کمیته انقلاب اسلامی از بدو تأسیس در سال 1357 تا 1361 بر عهده آیتالله محمدرضا مهدوی کنی، از 1361 تا 1363 بر عهده حجتالاسلام علی فلاحیان، از 1363 تا 1365 بر عهده حجتالاسلام احمد سالک، از 1365 تا 1369 بر عهده سید سراجالدین موسوی و از 1369 تا 1370 بر عهده مختار کلانتری بود.[21]
پس از ادغام نیروهای انتظامی، لشگر روحالله با هشت گردان رزمی، توپخانه، ادوات و ساختار سازمانی به تهران اعزام شد و در قالب یگانهای ویژه پاسداران سازماندهی و کار خود را در نیروی انتظامی تازهتأسیس شروع کرد. اجرای چندین عملیات رزمی در شرق کشور در قالب ۳ تیپ در سالهای 1370 و 1371 و چندین عملیات دیگر از اقدامات این یگان بود. در سالهای بعد با توجه به ساختار و مأموریت نیروی انتظامی از بازمانده این لشکر، گردانهای ضد اغتشاش (یگان ویژه پاسداران) تشکیل و مشغول اجرای مأموریتهای محوله شدند.[22]
[1]. هاشمی، سیدعلی و مهدی رنجبر، آذربایجان، تاریخ شفاهی کمیتههای انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی،1387، ص 33.
[2]. رنجبر، سیفالله، نیروهای انتظامی و جنگ، تهران، انتشارات اسلامی، 1386، ص 121و122و123.
[3]. همان، ص 147.
[4]. همان، ص 147 و 148.
[5]. همان، ص 148 و 149.
[6]. همان، ص 152 و 153.
[7]. همان، ص 154.
[8]. همان، ص 155.
[9]. همان، ص 157.
[10]. جعفری، مجتبی، اطلس نبردهای ماندگار، تهران، سوره سبز، چ سیوپنجم، 9389، ص 94.
[11]. رنجبر، سیفالله، همان، ص 160.
[12]. همان، ص 162.
[13]. همان، ص 163 و 164.
[14]. همان، ص 164.
[15]. همان، ص 157.
[16]. همان، ص 167، 168 و 171.
[17]. همان، ص 149 و 150.
[18]. همان، ص 175.
[19]. هاشمی، سیدعلی و مهدی رنجبر، همان، ص 185 و 186.
[20]. رنجبر، سیفالله، همان، ص 14.
[21]. هاشمی، سیدعلی و مهدی رنجبر، همان، ص 109 و 110.
[22]. رنجبر، سیفالله، همان، ص 169.