اشخاص

احمدی بی‌غش، داوود

معصومه عابدینی
1278 بازدید

داوود احمدی بی‌غش (1366ـ1342) فرمانده گردان ویژه شناسایی لشکر 58 ذوالفقار بود.

یکم خرداد 1342، در روستای توره، از توابع اراک، به دنیا آمد. قبل از رفتن به دبستان، قرائت قرآن را آموخت. دوران ابتدایی و راهنمایی را تا 1356 در روستای زنگنه، از توابع ملایر، پشت سر گذاشت، سپس برای گذراندن دوره دبیرستان، به اراک رفت. برای تأمین مخارج تحصیل، روزهای تعطیل را به کارگری و کارهای ساختمانی می‌گذراند.

دوران تحصیل او، مصادف با سال‌های اوج‌گیری نهضت مردم ایران برضد حکومت پهلوی بود. با وجود سن کم، اعلامیه‌های امام خمینی را پخش می‌کرد و در تظاهرات خیابانی حضور داشت.

سال 1360 موفق شد دیپلم بگیرد. در 15 آبان 1360 به دانشگاه افسری راه یافت. سال 1362، برای گذراندن دوره مخصوص آموزش تکاور به شیراز اعزام و در همان سال، به درجه ستوان‌دومی رسید. سپس به منطقه عملیاتی جنوب عزیمت کرد و در بدو ورود، فرمانده گروهان یکم گردان قدس شد.

در 18 دی 1363، دوره آموزشی سه‌ماهه جنگ در کوهستان، عملیات آبی ـ خاکی و زندگی در وضعیت کویری را طی کرد و نفر اول دوره شد. در 2 تیر 1364 به اهواز انتقال یافت و به سبب لیاقت، شجاعت، رشادت و کاردانی در دوره آموزش، فرمانده گردان ویژه شناسایی لشکر 58 تکاور ذوالفقار شد.

پانزدهم شهریور 1364، همراه با یگان مربوط، به چنگوله (منطقه‌ای در جنوب شرق مهران) اعزام شد. وی ضمن حفظ خطوط پدافندی و شناسایی منطقه، بخشی از یگان تحت اختیار خود را که یگانی تقویت‌شده و مستقل بود، به حفاظت شبانه خودروهای نظامی در محور جاده مهران ـ دهلران اختصاص داد. در مأموریت‌های شناسایی روزانه یا شبانه، خود غالباً فرماندهی گشت‌ها را بر عهده داشت. در حین شناسایی، درگیری‌های شدیدی میان آن‌ها و گشتی‌های بعثی یا اعضای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) اتفاق می‌افتاد و او بارها در این درگیری‌ها مجروح شد.

در 16 فروردین و 20 اردیبهشت همان سال، همراه یگان تحت امرش، در مقابل 2 تک شدید نیروهای بعثی مقاومت کرد و ضمن نجات منطقه عملیاتی از سقوط، موجب تقویت روحیه نیروهای خودی شد. به پاس این رشادت‌ها، در 15 آبان 1365 به درجه ستوان‌یکمی رسید. همچنین 10 بهمن 1365، در مقام فرماندهی گردان ویژه شناسایی لشکر 58 ذوالفقار، همراه یگان خود، در عملیات کربلای 6 شرکت کرد و در این عملیات مجروح شد؛ پس از مداوا، باز به جبهه بازگشت.

در 12 آذر 1366، هنگام شناسایی خطوط دشمن، وارد منطقه تحت کنترل عراق شد و به‌اتفاق شماری از نیروهای گردان شناسایی، به محاصره دشمن درآمد. در حین تلاش برای شکستن حلقه محاصره، از ناحیه پای چپ  مجروح و به تهران اعزام شد. پس از مرخص شدن از بیمارستان، با اینکه پزشک چند روز برای او استراحت تجویز کرده بود، بلافاصله به منطقه (جبهه اهواز) بازگشت و از طرف فرماندهی وقت نیروی زمینی ارتش، به یک سال‌ونیم ارشدیت مفتخر شد.

در بهمن 1366 ازدواج کرد و چند روز بعد از ازدواج، به جبهه برگشت. وی در مسیر ترویج فعالیت‌های ورزشی و فرهنگی، با همت و مدیریت او، یک باشگاه ورزشی (زورخانه) جنب نمازخانه در منطقه عملیاتی ساخته شد.

داوود احمدی بی‌غش، پس از شناسایی منطقه دشت سومار، طی چند مرحله همراه فرمانده قرارگاه و فرمانده لشکر ذوالفقار برای بررسی نهایی جوانب مختلف یک عملیات، در 15 اسفند 1366 عازم این منطقه شد؛ حین شناسایی، جمع چندنفری آن‌ها، هدف خمپاره دشمن قرار گرفت و او با اصابت ترکش خمپاره به سر، به فیض شهادت نائل شد.

پیکر شهید احمدی بی‌غش در 16 اسفند 1366 به اراک انتقال یافت و در 17 اسفند 1366 در زادگاهش در روستای توره به خاک سپرده شد.

پس از شهادت وی، شهید سپهبد صیاد شیرازی، فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش، در پیامی گفت: «این شهید، سرمایه باارزشی برای جمهوری اسلامی ایران و نظام مقدس اسلامی بود. ان‌شاءالله عظمت خون او، صدها احمدی دیگر را به وجود آورد و تعهد، شجاعت و ولایت‌پذیری او الگویی برای جوانان قرار گیرد.»

در قسمتی از وصیت‌نامه شهید آمده است: «جنگیدن در راه خدا، شیرین است و شهادت، به مراتب شیرین‌تر. شهادت، فوز عظیمی‌ست که افراد بشر و خاکی، از درک آن عاجزند و آنان که رفته‌اند و با روی خونی به حق واصل شده‌اند، لذت این امر عظیم را می‌دانند... عزیزان، نکند در سوگم ناراحت باشید و بگویید بیچاره رفت؛ چون شهادت، بهترین صورتی‌ست که می‌توان دنیای فانی را ترک کرد. همه می‌روند و هرکسی به راهی، و این [شهادت]، افضل و اکمل است.»[1]


[1]. تلخیص مقاله از دایرةالمعارف دفاع مقدس، ج1، تهران، مرکز دایرةالمعارف پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس، 1390، ص367ـ365.