شیدا
زینب احمدی
48 بازدید
فیلم سینمایی شیدا ساخته کمال تبریزی در سال ۱۳۷۷ است و داستان فردی را روایت میکند که برای گذراندن دوره سربازی به خط مقدم میرود و از ناحیه چشم مجروح میشود.
کارگردان کمال تبریزی، مشاور کارگردان و طراح صحنه و لباس محمدعلی نجفی، برنامهریز و دستیار اول کارگردان ناصر رفایی، دستیار دوم کارگردان اصغر نقیزاده، فیلمنامهنویس رضا مقصودی، مدیر فیلمبرداری محمد آلادپوش، دستیار اول فیلمبردار عبدالرحیم بشارت، دستیار دوم فیلمبردار شهرام نجاریان، منشی صحنه علی عبداللهزاده، صدابردار صحنه محمود سماکباشی، جلوههای ویژه رضا و مصطفی رستگار، تدوینگر حسین زندباف، مدیر صحنه حسین خلیلی، موسیقی متن بابک بیات، چهرهپردازی فریدون کشنفلاح و محبوبه اسکندری، طراح و اجرای دکور داود علیاکبری، عکاس حافظ احمدی، تدارکات نظامی جواد نوروزبیگی و سعید حسینی، مدیر تولید اردشیر ایراننژاد، مجری طرح محمدرضا تختکشیان، تهیهکنندگان سازمان توسعه سینمایی سوره و شیراز فیلم، طراح پوستر محمدعلی باطنی و بازیگران لیلا حاتمی، پارسا پیروزفر، محمدرضا شریفینیا، بهزاد فراهانی، کمند امیرسلیمانی، نادیا دلدار گلچین، اکرم محمدی، زهرا سعیدی، حسین راضی، آرش تاج تهرانی، گوهر خیراندیش، جمشید اسماعیلخانی، هدایتالله نوید، خسرو فرخزادی، ترانه طلیعه نوری، صدف دهقانی، حسین فرهمند، رضا عباسی، محمود کلاهدوز، امیر دهقانی و ... هستند.
این فیلم ۱۰۰ دقیقهای محصول سازمان توسعه سینمایی سوره است که ۵ آبان ۱۳۷۸ در سینماهای آسیا، حافظ، آستارا، میلاد، آسمان آبی، استقلال، سعدی و ... به نمایش عموم درآمد.[1]
فرهاد (پارسا پیروزفر) با سفارش پدرش هرندی (بهزاد فراهانی) برای دوره خدمت نظام در پادگانی دور از جبهه جنگ مشغول میشود، اما به خواسته خود به عنوان نامهرسان به خط مقدم میرود و بر اثر انفجار از ناحیه چشم آسیب میبیند. فرهاد در بیمارستانی در پشت جبهه بستری است و با پرستاری به نام شیدا (لیلا حاتمی) آشنا میشود. فرهاد درد ناشی از جراحات را با آیاتی از قرآن مجید، با تلاوت شیدا، تحمل میکند. آن دو به هم علاقمند میشوند، اما لحظهای که قرار است پانسمان چشمان فرهاد باز شود شیدا به پشت جبهه منتقل میشود. پس از جنگ و دوره سربازی، فرهاد نمیتواند شیدا را پیدا کند. پدرش ورشکسته شده و او به رغم میلش و به اصرار پدر با دختر تاجری به نام سیما (کمند امیرسلیمانی) که در تدارک سفر به کانادا است، ازدواج میکند. در چنین وضعی حال فرهاد به دلیل ترکش سمی که در سینه دارد وخیم میشود و به شهادت میرسد، اما شیدا، در بیمارستان او را مییابد و با تلاوت آیاتی از قرآن حیات را به وی بازمیگرداند.[2]
فیلم شیدا در دوره هفدهم جشنواره فیلم فجر برای 3 مورد نامزد کسب جایزه شد؛ لیلا حاتمی نامزد جایزه نقش اول زن، محمدعلی نجفی نامزد جایزه بهترین طراحی صحنه و لباس و فرید کشنفلاح نامزد جایزه بهترین چهرهپردازی.[3]
به نظر کارشناسان شیدا روایت عاشقی دو جوان است که یکی در جبهه به عنوان رزمنده و دیگری به عنوان پرستار مجروحان، دلداده هم میشوند. روایت عشقهایی که از دل جنگ بیرون آمدهاند در سینمای داخل و خارج کم نیستند. معمولاً نیز این عشق و دلدادگیها نافرجام است. شاید پیام تلخ این فیلمها مبنی بر جدایی دو دلداده این باشد که پدیده خشن جنگ با عشق قرابتی ندارد و باید یک نفر در آخر دیگری را ترک کند، ولی در شیدا پایان این دو جوان خوش است و قرار نیست این بار دلدادههای جنگ به همدیگر نرسند. در پایان فیلم در حالی که پزشکان از زنده ماندن فرهاد قطع امید کردهاند تنها چیزی که او را به زندگی و دنیا برمیگرداند نیروی عشق است، آن هم از جنس عشق و محبت دختری که با خواندن قرآن باعث احیای بیمارش میشود.
از نظر منتقدین نابینایی فرهاد در فیلم به عنصری دراماتیک تبدیل شده که قرار است کارگردان به مدد آن وجه عاطفی فیلم را بالا ببرد. فرهاد نابیناست و چه چیزی بهتر از این که شیدا غذا به دهان او بگذارد، قرآن برایش بخواند و عطر گلهای بهارنارنج را ببوید تا تم عاطفی فیلم غلیظتر شود. نابینایی فرهاد دوام ندارد و سریعاً بهبود مییابد. فرهاد میبایست مدتی که در بیمارستان است نابینا باشد تا با ندیدن شیدا وسوسه بعدی او برای پیدا کردنش بیشتر شود.
یکی از ایراداتی که به کمال تبریزی گرفته میشود در انتخاب بازیگر است. لیلا حاتمی در فیلم، بازی همراه با آرامش و طمأنینهای دارد که مناسب نقش پرتنشش نیست. لازمه بازی نقش پرستار در جنگ، سریع و تیز و کمی خشن بودن است که لیلا حاتمی نمیتواند آن را دربیاورد.
برخی منتقدین نیز میگویند پارسا پیروزفر نیز برای نقشش در فیلم مناسب نیست. او تن صدا و چهرهای مصمم برای بازی در نقش رزمندهای تیپیک را ندارد. رزمندهای که در رفتن به جبهه با خانوادهاش مخالفت میکند و اصرار دارد حضورش در جبهه نباید منجر به یافتن شغلی دولتی برای او شود، باید دارای شخصیت محکمتری باشد.
تعدادی از منتقدین معتقدند کمال تبریزی تعدادی از مواردی که باعث موفقیت در فیلم لیلی با من است شده در این فیلم تکرار میکند تا شاید در این فیلم نیز موفقیت کسب کند، مانند مسئله حضور در جبهه که منجر به استخدام در اداره دولتی یا کسب درجات مادی میشود یا نمایش عشق جسمانی و همچنین شوخی با جنگ.[4]
[1] - سالنامه آماری سینمای ایران سال ۱۳۷۹، تهران، ۱۳۹۶، ص ۱۵.
[2] - بهارلو، عباس، فیلمشناخت ایران، فیلمشناسی سینمای ایران (1382-1373)، تهران،۱۳۹۰، قطره، ص ۲۱۶ و ۲۱۷.
[3] - https://www.manzoom.ir/.
[4] - ماهنامه فیلم، ش ۲۴۴، آذر ۱۳۷۸، (برگرفته از کتاب فرهنگ فیلمهای جنگ و دفاع ایران، ۱۳۵۹- ۱۳۹۱، به کوشش مسعود فراستی، تهران، ساقی، ۱۳۹۲، ص ۱۸۲-۱۸۴).