حزب توده ایران
 سجاد نادریپور
 52 بازدید
حزب توده ایران، به جرم جاسوسی برای اتحاد جماهیر شوروی، در عملیاتی به نام امیرالمؤمنین (ع) توسط واحد اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب مورد ضربه قرار گرفته و منحل شد.
حزب توده ایران، 15 مهر 1320 و پس از اشغال بخشی از خاک ایران توسط ارتش شوروی،[1] با شرکت بیش از 80 نفر از فعالان سیاسی وابسته به شوروی، در تهران تشکیل شد[2] و با عضوگیری و تأسیس دفتر نمایندگی در شهرهای مختلف کشور[3] توانست در چهاردهمین دوره مجلس شورای ملی، 9 نماینده به مجلس اعزام کند[4] و «فراکسیون توده» را تشکیل دهد. موضعگیریهای اعضای این فراکسیون در دو مسئله «امتیاز نفت شمال» به شوروی و «غائله دموکراتها در آذربایجان و کردستان» و «تجزیه شمال ایران»، مواضع سیاسی حزب را زیر ذرهبین افکار عمومی قرار داد و به تنفر عموم جامعه به این حزب وابسته به بیگانه شد.[5]
فتح برلین (پایتخت آلمان) در 12 اردیبهشت 1324 به دست نیروهای ارتش شوروی و پایان جنگ جهانی دوم یک هفته بعد از آن، موجب شد فرصتطلبانی که گمان میبردند این پیروزیها سرآغاز فتح قدرت توسط حزب توده در ایران است، به سوی حزب سراریز شوند. در نتیجه، در این سال تعداد اعضای حزب در سراسر کشور به 10.000 نفر رسید،[6] اما خروج ارتش شوروی از ایران و شکست فرقه دموکرات در آذربایجان در 21 آذر 1325، موجب کاهش اعضای حزب توده به 1500 نفر شد.[7] گریختن سران حزب به شوروی و اولین انشعاب بزرگ در حزب معروف به «انشعاب اصلاحطلبان» از دیگر بازتابهای شکست فرقه دموکرات در آذربایجان بود.[8]
در بهمن 1327، در پی ترور نافرجام محمدرضا پهلوی و انتساب این اقدام به حزب توده، این حزب غیر قانونی اعلام شد و تا 28 مرداد 1332 و تجدید حاکمیت دربار پهلوی، حزب به طور غیر قانونی و با بهرهگیری از سازمانهای جنبی خود، به حیات ادامه داد تا بالاخره در پی کودتای 28 مرداد 1332 و با تحکیم سلطه شاه - آمریکا سازمانهای آن فرو پاشید و در نهایت با کشف سازمان نظامی حزب در 21 مرداد 1333، حیات سیاسی حزب توده تا پیروزی انقلاب اسلامی به پایان رسید.[9]
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، از فروردین 1358 دفتر علنی حزب توده در خیابان 16 آذر تهران شروع به فعالیت کرد. در همین ماه، نورالدین کیانوری نیز با گذرنامه جعلی وارد کشور شد و به عنوان دبیر اول حزب در این دفتر مستقر گردید.[10]
حزب در ابتدا، به ظاهر همسویی بسیاری با انقلاب اسلامی از خود نشان داد،[11] اما به مرور زمان و خصوصاً با حمله عراق به ایران، اختلافات اساسی حزب با انقلاب اسلامی آشکار شد.
از ابتدای سال 1359 تا پیش از آغاز جنگ تحمیلی، حزب توده بر اساس اطلاعات دریافتی از منابع خود در عراق، از جمله حزب کمونیست عراق، در روزنامه «نامه مردم» (ارگان رسمی حزب) نسبت به تحرکات نظامی- امنیتی عراق و همپیمانانش در مرزهای غربی و جنوبی کشور و حمله نظامی ارتش عراق هشدار داد.[12]
در ماههای نخستین جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، حزب توده متأثر از بیطرفی ظاهری شوروی در قبال جنگ، حمله عراق به ایران را محکوم میکرد.[13] در این دوره، حزب توده با صدور فراخوانی در 31 آذر 1359، از اعضای خود خواست تحت فرمان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در جبهههای جنگ حاضر شوند.[14] حزب توده با انتشار کتابی در مهر 1361، مدعی شد 90 نفر از اعضای این حزب، در جبهههای جنگ با عراق، کشته شدهاند که البته این ادعا هیچگاه ثابت نشد.[15]
یکی از اهدافی که حزب در ابتدای جنگ تحمیلی پیگیری میکرد، دفاع از عملکرد شوروی در جنگ و تطهیر این کشور از اتهامات بود. حزب توده مدعی بود، هدف عراق از تجاوز به خاک ایران، تنها مسائل مرزی بوده و آمریکا و متحدانش نیز با سوءاستفاده از این وضعیت، سعی در پیشبرد اهداف ضد ایرانی خود دارند. به ادعای این حزب، عراق از سلاحهایی که شوروی پیش از آغاز جنگ تحمیلی در اختیار این کشور قرار داده سوءاستفاده میکرد زیرا تعهد کرده بود از آنها تنها برای دفاع در برابر دشمنان خود استفاده کند، نه برای تهاجم به کشورهای همسایه.[16] از طرف دیگر، برخی رهبران حزب مدعی بودند که در مکاتبات خود با مقامات شوروی، در تلاشند مانع فروش سلاحهای شوروی به عراق شوند.[17]
از دیگر اقدامات حزب توده در ماههای ابتدایی جنگ، تشکیل «جمعیت ایرانی هواداران صلح» با ادعای ترویج اندیشههای ضد جنگ بود که تا سال 1361 فعالیت داشت. این جمعیت، نشریات و جزواتی منتشر میکرد، ولی به دلیل جو انقلابی کشور، آگاهی سیاسی مردم و وجود شور همگانی برای شرکت در جبهههای جنگ، نتوانست جاذبه و فعالیتی داشته باشد. یکی از دلایل ناکامی آن نیز، نادیده گرفتن نقش شوروی در جنگ تحمیلی از سوی حزب توده و این جمعیت بود.[18]
پس از آزادسازی خرمشهر، حزب توده که معتقد به پایان دادن جنگ بود، اعضای خود را که ادعا میکرد در جبهههای جنگ حاضر هستند، فراخواند و از آنها خواست دیگر در جبهههای جنگ حاضر نشوند.[19] حزب در این دوره همگام با شوروی که از ادعای بیطرفی در جنگ، به حمایت از عراق روی آورده بود، به سمت تقابل با جمهوری اسلامی پیش رفت. در این دوره، با توجه به ادامه جنگ و مشکلات اجتماعی و اقتصادی موجود، حزب توده تصور میکرد نارضایتی مردم رو به گسترش خواهد بود و زمینه برای یک بحران عمومی و انفجار اجتماعی آماده خواهد شد. حزب توده طبق تحلیلهای مارکسیستی، انگیزهها و عوامل انقلاب اسلامی ایران را صرفاً عوامل اقتصادی میدانست و نمیتوانست نقش اسلام و ایمان مردم را درک کند. از سوی دیگر، حزب توده با عامه مردم تماس کمی داشت. اعضا و هواداران حزب توده به طور عمده افراد ناراضی غربگرا بودند، البته حزب توده هراس داشت صریحاً درباره جنگ تحمیلی موضعگیری کند، لذا در جزوههای پرسش و پاسخ حزب که منتشر میکرد با ظرافت میکوشید نظر خود را بر ضرورت پایان دادن به جنگ تحمیلی اعلام کند.[20]
خرداد 1361 و با فرار ولادیمیر کوزیچکین (افسر عالیرتبه سازمان کاگب در سفارت شوری در تهران) به غرب،[21] مشاوران امنیتی رئیسجمهور ایران در پاکستان با وی دیدار کردند[22] و واحد اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بر اساس اطلاعات به دست آمده از این دیدار، در 16 بهمن 1361، سران حزب توده را دستگیر کرد.[23] دومین مرحله دستگیری سران حزب نیز، با نام «عملیات حضرت امیرالمؤمنین (ع)» بر مبنای اطلاعات کشف شده در مرحله نخست، در شب میلاد امام علی (ع) در 7 اردیبهشت 1362 انجام شد.[24] بعد از دستگیری اعضای حزب توده، امام خمینی (ره) در پیامی، برای اولینبار لفظ «سربازان گمنان امام زمان (عج)» را برای نیروهای واحد اطلاعات سپاه به کار بردند.[25]
در جریان این عملیات، ناخدا بهرام افضلی، فرمانده نیروی دریایی ارتش ایران که از اعضای حزب توده بود نیز دستگیر شد و در دادگاه رسیدگی به اتهامات وی، مشخص شد حزب توده در شرایط حساس جنگ تحمیلی، اطلاعات خیلی محرمانه و سِّری مربوط به نیروی دریایی ارتش، وضعیت نظامی خلیج فارس، حملات عراق به کشتیهای ایران، صنعت موشکی ایران، بولتنهای خبری اداره دوم ارتش (ضد اطلاعات) و مسائلی از ایندست را به شوروی تحویل میداده است.[26]
نظامیان عضو حزب توده در نیروهای مسلح اطلاعات راهبردی نظامی ایران را به شوروی تحویل میدادند.[27]
در نهایت با اطلاعیه دادستانی انقلاب تهران در 15 اردیبهشت 1362، به چهار دهه فعالیت حزب توده در ایران پایان داده شد. در فاصله سالهای 1362 تا 1368، باقیمانده نیروهای حزب در خارج از کشور، علاوه بر تلاش برای احیای حزب،[28] با اقداماتی نظیر تشکیل «جبهه متحد خلق» متشکل از سازمان مجاهدین خلق، حزب دمکرات کردستان، طیفهای مختلف چریکهای فدایی خلق، راه کارگر و لیبرالها و ملیگراها، در پی براندازی نظام جمهوری اسلامی برآمدند که در این مسیر ناکام ماندند.[29]
اکنون برخی بازماندگان حزب توده ایران، به صورت پراکنده در کشورهای مختلف جهان فعالیت سیاسی دارند.
[1]. جمعی از پژوهشگران، حزب توده از شکلگیری تا فروپاشی، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1387، ص 89 و 93.
[2]. همان، ص 93.
[3]. همان، ص 99 و100.
[4]. همان، ص 104 و 105.
[5]. همان، ص 106 و107.
[6]. همان، ص 109و 110.
[7]. همان.
[8]. همان، ص 110 و111.
[9]. همان، ص 120.
[10]. همان، ص 233.
[11]. انتشارات توده، اسناد و اعلامیههای حزب توده ایران (از شهریور 1357 تا پایان اسفند 1358)، تهران، انتشارات توده، 1359، صفحات متعدد.
[12]. فلاح توتکار، حجت، «بررسی نقش حزب توده در جریان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران»، فصلنامه نگین ایران، سال ششم، ش 26، پاییز 1387، ص 48 و49.
[13]. طبری، احسان، کژراه - خاطراتی از تاریخ حزب توده، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1367، ص 301 و302.
[14]. هفتهنامه نامه مردم (ارگان مرکزی حزب توده ایران)، دوره هفتم، سال سوم، ش 492، سهشنبه 1 اردیبهشت 1360، ص 6؛ نامور، رحیم و دیگران، شهیدان تودهای (از مهرماه 1320 تأسیس حزب توده ایران تا مرداد 1361)، تهران، انتشارات حزب توده ایران، 1361، ص 156.
[15]. نامور، رحیم و دیگران، همان، ص 233-158.
[16]. صبرِ تلخ - تاریخ شفاهی چپ ایران (گفتگو با محمدعلی عمویی درباره حزب توده ایران ۱۳۵۷-۱۳۶۲)، ج 3، برلین، نشر واله، 1399، ص 805 و 807.
[17]. همان، ص 815.
[18]. جمعی از پژوهشگران، همان، ص 787 و788.
[19]. صبرِ تلخ - تاریخ شفاهی چپ ایران (گفتگو با محمدعلی عمویی درباره حزب توده ایران ۱۳۵۷-۱۳۶۲)، همان، ص 820-817
[20]. جمعی از پژوهشگران، همان، ص 287 و288.
[21]. کوزیچکین، ولادیمیر، کاگب در ایران - افسانه و واقعیت، ترجمه اسماعیل زند و حسین ابوترابیان، تهران، نشر مترجم، 1371، چ سوم، ص 526-512.
[22]. هاشمی رفسنجانی، اکبر، پس از بحران (کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی 1361)، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب،1380، ص 261.
[23]. لطفاللهزادگان، علیرضا، روزشمار جنگ ایران و عراق (کتاب بیستوسوم: والفجر مقدماتی، دستگیری سران حزب توده و تیرگی روابط ایران و شوروی)، تهران، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، 1392، ص 596 و597.
[24]. هاشمی رفسنجانی، اکبر، آرامش و چالش (کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی 1362)، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، 1380، ص 57؛ سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی، https://irdc.ir/fa/news/5782/4-%D8%AE%DB%8C%D8%A7%D9%86%D8% .
[25]. موسویالخمینی، سیدروحالله، صحیفۀ امام خمینی (ره)، ج 17، چ پنجم، تهران، مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، 1389، ص 421 و422؛ پرتال امام خمینی، http://www.imam-khomeini.ir/fa/C207_43994/_%D8%AF%D8%B3%D8%.
[26]سایت مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، «صوت دادگاه ناخدا افضلی، فرمانده نیروی دریایی ارتش و نفوذی حزب توده»، https://psri.ir/?id=980adc2p .
[27]. جمعی از پژوهشگران، همان، ص 694 و695.
[28]. همان، ص 875-871؛ سایت انقلاب اسلامی، https://22bahman.ir/show.php?page=post&id=24815.
[29]. جمعی از پژوهشگران، همان، ص 950 و 941.
					
				
			