نهضت آزادی ایران
سجاد نادریپور
42 بازدید
نهضت آزادی ایران درباره جنگ تحمیلی عراق بر ضد ایران، موضعگیریهای متناقضی اتخاذ کرد.
جمعیت «نهضت آزادی ایران» در 25 اردیبهشت 1340 و در پی بروز اختلاف میان مهدی بازرگان و یدالله سحابی با شورای مرکزی جبهۀ ملی[1] تأسیس و در 27 اردیبهشت اعلام موجودیت کرد.[2]
آیتالله سیدمحمود طالقانی، منصور عطایی، سیدرضا زنجانی، حسن نزیه، رحیم عطایی و عباس سمیعی ازجمله نخستین افراد نهضت آزادی هستند.[3]
نهضت آزادی در سالهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، تنها یک سال فعالیت رسمی داشت و آن هم انتشار بیانیهای در نقد انقلاب سفید بود که منجر به بازداشت سران و اعضای این نهضت شد و فعالیتهای آن تا سال 1356 عملاً متوقف شد.[4]
با پیروزی انقلاب اسلامی، بنا به پیشنهاد شورای انقلاب اسلامی، سمت نخستوزیری دولت موقت توسط امام خمینی به مهندس مهدی بازرگان سپرده شد[5] و در نتیجه غالب مناصب دولتی نیز به اعضای نهضت آزادی رسید. با این حال، اختلاف مبانی فکری میان نهضت آزادی و نهضت امام خمینی، موجب شد تا پس از تسخیر سفارت آمریکا در 13 آبان 1358، بازرگان استعفا دهد.[6]
پس از استعفای دولت موقت، نهضت آزادی با تشکیل «ائتلاف همنام»، 15 نامزد برای شرکت در انتخابات دوره اول مجلس شورای اسلامی معرفی کرد[7] که برخی از آنها از جمله بازرگان، یدالله سحابی، احمد صدر حاجسیدجوادی، ابراهیم یزدی و هاشم صباغیان به مجلس راه یافتند.[8]
دو هفته پس از شروع جنگ تحمیلی، نهضت آزادی در بیانیهای، جنگ عراق علیه ایران را «تحمیلی» خواند و از نزدیک شدن «مراحل امیدبخش پیروزی» در «نبرد اجتنابناپذیر و تحمیلی با رژیم سرسپرده عراق» خبر داد. با وجود این، در بیانیه تأکید شده بود که یکی از علل و اسباب داخلی موجب تهاجم به کشورمان، ذهنیات انقلابیون و رهبران دربارۀ صدور انقلاب بوده و از آن به «فانتزی انقلابی» تعبیر کرد. به ادعای نهضت آزادی، در میان رهبران و فعالان انقلاب، تفکری حاکم بود که باور داشت اگر انقلاب ایران قدرت تهاجمی خود را در منطقه بهکار نیندازد، دشمن از این فرصت برای حمله به ایران و انقلاب استفاده خواهد کرد و نیز باید به منافع آمریکا در هر کجا که ممکن و میسر باشد، ضربه زد و اگر این کارها انجام نگیرد، به تدریج شور و هیجان انقلابی مردم فروکش خواهد کرد و مردم سرد خواهند شد. به ادعای گردانندگان نهضت آزادی، سیاست دولت موقت برای جلوگیری از وقوع جنگ از طریق بهکارگیری شیوههای درست دیپلماسی - بیآنکه کمترین سازشی صورت گرفته باشد - به سود ملت ایران بود، اما رهبران و فعالان انقلاب، مانع اجرای این سیاست دولت موقت شده و اقدامات آن برای اجتناب از وقوع جنگ را خنثی کردند.[9]
نهضت آزادی در بیانیهای به تاریخ سیاُم شهربور ۱۳۶۰، با اشاره به آبدیده شدن سپاه، ارتش و ملت ایران در طی یک سال جنگ و با تأکید بر لزوم ادامۀ نبرد تا پیروزی، اظهار امیدواری کرد: «این جنگ با نصرت کامل رزمندگان ما و شکست قطعی صدامیان از خدابیخبر بهطور مطلوبی پایان پذیرد». در همین ایام، نهضت آزادی در نامهای سرگشاده خطاب به حجتالاسلام اکبر هاشمی رفسنجانی (رئیس وقت مجلس شورای اسلامی) اعلام کرد: «در جنگ تحمیلی مقصد و مسیری برای آن جز ایستادگی و ایثار و دفاع پیروزمندانه قائل نیستیم»،[10] اما پس از آزادسازی خرمشهر در سوم خرداد ۱۳۶۱ و تدارک حملههای بعد برای تنبیه متجاوز، مهندس بازرگان طی نامهای محرمانه، از امام خمینی (ره) درخواست کرد گفتگوهای صلح با عراق آغاز شود که با مخالفت امام روبرو شد.[11] با اینحال، از آزادسازی خرمشهر تا پذیرش قطعنامه 598 در 1367، مسئولان نهضت آزادی در جلسات حضوری با مسئولان کشور، اعلامیهها، قطعنامهها و نطقهای پیش از دستور خود در مجلس شورای اسلامی، مخالفتشان را با ادامه جنگ تحمیلی اعلام میکردند.
بعد از عملیات رمضان (1361)، نهضت آزادی ادامۀ جنگ را غیرقاقونی دانست. مهندس بازرگان اوایل ۱۳۶۲، صدور انقلاب را عامل اصلی جنگ و حمله عراق به ایران دانسته و آن را پیشدستی از سوی عراق قلمداد کرد. در همین سال، در قطعنامۀ پنجمین کنگره سراسری نهضت آزادی، بر موضع گذشته نهضت آزادی مبنی بر «ضرورت پایان دادن به جنگ پس از فتح خرمشهر» تأکید شد. همچنین در اسفند 1362، بازرگان در پنجمین سالگرد انقلاب، ادامۀ جنگ را تماماً به سود آمریکا و سایر قدرتها و در جهت منافع آنها و برخلاف مصلحت اسلام و مسلمانان و ادامۀ آن را مانع سازندگی کشور دانست.[12]
در بهار ۱۳۶3، در قطعنامۀ پایانی کنگرۀ ششم نهضت آزادی، «تشدید و استمرار جنگ مغایر با دستور و رضای خدا و برخلاف مصلحت انقلاب، ایران و اسلام» دانسته شده و گردانندگان و دستاندرکاران جنگ را در این زمینه مسئول و مقصر معرفی کرد. در تابستان ۱۳۶۳، نهضت آزادی با انتشار جزوهای تحت عنوان «تحلیلی پیرامون جنگ و صلح» وقوع جنگ را قابل اجتناب و علت اصلی وقوع آن را تبلیغات و تصمیمات هیأت حاکمۀ جمهوری اسلامی ایران دانست و جنگ را پوشش و بهانهای برای عدم اجرای اصول مصرحه در قانون اساسی از سوی نظام جمهوری اسلامی عنوان کرد و در بیستوپنجم اسفند ۱۳۶۳ نیز، با انتشار بیانیهای با عنوان «مقصر کیست» مردم را «هموطنان مصیبتزده» خطاب کرد و نتیجۀ ادامه جنگ را «ویرانی مملکت و شادکامی کامل اسرائیل و ابرقدرتها» دانست. در همین روزها، 60 نفر از اعضای نهضت آزادی، در تلگرامی به دبیرکل سازمان ملل با اشاره به حملات طرفین جنگ به مناطق مسکونی - بیآنکه به آغازکنندۀ این حملات اشاره کنند - از وی خواستند: «طرفین را به تمکین از تعهدات بینالمللی وا دارد و تمام کوشش و علاقمندی خود و سازمان ملل را برای پایان دادن عادلانه و شرافتمندانه این جنگ خانمانسوز بهکار برد».[13]
مهندس بازرگان در 11 اردیبهشت ۱۳۶۴، در مصاحبه با رادیو بیبیسی، تنها نفعبرندگان از جنگ را ابرقدرتها و سوداگران اسلحه و نیز دو رژیم ایران و عراق دانسته و گفت ایران باید برای برقراری صلح با عراق وارد مذاکره شود و عراق نیز متجاوز است و باید غرامت جنگی بپردازد. وی همچنین در مصاحبه با روزنامه لوموند فرانسه اعلام کرد: «بر اساس تعلیمات قرآن و احادیث پیامبر اکرم (ص) باید برای حل مشکل جنگ با دشمن مذاکره نمود. به اعتقاد ما، ادامۀ این جنگ نمیتواند هیچگونه فایدهای برای دو ملت ایران و عراق داشته باشد. پس از هیچ کوششی برای پایان دادن عادلانه و شرافتمندانۀ این جنگ نباید کوتاهی کرد». همچنین در هجدهم فروردین ۱۳۶۴، نهضت آزادی با انتشار بیانیهای، خواستار خاتمۀ هرچه سریعتر جنگ شد. نویسندگان این بیانیه، گفتههای امام خمینی را که فرموده بودند: «جنگجنگ تا رفع فتنه»، فراتر از جنگ با عراق، به جنگ با همۀ دنیا تعبیر کرده و به تبع آن، این سخنان امام را نادرست خوانده و افزوده بودند که اگر متجاوز از تجاوزات خود دست برداشته و خواهان صلح شود، زمامدار مسلمین ملزم است صلح را بپذیرد. در 22 خرداد ۱۳۶۴ نیز، مهندس بازرگان در مصاحبه با روزنامۀ آمریکایی کریستین ساینس مانیتور، ادامۀ جنگ با عراق را برخلاف منافع اقتصادی- سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی ایران دانست و اعلام کرد که در انتخابات ریاست جمهوری شرکت خواهد کرد و در صورت پیروزی، برنامهای برای پایان دادن به جنگ ارائه خواهد کرد. وی افزود: «تا زمانی که سربازان عراقی در خاک ایران بودند، وظیفۀ اسلامی رزمندگان ما، بیرون راندن آنها بود اما در تابستان سال ۱۹۸۲(1361ش)، سربازان ما وارد خاک عراق شدند که این عمل برخلاف اصول اسلام است».
در بند هفتم قطعنامۀ پایانی هشتمین کنگرۀ نهضت آزادی در اسفند ۱۳۶۴، با آمریکایی و صهیونیستی دانستن آغاز جنگ عراق علیه جمهوری اسلامی، «دفاع کامل از استقلال و تمامیت ارضی کشور و تجهیز و تمرکز نیروها و بهکار گرفتن دیپلماسی و تبلیغات پیگیر برای پیروزی در جنگ تا اخراج متجاوزین واجب و ضروری» دانسته شده، اما تداوم جنگ خواستۀ ابرقدرتها و به سود آنها و صهیونیسم و به زیان دو ملت مسلمان ایران و عراق اعلام گردید». در ادامۀ این قطعنامه، پیشنهادهای نهضت آزادی با عنوان «شرایط عادلانه برای پایان جنگ» به این شرح اعلام شد: «عراق بهعنوان آغازگر جنگ در سازمان ملل متحد محکوم گردد. یک هیأت کارشناسی بینالمللی مورد قبول طرفین، خسارات و ضایعات را تعیین نماید. عراق ملزم به پرداخت خسارات و ضایعات جنگ علیه ایران شود. کلیۀ اسرای جنگی دو طرف آزاد گردند. یک حاشیۀ استحفاظی برای مدتی در داخل خاک عراق زیر نظارت نیروهای حافظ صلح سازمان ملل قرار گیرد و نیروهای ایران به پشت مرزهای بینالمللی قبل از آغاز جنگ و نیروهای عراق به پشت حاشیۀ استحفاظی فوق عقبنشینی کنند.[14]
نهضت آزادی در پانزدهم شهریور ۱۳۶۵، در پیام سرگشادهای خطاب به امام خمینی با عنوان «قرآننشناسها فرمانروا شدهاند»، بیانات رهبر انقلاب در خصوص ادامۀ جنگ تا رفع فتنه در عالم را «جنگ تا نابودی» تعبیر کرد و حتی در بخشی از این پیام، این کلام امام را که «جنگ باید تا سرحد شهادت و لقاءالله ادامه یابد» رد کرده و شهادت در جبهههای جنگ را مورد تشکیک قرار داد.
نهضت آزادی در 14 بهمن 1۳۶۵، در تلگرامی خطاب به دبیرکل سازمان ملل در اعتراض به بمباران شهرها، بار دیگر مخالفت خود را با سیاستهای ایران مبنی بر ادامۀ جنگ تکرار کرد و پایان دادن «شرافتمندانه و عادلانه» به جنگ را به نفع دو ملت ایران و عراق دانست.[15] همچنین در راستای این خط مشی، در مادۀ 15 قطعنامۀ کنگرۀ نهم در سال ۱۳۶۶، تحت عنوان «ضرورت ختم جنگ» اعلام شد که: «نهضت آزادی ادامۀ این جنگ در شرایط کنونی را که هدف مشروع و منطقی آغاز خود را از دست داده است، هلاکت حرث و نسل و تحتالشعاع قرار دادن تمامی مسائل سیاسی اجتماعی و اقتصادی دانسته، نفع ملت و مملکت و خشنودی خدا و مردم را در پایان عادلانه و شرافتمندانۀ آن میداند». در 19 اردیبهشت ۱۳۶۶، مهندس بازرگان در مقالهای که در روزنامۀ کویتی القبس به چاپ رسید، نوشت: «این جنگ برای اسرائیل فرصت مناسبی جهت دستیایی به هدفهای استراتژیک درازمدت خود در ایران و فعالیت برای از بین بردن و یا حداقل کاهش شدت خطراتی که آن را در آینده در معرض تهدید قرار خواهد داد، بوده است».[16]
در نخستین روزهای سال ۱۳۶۷، به مناسبت فرا رسیدن سال نو، نهضت آزادی کارت تبریکی چاپ و پخش کرد که در آن چنین آمده بود: «سالی که گذشت، طبل جنگ مستمراً نواخته میشد و علیرغم مصلحت کشور، خون و خرابی ادامه داشت. جوانان ما در آتش جنگی ناخواسته که پایان آن ناپیداست، به کام مرگ فرو رفتند و خانوادههای بیشتری به سوگ عزیزان خود نشستند.» این جمعیت پس از پذیرش قطعنامۀ ۵۹۸، با انتشار بیانیهای، اعلام کرد «گرچه منافع کشورمان از طریق این قطعنامه تأمین نمیشود، ولی جلوی ضرر از هر جا گرفته شود، منفعت است».[17]
با پایان جنگ تحمیلی و علیرغم حکم قضایی مبنی بر انحلال در سال 1381،[18] نهضت آزادی به عنوان یک حزب سیاسی فعال است.
درحال حاضر، هاشم صباغیان، محمد توسلی، ابوالفضل بازرگان، محمدحسین بنیاسدی، سیدعلیاصغر غروی، غفار فرزدی، خسرو منصوریان و عماد بهاور، جزو افراد فعال نهضت آزادی قلمداد میشوند.[19]
[1]. سلطانی، مجتبی، 1398، نهضت آزادی ایران 1340-1396، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ص 67-66.
[2]. همان، ص 15.
[3]. همان.
[4]. همان، ص 114.
[5]. مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، صحیفه امام، ج ۶، تهران، 1378، ص 55-54.
[6]. مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، همان، ج ۱۰، ص ۵۰۰.
[7]. «بازخوانی انتخابات نخستین دورۀ مجلس شورای اسلامی»، https://irdc.ir/fa/news/5621/
[8]. «صورت اسامی نمایندگان دورۀ اول مجلس شورای اسلامی»، نمایندگان/دوره-اولhttps://www.parliran.ir/
[9]. یکتا، حسین، 1383، ستون پنجم یا دومین دو راهی/ نگاهی به مواضع و عملکرد نهضت آزادی ایران در مورد جنگ ایران و عراق، فصلنامۀ زمانه، ش 26، ص 56.
[10]. همان.
[11]. همان.
[12]. همان، ص 57.
[13]. همان.
[14]. همان، ص 58-57.
[15]. همان، ص 58.
[16]. همان.
[17]. همان.
[18]. سلطانی، مجتبی، همان، ص 755.
[19]. پایگاه اینترنتی نهضت آزادی ایران، https://nehzateazadi.org