میم مثل مادر
زینب احمدی
45 بازدید
فیلم سینمایی میم مثل مادر توسط رسول ملاقلیپور در سال ۱۳۸۵ ساخته شده و مادری را نشان میدهد که در جنگ دچار مسمومیت شیمیایی شده و همین مسأله نیز روی جنیناش تأثیر منفی گذاشته است.
کارگردان و فیلمنامهنویس رسول ملاقلیپور، دستیار کارگردان حسامالدین نورانی، حسین فلاح و سینا گنجوی، مدیر فیلمبرداری شاپور پورامین، منشی صحنه سحر غمخوار، تدوینگر حسین غضنفری، موسیقی متن آریا عظیمینژاد، صدابردار محمود سماکباشی، شاعر اهورا ایمان، خواننده مهیار فاضلی، طراح چهرهپرداز مهری شیرازی، چهرهپردازان افروز بوجاریا و امیر ترابی، مدیر صحنه جهانگیر میرزاجانی، طراح صحنه و لباس فرهاد ویلکیجی، صوت قرآن محمد اصفهانی، مدیر تولید پیمان جعفری، تهیهکننده منوچهر محمدی، طراح پوستر بهزاد خورشیدی و بازیگران گلشیفته فراهانی، حسین یاری، جمشید هاشمپور، علی شادمان، سحر دولتشاهی، شراره دولتآبادی، رامین راستاد، امیرحسین صدیق، مهیار فاضلی، نیلوفر اسفندیاری، مریم کاتوزی، حنانه شهشهانی و ... هستند.
این فیلم ۱۱۲ دقیقهای محصول سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران است که ۳ آبان ۱۳۸۵ در سینماهای قدس، کانون، مرکزی، شاهد، بهمن، ملت، ناهید، سپیده و ... به نمایش عموم درآمد و 500/659/305/10 ریال فروش کرد.[1] این فیلم در دوره سی و هفتم جشنواره بینالمللی فیلم رشد جایزه ویژه هیأت داوران برای بهترین بازیگر کودک و جایزه هیأت داوران برای بهترین بازیگری را از آن خود کرد.[2]
سپیده (گلشیفته فراهانی) و سهیل (حسین یاری) که در اواخر سالهای جنگ همرزم بودهاند پس از ازدواج در انتظار تولد اولین فرزندشان هستند. پزشکان تشخیص میدهند که مسمومیت شیمیایی سپیده از دوران جنگ، روی جنین تأثیر خواهد گذاشت و امکان معلولیت او وجود دارد. سهیل که در وزارت امور خارجه مسئولیت دارد، تلاش میکند به روشهای غیر قانونی و غیر شرعی راهی برای سقط جنین بیابد، اما سپیده مصمم است نوزادش را به دنیا بیاورد. سهیل با تولد بچه، سپیده را ترک میکند و سپیده پسرش سعید (علی شادمان) را با مشکلات زیادی بزرگ میکند. ده سال بعد سعید به جز مشکل حرکتی، از لحاظ تنفسی نیز در رنج است. سپیده با مرگ مادرش (شراره دولتآبادی) با مشکلات بیشتری مواجه میشود. با وجود این، تلاش میکند با آموزش ویولن به سعید او را برای شرکت در کنسرت معلولان در مقام تکنواز آماده کند. در این اثنا سپیده با همسایهشان، پیرمردی ارمنی که نجار است، به نام روبیک (جمشید هاشمپور) آشنا میشود که او هم در جنگ شرکت داشته و سرنوشتش به سپیده شباهت دارد. دختر معلول پیرمرد، دوست سعید در آسایشگاه معلولان است و روبیک که ابتدا قصد خودکشی دارد ترغیب میشود دخترش را در کنسرت ملاقات کند. بیماری سپیده شدت میگیرد و کارش به شیمیدرمانی میکشد. او زمانی که در بستر بیماری است، سهیل را به محل اجرای کنسرت دعوت میکند و خودش نگران است که سعید نتها را اشتباه کند.[3]
برخی کارشناسان میگویند فیلم میم مثل مادر عشق مادری را در قالب قرآنی بیان کرده است. کارگردان میگوید: مفهوم فیلم چیزی نیست جز مقام مادری. مادر مفهومی است که در تمامی فرهنگها دارای جایگاه والاست، ولی در تربیت قرآنی مقام مادر بسیار رفیع است و در اسلام به حفظ حرمت مادر تأکید زیادی شده است. ملاقلیپور در مورد چگونگی استفاده از مفاهیم قرآنی در این فیلم میگوید: «دو مفهوم بود که به طور روشن به آن پرداخته شد؛ یکی آیه فبای آلاء ربکما تکذبان از سوره الرحمن که منجر به شکلگیری شخصیت سپیده شده بود و دیگری آیهای که در آخر فیلم در تیتراژ است که درباره کشتن فرزندان از ترس فقر است: ولا تقتلوا اولادکم خشیة املاق نحن نرزقهم و ایاکم ان قتلهم کان خطءا کبیرا و این فقر تنها فقر مالی نیست، بلکه فقر روحی و معنوی است. این همان اشارهای است که بنده به شخصیت سهیل میکنم».[4]
به گفته منتقدان نکاتی که کارگردان در این فیلم رعایت کرده، یکی توجه و قدردانی از اقلیتهای مذهبی دوران جنگ و دیگری عوارض جنگ است که دامنگیر مادر این فیلم نیز شده است. عشق مادرانهای در فیلم مشاهده میکنیم که مادر به خاطر آن تمام سختیها را تحمل میکند و عقل و منطقش قربانی این عشق میشود. در برابر این عشق بیحد، پدری منطقی وجود دارد که با غلبه عقلانیت احساساتش را زیر پا میگذارد.
برخی رویکرد این فیلم را فمینیستی میدانند که چندان درست نیست. وقتی این فیلم با استفاده از رویکرد تفسیری و با توجه به نمادها و نشانهها بررسی میشود، به نتایجی میرسیم. به عنوان مثال به تصویر کشیدن مجسمه صدام، مجسمه فردوسی (به عنوان مرد) و عکسی بزرگ از مرد بر روی دیوار منزل، همگی میتوانند نشان جامعهای مردسالار باشند. نمادهایی دیگر مانند کبوترهای آزاد در میان دیوارها، آیه فبای آلاء ربکما تکذبان، بادبادکهای رها، راهرویی گرد و پیچیده، موسیقی و ساز به عنوان مرهم، عشق مادرانه، دو فرشته عروسکی، پایین کشیدن و نابودی آن و نمادی از مردان، رنگ آبی در اتاق بیمارستان، تضاد عقل و احساس و ... نوعی فشار به تماشاگر القا میکند و آن به تصویر کشیدن جامعهای است که در آن رحم و شفقت وجود ندارد. در مجموع ساختار مردگرایی و نابرابری بین دو جنس زن و مرد و در نتیجه تنفر از مردان از سوی تماشاگر به وضوح در فیلم مشاهده میشود. گرچه فیلمساز برای تعدیل این نابرابری، شخصیت مرد کارفرمای مهربان و خانوادهدوست سپیده را قرار داده است، اما بار این نابرابری را کم نکرده است.[5]
گفته شده قهرمانان فیلمهای ملاقلیپور همیشه در موقعیتهایی قرار میگیرند که فریاد میزنند؛ فریاد بر سر موانع و بیکسیها، بر سر دنیا و آدمهایش. در فیلم میم مثل مادر، کارگردان احساسات رقیق شدهای به نمایش میگذارد و مادری را به تصویر میکشد که با وجود علم به معلولیت کودکش تصمیم میگیرد تمام زندگیاش را وقف رشد و بالندگی او کند. این جا فریاد بر سر مردان بیرحمی است که با زنان رفتاری ابزاری دارند و هیچگونه درکی از جنس لطیف زنان ندارند.[6]
کارکنان بهزیستی گفتهاند این فیلم روی خانوادههایی که کودکان معلول دارند تأثیر زیادی داشته و باعث شده آنها به این فکر کنند که خودشان از بچههایشان نگهداری کنند و بر تواناییهای بچههایشان کار کنند تا از آنها افرادی موفق بسازند.[7]
میم مثل مادر به عنوان نماینده سینمای ایران به بخش بهترین فیلم غیر انگلیسیزبان اسکار معرفی شد و کمیته انتخاب فیلم ایرانی برای اسکار، این فیلم را برای حضور در اسکار به آکادمی علوم هنرهای سینما در امریکا معرفی کرد.[8]
[1] - سالنامه آماری فروش فیلم و سینمای ایران، پاییز ۱۳۹۶، ص ۱۰.
[2] - http://www.sourehcinema.com .
[3] - بهارلو، عباس، فیلمشناخت ایران- فیلمشناسی سینمای ایران (1390-1383)، تهران، قطره، ۱۳۹۳، ص ۱۴۵ و ۱۴۶.
[4] - روزنامه آفتاب یزد، ش ۳۰۳۸، ۲۷ مهر ۱۳۸۹، ص ۱۲.
[5] - روزنامه بانیفیلم، ش ۹۵۴، دوشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۸۶، ص ۵.
[6] - روزنامه صدای عدالت، ش ۱۷۳۰، چهارشنبه ۴ مهر ۱۳۸۶، ص ۶.
[7] - ماهنامه صنعت سینما، ش ۵۲، ص ۱۶.
[8] - روزنامه صدای عدالت، همان.