گشتیها
مریم آخوندیان
29 بازدید
فیلم سینمایی گشتیها ساخته جواد مرادی در سال 1365 است که به سختیها، خطر کردنها و امداد غیبی در جنگ تحمیلی اشاره دارد.
کارگردان، نویسنده فیلمنامه و تهیهکننده جواد مرادی، دستیار کارگردان محسن فردرو، فیلمبردار سیامک پورافشار، تدوین مسعود منشور، طراح دکور علیرضا ظریف، گریم فرهنگ معیری، مدیر دوبلاژ غلامعلی افشار، دستیار فیلمبردار جلالالدین نیکوئیان، منشی صحنه عبدالرضا پیراحمدیان، گروه تدارکات عبداله حاجمطلبی، حمید بهمنی و عباس عدالت، سرپرست گویندگان غلامعلی افشار، امور فنی صدا زهرا جاننثاری و عباس قهرمانی، موسیقی آرشیو شبکه اول سیما و بازیگران جلیل فرجاد، محمود پاکنیت، مجتبی اکبری، سعید میرباقری، محمد فیلی، مهوش صبرکن، جعفر توکل و ... هستند.
این فیلم رنگی و 16 میلیمتری محصول سیمای جمهوری مرکز شیراز[1] که در سال 1365 به نمایش عموم درآمد. این فیلم در سال 1366 در ششمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم فجر در دو بخش مسابقه سینمای ایران و بخش مرور یکسال سینمای ایران شرکت کرد اما واجد دریافت جایزه نشد.[2]
یک تیم 4 نفره از واحد اطلاعات و عملیات سپاه که برای شناسایی آرایش نیروهای دشمن رفتهاند، با گیرافتادن میان آتش طرفین و از دست دادن وسایل ارتباطی در منطقه گم میشوند. این گروه ندانسته در میان نیروهای عراق حرکت میکنند و هنگامی که برای تجدید قوا در یک نفربر اسقاط به جامانده اطراق کردهاند، عراقیها سر میرسند و آنجا اردوگاهی برپا میکنند. حسین (فرمانده گروه) و یارانش داخل نفربر در کنار اردوگاه دشمن زندانی میشوند. در طی دو، سه روز چند بار به آشپزخانه و مقر فرماندهی رخنه میکنند و پس از شناسایی موقعیت اردوگاه و محل، با یک حمله ناگهانی، به قلب اردوگاه میزنند، مهمات و وسایل و خودروها را به آتش میکشند و با دادن یک شهید (یاور)، تعدادی از عراقیها را میکشند و با خودروی دشمن فرار میکنند. نیروهای خودی با مشاهده جیپ عراقی به تصور این که دشمن هستند به سوی آنها تیراندازی میکنند اما به خیر میگذرد و آنها وارد اردوگاه خودی میشوند.[3]
منتقدان گفتهاند این فیلم چند محور مشترک با فیلمهای مربوط به نیروهای متفقین از جنگ جهانی دارد؛ شجاعت یک یا چند سوپرمن همیشه موفق، عقبمانده ذهنی بودن دشمن، انفجار پل و مهمات و پادگان و قلعه. در بسیاری از نمونههای ایرانی نیز همین محورها را میتوان یافت که با شرایط ایران تطبیق داده شدهاند. مثلاً در این فیلم انگار نیروهای ایران به سرزمین کوران و کران قدم گذاردهاند. کفش و کلاه و غذا و نقشه و ... گم میشود و نمونههای مشکوک دیده میشود ولی کسی دنبالش را نمیگیرد. یا مثلاً نگهبان مقر فرماندهی پستش را ول میکند تا به دنبال فرد مشکوکی برود. با وجود این همه اتفاقهای عجیب و غریب، موضوع مورد سوءظن و بازرسی قرار نمیگیرد. توپ فوتبال خودش بال درمیآورد و از پشت تپه بیرون میآید و سرباز عراقی آنقدر گیج است که نمیفهمد توپ چگونه از پشت تپه پرتاب شد، آن هم در بحبوحه میدان جنگ و موارد بسیاری از این دست.
کارشناسان میگویند این گونه نمایش دشمن، در درجه اول توهین به نیروهای ایران است. ایثار و رشادت رزمندگان زمانی معنا مییابد که دشمن با تمام تواناییهایش، همانگونه که هست نشان داده شود، زیرا اگر اینقدر گیج و احمق و ناتوان هستند، پیروزی بر آنها ارزشی ندارد. حتی وقتی گروه گشتی یا جیپ عراقی به نیروهای خودی نزدیک میشوند و آنها به تصور عراقی بودن سرنشینان جیپ به سویشان آتش میگشایند، تا قبل از بلند کردن پرچم سفید و قطع آتش، صدها تیر از سوی سربازان و بسیجیها به سوی این هدف آسان شلیک میشود، اما یکی هم به سرنشینان اصابت نمیکند. یعنی اینقدر در نشانهروی خطا وجود دارد.
تحلیلگران میگویند حتی معلوم نیست بالاخره مکالمات سربازان عراقی باید به عربی باشد یا فارسی؛ در جایی که هیچ ایرانی حضور ندارد، گفتگوها عربی است و در جاهایی که ایرانیها حضور دارند به زبان فارسی است.
در نهایت گفته شده این فیلم نه حرفی برای گفتن دارد و نه چیزی برای تصویر کردن.
[1] ماهنامه سینمایی فیلم، سال ششم، اردیبهشت 67، ش 63، ص43؛ سایت سوره سینما، sourehcinema.com.
[2]. سایت سوره سینما، همان.
[3] ماهنامه سینمایی فیلم، همان، ص 44 و43.
