اشخاص
اسد، حافظ
فاطمه دانش شکیب
990 بازدید
حافظ اسد (2000ـ1930م؛ 1379ـ1309ش) هجدهمین رئیسجمهوری سوریه، در جریان جنگ تحمیلی عراق برضد ایران، حامی جمهوری اسلامی ایران بود.
وی سال 1930م (1309ش) در بندر لاذقیه سوریه متولد شد. پس از پایان تحصیلات متوسطه، وارد دانشکده افسری نیروی هوایی شد و پس از فارغالتحصیلی، به خدمت نیروی هوایی درآمد. از فوریه 1966 (بهمن 1344) تا نوامبر 1970 (آذر 1349)، مقام وزارت دفاع و فرماندهی نیروی هوایی سوریه را بر عهده داشت. در 13 نوامبر 1970 (22 آبان 1349)، پس از یک کودتا برضد رژیم غیرنظامی حاکم، رئیسجمهوری سوریه شد. از آوریل 1971 (فروردین 1350) به دبیرکلی حزب بعث سوریه انتخاب شد و به فرماندهی کل قوا دست یافت.[1]
قبل از انقلاب اسلامی ایران، حکومت پهلوی، همواره سیاستهای سوریه را باعث بیثباتی غرب آسیا میدانست. حل اختلافات مرزی بین دو کشور ایران و عراق، به رسمیت شناختن اسرائیل توسط حکومت پهلوی، فروپاشی اتحاد مصر و سوریه و به قدرت رسیدن حزب بعث در سوریه و عراق، منجر به تیرگی بیشتر روابط سوریه با حکومت پهلوی شد. در طول جنگ 1973 (1352ش) بین اعراب و اسرائیل، کمکهای غیرنظامی ایران و پرداخت وام به سوریه، این روابط را بهبود بخشید[2]؛ اما انعقاد عهدنامه الجزایر (بین عراق و ایران)، از سوی حافظ اسد، خیانت ارزیابی شد.[3]
وقتی پیمان کمپدیوید بین مصر و اسرائیل و با میانجیگری آمریکا[4] منجر به پذیرفتن اسرائیل توسط بسیاری از کشورهای عربی شد، این کار به انزوای سوریه انجامید.[5] در همین احوال، پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 مورد استقبال حافظ اسد قرار گرفت.[6]
با حمله عراق به ایران در سال 1359، سوریه ابتدا موضع بیطرفانهای در پیش گرفت. بااینحال، در هفتههای اول پس از شروع جنگ، قدری سلاح و تجهیزات برای ایران ارسال کرد.[7] آبان 1359، حافظ اسد با یاسر عرفات در دمشق ملاقات کرد[8] و در تماسهای تلفنی با پادشاهان عربستان و اردن تلاش کرد آنان را برای متوقف کردن جنگ قانع کند.[9] ارتش عراق، در 4 آبان 1359، خرمشهر را تصرف کرد[10] و این موجب نگرانی حافظ اسد شد؛ زیرا سوریه پس از این، با دشمنی عراق و اسرائیل از دو سوی خود مواجه میشد[11]؛ اما ارتش عراق در خرمشهر متوقف شد[12] و به اینترتیب، ایران ابتکار عمل را در دست گرفت و حافظ اسد آسودهتر توانست مواضع خود در حمایت از ایران را علنی کند.
در سال 1982م (61ـ1360ش)، قراردادی بین سوریه و ایران امضا شد. در پی این قرارداد، حافظ اسد به تقویت مخالفان داخلی صدام حسین از جمله کُردها در خاک عراق پرداخت.[13] وی با قطع جریان نفت عراق از طریق خط لوله دریای مدیترانه باعث شد بغداد از یکچهارم درآمدهای نفتی سالانه خود محروم شود.[14] همچنین در اوج تحریم تسلیحاتی ایران، با انتقال تسلیحات از شوروی، لیبی و الجزایر، سلاحهای پیشرفتهای در اختیار جمهوری اسلامی قرار داد.[15] جلوگیری از شکلگیری جبهه متحد عربی[16] و تحریم اجلاس سران کشورهای عربی در مه 1982م (1361ش) برای حمایت از ایران، از مهمترین اقدامات وی بود.[17]
در سال 1982م (1361ش) وقتی جنگ عراق و ایران به داخل خاک عراق کشیده شد، صدام حسین با توجه به شکستهای پیاپی، خواهان صلح شد. حافظ اسد که تا آن زمان، عراق را متجاوز معرفی میکرد، ناگهان با واکنش منفی جامعه جهانی و بهخصوص کشورهای عربی روبهرو شد.[18] تلاش دولتهای عربی در بهبود رابطه دمشق ـ بغداد، پیشنهاد کمکهای اقتصادی متنوع به دولت حافظ اسد، بمباران تأسیسات نفتی ایران توسط صدام در سال 1985م (1363ش) و تأخیر دمشق در پرداخت بدهیهای خود در قبال وامهایی که از ایران دریافت کرده بود، بار دیگر منجر به سردی روابط دو کشور شد.[19]
آغاز عملیات کربلای 5 در 19 دی 1365، مقارن با برگزاری اجلاس سران کشورهای اسلامی در کویت بود. حافظ اسد در این اجلاس حضور یافت و از قطعنامه نهایی اجلاس مبنی بر برقراری آتشبس فوری بین عراق و ایران حمایت کرد. پیروزی ایران در عملیات کربلای 5 که در 6 فروردین 1366 پایان یافت، باعث شد سران عرب، جلسهای اضطراری در عمان، پایتخت اردن، برگزار کنند و نیز بکوشند بین دمشق و بغداد آشتی دهند؛ تا جایی که صدام حسین و حافظ اسد با هم ملاقات کردند.[20]
در 29 تیر 1366، قطعنامه 598 با تلاش جامعه جهانی به تصویب شورای امنیت رسید.[21] ایران ابتدا از پذیرش این قطعنامه خودداری کرد؛ اما در 27 تیر 1367[22] با میانجیگریهای حافظ اسد، پذیرفت.[23]
پس از پایان جنگ، روابط دو کشور باز به سردی گرایید؛ اما در اواخر سال 1990م (1369ش)، حافظ اسد به مناسبت بحران خلیج فارس و در راستای توسعه روابط دو کشور و حل اختلافات بینابین، به تهران سفر کرد. وی در سال 1997م (1376ش) نیز برای شرکت در اجلاس سران کنفرانس اسلامی به ایران آمد. در پی آن، در اوایل سال 2000م (1379ش)، مقامهای بلندپایه ایران هم به دمشق سفر کردند. مسائل ترکیه، لبنان، عراق، مصر و اسرائیل، از مباحث جلسات دمشق ـ تهران بود.
حافظ اسد در 10 ژوئن 2000م (21 خرداد 1379) به علت بیماری قلبی از دنیا رفت.[24]
[1]. ساجدی، احمد، مشاهیر سیاسی قرن بیستم، تهران: محراب قلم، 1375، ص33 و 34.
[2]. سلطانینژاد، احمد، سیاست خارجی سوریه در جنگ ایران و عراق، تهران: صفحه جدید، 1392، ص142 و 143.
[3]. رفیعی، عبدالله، بغداد تا دمشق و...، تهران: امیرمحمد، 1385، ص156.
[4]. جزینی، علی، نقش سوریه در روند صلح خاورمیانه: سازش اعراب و اسرائیل، تهران: مؤسسه انتشارات آذریون، 1377، ص61.
[5]. شهمرادی، حسین، علل همگرایی ایران و سوریه، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1395، ص96.
[6]. سلطانینژاد، احمد، سیاست خارجی سوریه در جنگ ایران و عراق، ص142 و 143.
[7]. امامی، محمدعلی، سیاست و حکومت در سوریه، تهران: انتشارات وزارت امور خارجه، 1376، ص238 و 239.
[8]. شهمرادی، حسین، علل همگرایی ایران و سوریه، ص130.
[9]. امامی، محمدعلی، سیاست و حکومت در سوریه، ص239.
[10]. غفوری، علی، تاریخ جنگهای ایران از مادها تا به امروز، تهران: اطلاعات، 1388، ص499.
[11]. سعیدی، ابراهیم، مباحث کشورها و سازمانهای بینالمللی (کتاب سبز)، تهران: وزارت امور خارجه، 1374، ص130.
[12]. غفوری، علی، تاریخ جنگهای ایران از مادها تا به امروز، ص499.
[13]. شهمرادی، حسین، علل همگرایی ایران و سوریه، ص100 و 101.
[14]. رفیعی، عبدالله، بغداد تا دمشق و...، ص161.
[15]. سعیدی، ابراهیم، مباحث کشورها و سازمانهای بینالمللی (کتاب سبز)، ص225.
[16]. سلطانینژاد، احمد، سیاست خارجی سوریه در جنگ ایران و عراق، ص163.
[17]. سعیدی، ابراهیم، مباحث کشورها و سازمانهای بینالمللی (کتاب سبز)، ص225.
[18]. سلطانینژاد، احمد، سیاست خارجی سوریه در جنگ ایران و عراق، ص166.
[19]. همان، ص172.
[20]. همان، ص182ـ180.
[21]. همتی، ایرج، صفایی، داوود، دیپلماسی ایران و قطعنامه 598، تهران: صفحه جدید، 1393، ص211.
[22]. سوداگر، احمد، 10 قطعنامه برای 8 سال دفاع، روزنامه ایران، ویژهنامه سالروز پذیرش قطعنامه 598، 27 تیر 1389، ص21.
[23]. سلطانینژاد، احمد، سیاست خارجی سوریه در جنگ ایران و عراق، ص174.
[24]. شهمرادی، حسین، علل همگرایی ایران و سوریه، ص111ـ104.