عروسی خوبان
زینب احمدی
58 بازدید
عروسی خوبان که در سال ۱۳۶۸ توسط محسن مخملباف ساخته شد، درباره یک رزمنده جوان موجی است که وضعیت مردم در پشت جبههها برایش قابل تحمل نیست.
عروسی خوبان ۹۰ دقیقه و محصول موسسه امور سینمایی بنیاد مستضعفان است که در ۶ اردیبهشت ۱۳۶۷ به نمایش درآمد. محسن مخملباف کارگردانی، نگارش فیلمنامه، تدوین و طراحی صحنه و لباس این فیلم را بر عهده دارد. دستیار کارگردان محرم زینالزاده و محمد نصرالهی، مدیر فیلمبرداری علیرضا زریندست، جلوههای ویژه محمدرضا شرفالدین، موسیقی متن بابک بیات، ضبط موسیقی استودیو پاپ، منشی صحنه فاطمه مشکینی، مدیر صحنه ایرج صفدری، اجرای دکور صالح پناهی ارومی، تیتراژ حسین شمسی، مدیر تولید کریم زرگر، دستیار صدا احمد احمدپور و بازیگران محمود بیغم، رویا نونهالی، محسن زهتاب، حسین مسلمی، ابراهیم آبادی، ایرج صغیری، عصمت مخملباف، حسین حسینخانی، آمنه خلد بررین، محمود بهمنپور، کریم زرگر، قاسم پاکرو، منصوره ایلخانی، گیتی اهتمامی و ... هستند.[1]
حاجی (محمد بیغم) که در جبهه دچار موج انفجار شده و برای مدتی به آسایشگاه منتقل شده است، به پیشنهاد پزشک معالجش از آسایشگاه روانی مرخص میشود تا در محیطی آرام سلامت خود را بازیابد. همچنین پزشک معالج به خانواده او پیشنهاد میدهد که برای بهبود حالش هر چه زوتر با نامزدش ازدواج کند. نامزد او مهری (رویا نونهالی) دختر تاجر ثروتمندی است. شعبان پدر دختر (محسن زهتاب؛ تاجر و محتکر) با ازدواج این دو مخالف است. حاجی بعد از مرخصی از بیمارستان و ورود به جامعه، در تعارض با ناگواریهای محیط جامعه و اطرافش مانند رفتار دوگانه پدر زن ثروتمند و محتکرش و سایر افراد جامعه که با آرمانهای انقلاب تضاد دارد، دچار حملههای شدید عصبی میشود. او در یکی از روزنامهها به عنوان عکاس شروع به کار میکند و عکسهایی نیز از معتادان و افراد دورهگرد برای چاپ به مدیر روزنامه میدهد. حاجی بنا به اصرار مهری ازدواج میکند و در مراسم ازدواج، پدر مهری و امثال او، حاجی را به ریشخند گرفته و در همان حین او دچار حمله عصبی میشود و او را به آسایشگاه برمیگردانند. در نهایت حاجی به این نتیجه میرسد که جای او فقط در جبهه است و از آسایشگاه میگریزد و با مهری تماس میگیرد و به قصد رفتن به جبهه از وی حلالیت میطلبد.[2]
این فیلم در رده الف 9.000.000 تومان فروش کرد[3] و در جشنوارههای لوکارنو (سویس-۱۹۸۹)، فوز (پرتقال- ۱۹۸۹)، تورنتو (کانادا- ۱۹۹۰)، سن سباستیان (اسپانیا- ۱۹۹۰)، لندن (انگلستان- ۱۹۹۱) و ونکوور (کانادا- ۱۹۹۱) اکران شد.[4]
در فیلم عروسی خوبان کارگردان از زبان حاجیِ مجروح فیلم فریاد اعتراض سرمیدهد و تلاش دارد با دستمایه قرار دادن نمادها و سمبلها و بهره بردن از ذهنیتی که تماشاگران از این نمادها دارند، شعارهای خود را به مخاطب بقبولاند. فرمها و نمادهای شعاری این فیلم بسیارند؛ پایین آوردن پوسترهای فیلم دیار عاشقان و نصب پوسترهای فیلم تاراج، حبابهایی که در تمام طول فیلم در منزل پدر زن حاجی در فضا معلقند، پراکندهشدن دانههای انار بر زمینهای سفید و پاک، رنگآمیزی دیوارها و میلهها و فرار مهری از حاجی در پارک پس از گفتگویی ملالانگیز از جمله این نمادهای شعاری این فیلم هستند. در کنار تمامی این تیرگیها، مصیبتخوانی حاجی در عروسیاش در وصف حمله به خیمهها در روز عاشورا و به آتش کشیدن خیمهها و ترجیعبند «آتیش آتیشِ» که حاجی تکرار میکند، همگی به زبان نمادین بیان شدهاند. در واقع کارگردان قصد دارد با نمایش این نمادها، نشان دهد که اوضاع جامعه و مردم عادی در پشت جبههها چندان جالب نیست. تعدادی از تحلیلگران، معتقدند این فیلم مرثیهایست که مخملباف در سوگ از دست دادن آرمانهایش میسراید. به عنوان نمونه، چشمان حاجی در این فیلم مانند عدسی دوربینیایست که شتابزده و با عجلهای تصنعی، فقط بدیها و تاریکیهای جامعه اطراف خود را میبیند و دائماً عکسالعمل نشان میدهد. عجیب این که حاجیِ این فیلم حاضر نیست حتی لحظهای زیباییها و خوبیهای زندگی اطرافش را ببیند و به خود و نامزدش مجال دهد لحظهای در کنار هم شاد باشند، چرا که او دائماً نگران و مضطرب وقایع اطرافش است و خود را منجی و مسئول جهان میپندارد. از نگاه برخی منتقدان، این فیلم ادعانامه مخملباف علیه جامعهای است که گرفتار جلوههای لیبرالیسم و خرافهپرستی شده است. انسانِ مخملباف در این فیلم در جبهه دچار موج انفجار نشده، بلکه فضای زندگی مردم و جامعه پشت جبهه او را چنین موجی و هیجانزده کرده است. از نگاه این منتقدان، عروسی خوبان فیلمی شخصی است که مخملباف در آن حرف دل خود را فریاد میزند و صرفاً تمام حقیقت نیست. او در این فیلم فقط دردها و غصهها را فریاد میکشد و از درمان چیزی نمیگوید. انسانِ این فیلم بر تاراجزدهها و سیاهیها تمرکز دارد، اما چرا آن دسته از آدمهایی که در واقعیت جامعه هنوز دارند برای آرمانهایشان با تمام توان و با امید تلاش میکنند و کم هم نیستند، در این فیلم دیده نمیشوند؟ چرا مخملباف اصرار دارد بر ضعفها و سیاهیهای جامعه تمرکز کند و ناامیدی، سردی و دلزدگی پمپاژ کند؟[5]
گروهی از تحلیلگران عروسی خوبان را تجلی دلسوزی و نگرانی کارگردان برای ارزشهای انقلاب میدانند و معتقدند این فیلم ارزشهای انقلاب را هدف قرار نداده و قصد سیاهنمایی یا تخریب آن را ندارد، بلکه دلسوزانه تلاش میکند با نمایش سیاهیهای جامعه، تلنگری به مسئولان زده و زنگ خطری برای آنها باشد تا در مسیر اهداف انقلاب اسلامی جدیتر و کوشاتر باشند.[6]
برخی منتقدان نیز این فیلم را سرشار از احساساتگرایی و شعارزدگی میدانند. این دسته، نگاه صفر و صدی کارگردان را به انسان و زندگی محکوم میکنند و معتقدند حاجیِ این فیلم بیرحمانه ملاک خوب یا بد بودن انسانها را در جامعه، نزدیک بودن این انسانها به پندار و آرمانهای خود میداند؛ به گونهای که اگر افراد جامعه به آرمانهای وی نزدیک نباشند عصبی و موجی میشود. حاجی حتی ازدواج و شادی حلال کنار همسر مشروع خود را بر خود و نامزدش حرام میکند. این منتقدان همچنین معتقدند برای تأثیرگذری و دعوت مردم به آرمانهای انقلاب باید شیوه مهرورزی و محبت و همدلی با مردم را در پیش گرفت، نه شیوهای که کارگردان برای شخصیت اول فیلمش در نظر گرفته است. رابطه حاجی با نگاه بسته و دگم به مردم جامعه، رابطه از سر انسانیت و همدلی نیست، بلکه رابطه شکار و شکارچی است و این، با ویژگیهای یک بسیجی واقعی در تضاد است. به طور مثال تعقیب دیوانهوار و عصبیکننده پدر و پسری توسط حاجی تا انتهای کوچه بنبست و شوکی که به این دو بابت رفتار غیر عادی حاجی وارد میشود، بسیار مشمئزکننده است. مخملباف برای دامن زدن به حس سیاهی جامعهای که به زعم او رو به تباهی میرود، تم سیاه و سفید را برای فیلم انتخاب کرده که از همان نگاه صفر و صدی، خاکستری و سرد حاجی حکایت دارد. کارگردان با مدد گرفتن از ظرفیتهای موسیقی، تدوین، لنز و زوایای دوربین و دیگر عوامل، چنان احساسات تماشاگر را در دست میگیرد که به وی مجالی برای اندیشیدن به محتوا و چرایی رویدادهای فیلم نمیدهد. برخی منتقدین معتقدند قصه این فیلم عمق ندارد و مملو از شعارهای تاریخ مصرفدار است و به بیانیههای حزبی و سیاسی بیشتر شباهت دارد تا اثری هنری. همچنین فیلمساز در موضعگیری اجتماعیاش بلاتکلیف است.[7]
عدهای دیگر بر آنند که مخملباف در این فیلم با سیاهی به جنگ سیاهی رفته است و با این حجم زیاد از نمایش سیاهی و دلزدگی، به شعور مخاطب اعتمادی ندارد. این فیلم علیرغم نام مثبتش، نه عروسی است و نه خوبانی دارد. تنها یک آدم خوب در کل فیلم وجود دارد که کل دنیا را زشت و سیاه میبیند و در این خانه که سراسر سیاه است هیچ جای امید و بهبودی یافت نمیشود. فیلم با شعار آغاز میشود و با شکست شعارها و آرمانِ ساختن بهشتی زمینی با سیاهی به پایان میرسد و به همین دلیل است که با تم رنگی شروع شده و با سیاه و سفید تمام میشود.[8]
رویا نونهالی برای بازی در این فیلم سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن را از جشنواره فیلم فجر دریافت کرد.[9]
[1] - فراستی، مسعود، فرهنگ فیلمهای جنگ و دفاع مقدس، تهران، ساقی، ۱۳۹۲، ص ۱۹۷؛ بهارلو، عباس، فیلمشناخت ایران ۱۳۵۸-۱۳۷۲، فیلمشناسی سینمای ایران، تهران، قطره، ص۱۸۰.
[2] - فراستی، مسعود، همان، ص ۱۹۷.
[3] - جاودانی، هما، سالشمار تاریخ سینمای ایران، تهران، قطره، ۱۳۸۰، ص ۲۰۴.
[4] - امید، جمال، فرهنگ فیلمهای سینمای ایران ۱۳۵۸-۱۳۷۱، تهران، تصویر، ۱۳۷۱، ص ۳۱۳.
[5] - روزنامه خراسان، ش ۱۱۵۳۳، شنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۶۸، ص۷.
[6] - روزنامه رسالت، ش ۹۸۰، شنبه ۶ خرداد ۱۳۶۸، ص ۴.
[7] - ماهنامه سینمایی فیلم، ش ۷۷، سال هفتم، خرداد ۱۳۶۸، ص ۴۳.
[8] - فراستی، مسعود، همان، ص ۱۹۷ و ۱۹۸.
[9] - سایت باشگاه خبرنگاران جوان، https://www.yjc.ir/fa/news/8656690/%D8%A8%D8%B1%D9%86% .