لاکپشتها هم پرواز میکنند
زینب احمدی
57 بازدید
فیلم سینمایی لاکپشتها هم پرواز میکنند ساخته بهمن قبادی در سال ۱۳۸۲ است و موضوع آن تبعات بعد از جنگ است که کودکان کردستان عراق را درگیر خود کرده است.
کارگردان، فیلمنامهنویس و تهیهکننده بهمن قبادی، دستیار اول کارگردان شهرام شاهحسینی، دستیار دوم جلال ساعدپناه، مدیر صحنه امید راستین، عکاس بهمن قبادی، منشی صحنه ناهید قبادی، مدیر فیلمبرداری شهریار اسدی، دستیار فیلمبردار داود امیری، دستیار صحنه فریبرز قربانزاده، گروه کارگردانی حمید کریمی، بابک امینی و حمید قوامی، دستیار تولید بهرام سربازی، تدوینگر هایده صفییاری و مصطفی خرقهپوش، طراح پوستر امیر خوببخت، موسیقی متن حسین علیزاده، صدابردار بهمن بنیاردلان و بازیگران سوران ابراهیم، آواز لطیف، هیرش فیصل رحمان، عبدالرحمن کریم، آجیل زیباری، صدام حسین فیصل و ... هستند.
این فیلم ۹۸ دقیقهای محصول عروج فیلم است که سال ۱۳۸۳ به نمایش عموم درآمد و ۲۲.۷۲۲.۵۰۰ ریال فروش کرد.[1]
این فیلم به دلیل سیاه نمایی جنگ، جایزهای در داخل کشور دریافت نکرد، اما در جشنوارههای خارجی متعددی تقدیر شد.
سوران ملقب به «کاک ستلایت» نوجوان پر جنب و جوشی است که از روستایی دیگر آمده و بزرگان روستا را مجاب میکند تا ماهوارهای در آن جا نصب شود. او که رئیس دسته بچههای روستاست، با واداشتن آنها به خنثی کردن زمینهای مینگذاری شده و فروش لاشه مینها به یک واسطه، کسب درآمد میکند. در این بین سر و کله آگرین و برادر معلولش هنگاو پیدا میشود که کودکی نابینا را به همراه دارند. در یک مرافعه کوچک، ستلایت مغلوب هنگاو میشود و او که عاشق آگرین شده، تلاش میکند به هنگاو هم نزدیک شود. به همین دلیل وقتی کودک نابینا، بیخبر از همه جا خود را وسط میدان مین میبیند، ستلایت جان خودش را برای نجات او به خطر میاندازد و مجروح میشود. پیشبینی هنگاو در مورد حمله نظامی، ستلایت را به تکاپو میاندازد و اهالی روستا در موعد مقرر تجمع میکنند. ورود نیروهای نظامی آمریکا و کشورهای دیگر شرایط گذشته را تغییر میدهد. آگرین به دنبال فرصتی است تا کودک حرامزادهاش را از میان بردارد و هنگاو مانع او میشود. بچههای گروه ستلایت که به تخلیه مهمات نظامی مشغولند با هشدار هنگاو پراکنده میشوند و اندکی بعد یکی از همان مهماتها منفجر میشود. شرایط جدید باعث تفرقه در گروه ستلایت میشود. آگرین سرانجام خودکشی میکند و هنگاو در میان نظامیان تازهوارد، رهسپار جایی نامعلوم میشود.[2]
این فیلم سومین اثر بلند بهمن قبادی است. وی اهل کردستان است و فیلمهایش میتوانند برای مخاطبی که با این خطه آشنا نیست باورپذیر باشند. یکی از ویژگیهای آثار قبادی ساختار روایی دراماتیک و احساسی آنهاست. در آثار وی خانواده جایگاه متعارف و درستی ندارد؛ خانوادهها در آثار او از هم پاشیده شده و یک یا چند نفر از اعضای خانواده خط روایی داستان را پیش میبرند، چرا که جامعهای که او از آن حرف میزند بر اثر جنگ و تبعات آن شکل متعارفی ندارد و همه شخصیتها به گونهای درگیر فقر و درماندگی هستند و از مسائلی رنج میبرند. این فیلم کودکان گرفتار فقر و فلاکت را نشانه گرفته که همواره در تکاپو و تلاش برای نجات خود از شرایط سیاه زندگی هستند. در این فیلم باقیمانده خانواده را خواهر و برادر و طفلی حرامزاده تشکیل میدهند، در پایان فیلم نیز تنها نوجوان باقی میماند. کودکان در این فیلم بسیار خوب بازی میکنند. در یک نگاه کلی و در لایه زیرین فیلم، ستلایت نماد وضعیت مردم کردستان عراق است که ظلم صدام را تحمل کردهاند. پیام فیلم جنگ و نفرت و عشق است که در قالب روایتی انسانی سیاسی متجلی شده است.[3]
گفته شده فیلمساز برای اینکه واقعی و بومی بودن فضا را دربیاورد تلاش کرده بیطرف و گزارشگونه عمل کند. گویا اتفاقات در عالم واقع میافتند و دوربین آنجاست که فقط آنها را ضبط کند و این با بازی نابازیگران به تماشاگر کمک کرده تا خود را در آن شرایط و محیط حس کند. فیلمساز قصه را با زیادهگویی لو نمیدهد و تا مدتی متوجه نمیشویم بچهای که آگرین در شکم دارد حاصل تجاوزی شوم است تا اینکه از رفتارهای او آرام آرام این حقیقت تلخ را میفهمیم. بعد از به دنیا آمدن نوزاد هم، آگرین او را با طناب به درختی میبندد و با گریه از آنجا دور میشود؛ میرود تا خودکشی کند.[4]
منتقدان معنقدند این فیلم قبل از این که به ریشه مشکلات و ظلم در کردستان توجه کند به ظواهر میپردازد؛ ظواهری مانند تجاوز، کودکانی مریض، معلول، آواره و کمبودهای مردم این سرزمین.
گفته شده فیلمساز با آوردن پدیدهای مانند ماهواره و دغدغه نصب آن، فضای فیلم را از نمایش تفکر و آرمانهای مردم این خطه تهی کرده است. فیلم به جای نمایش فرهنگ مردم کردستان عراق، به سیاست روز میپردازد و با سیاسی کردن فضا به التهاب و هیجان فیلم میافزاید. این کارگردان هیچوقت در فیلمهایش به روشنگری نمیپردازد.
کارشناسان نقطه قوت فیلم را این میدانند که فیلمساز کودکان رنجور و گرفتار انواع دردها را سختکوش و پرتلاش و واقعبین نشان میدهد، طوری که کمی از تلخی زننده آن گرفته میشود و فیلم حتی مایهای از طنز به خود میگیرد.[5]
[1] - سالنامه آماری فروش فیلم و سینمای ایران، پاییز ۱۳۹۶، ص ۱۰.
[2] - https://www.manzoom.ir.
[3] - ماهنامه فیلمنگار، ش ۲۷، آذر ۱۳، ص ۱۸ و ۱۹.
[4] - ماهنامه دنیای تصویر، ش ۱۳۸، ص ۶۵.
[5] - روزنامه شرق، ۴/۸/۸۳، (نمایه).