عبور از آخرین خاکریز
بهناز باقرپور
47 بازدید
کتاب «عبور از آخرین خاکریز» خاطرات دکتر احمد عبدالرحمن، پزشک اسیر عراقی، از دوران جنگ تحمیلی عراق بر ضد ایران است.
احمد عبدالرحمن پزشک عراقی است که در سال 1979 (1358) برای گذراندن خدمت سربازی به یگان نظامی در خانقین عراق، نزدیک مرز ایران منتقل شد. این دوران همزمان بود با اوایل انقلاب اسلامی ایران و شروع تحرکات نظامی عراق در مرزهای مشترک. او پس از پایان دوران سربازی، در ژوئن 1981 (تیر 1360) بهعنوان پزشک به منطقه امام حسن در چند کیلومتری منطقه «موخوره»[1] اعزام شد. پس از یک سال، عبدالرحمن در عملیات الی بیتالمقدس و آزادسازی خرمشهر به اسارت درآمد.
چاپ اول کتاب «عبور از آخرین خاکریز» در سال 1368، با شمارگان 6000 نسخه، با بهای 620 ریال، در 192 صفحه، با جلد نرم، در قطع وزیری، به نویسندگی احمد عبدالرحمن و مترجمی محمدحسین زوارکعبه، توسط حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی منتشر شد. طرح جلد کتاب یک بافت قرمز ـ قهوهای ناهموار و خاکی دارد. این رنگ و بافت تداعیگر زمین جنگزده و خاکریزها است. در قسمت پایین و میانی جلد، سایه تیره و سیاهی از یک انسان دیده میشود. این سایه به وضوح نشان میدهد که فرد دستهایش را بالای سرش گذاشته و تسلیم شده است. در قسمت بالای جلد، عنوان کتاب «عبور از آخرین خاکریز» با قلمی درشت و رنگ سفید نوشته شده است. در زیر آن، عنوان فرعی «خاطرات یک پزشک اسیر عراقی» با قلمی کوچکتر و تیره آمده است. بعد از صفحات عنوان و شناسنامه، فهرست مطالب است که محتوای کتاب را بعد از مقدمه در 14 فصل برشمرده است که عبارتاند از: 1. گامهایی به سوی سرنوشتی نامعلوم، 2. مشکل قدیمی، 3. طبلهای جنگ به صدا درمیآید، 4. سپتامبر سیاهی دیگر، 6. پرهیز از نتیجهگیری شتابزده، 6. بیدرنگ به سمت دوزخ، 7. سقوط در جهنم، 8. رویایی که به کابوس مبدل گردید، 9. به سمت خرمشهر و آبادان، 10. ایرانیها هجوم میکنند، ولی...، 11. نزدیکی به خط آتش، 12. ابرهای تیره بر فراز موخوره، 13. سال 1982... سال تحولات عظیم، 14. دنکرک عراق.
تدوین فصول ترتیب زمانی دارد و از سربازی عبدالرحمن در اکتبر 1979 (مهر 1358) شروع و تا لحظه اسارت او را دربرگرفته است. کوتاهترین بخش کتاب، فصل 9، با دو صفحه و طولانیترین، فصل 14 با 34 صفحه است. کتاب هیچ تصویری ندارد و در محتوا هرجا توضیح نیاز بوده، پانویس اضافه شده است.
نویسنده در مقدمه سهصفحهای کتاب از سال ۱۹۷۸ میگوید. زمانی که خاورمیانه و جهان اسلام بدترین مرحله تاریخی خود را سپری میکرد و فعالیتهای رسانهای و فرهنگی غرب در کنار حاکمان سرسپرده غربی در ممالک اسلامی، باعث کمرنگشدن اسلام و ایجاد پدیده غربزدگی در منطقه شده بود و ایسمهای غربی بر شرق حاکمیت میکردند. در این میان انقلاب اسلامی ایران بود که امپراطوری غرب بر شرق را شکست و قدرت و هیمنه آن را از بین برد و غرب در پی انتقام از این شکست پس از تحریمها، کودتاها و انواع توطئهها در ایران، راه جنگ را در پیش گرفت... و عبدالرحمن خود را یکی از قربانیان همین جنگ میداند که باعث و بانیاش غرب و حمایتهای آن بود. نویسنده در صفحه بعد در چند سطر، کتاب را به دلباختگان الله تقدیم کرده است.
فصل اول این کتاب درباره اعزام عبدالرحمن به یگان نظامی در خانقین عراق برای گذراندن دوران سربازی است. او بهعنوان پزشک به درمانگاه نظامی خانقین معرفی میشود. فصل دوم درباره اختلاف مرزی ایران و عراق و توافقنامه 1975 الجزایر و مداوای کردهای ایرانی مخالف انقلاب اسلامی ایران است که در درگیریهای مرزی مجروح شده بودند؛ کوچ اجباری شهروندان عراقی که «خون ایرانی» در رگهایشان بود به سمت مرزهای ایران، مصادره اموال و اوراق هویتی تاجران سرشناس عراقی و ظلمهایی که صدام به مردم عراق کرده بود از دیگر خاطرات فصل دوم است. فصل سوم درباره تحرکات نظامی در مرزهای دو کشور پیش از شروع جنگ است. فصل چهارم درباره سپتامبر 1980 (شهریور 1359) است که در این ماه شاهد شدتگرفتن تحرکات مرزی بین عراق و ایران هستیم. در پی حملات ایران، فرماندهان عراقی دستور تخلیه درمانگاه محل خدمت عبدالرحمن را دادند و آنها به دهکیلومتری غرب شهر خانقین عقبنشینی کردند. فصل پنجم درباره پرداختن رسانههای تبلیغاتی درباره آنچه که جنگ بین عراق و ایران نامیدند و تحلیلهای سیاسی آنان است. فصل ششم درباره پیشروی 30 الی 50 کیلومتری نیروها و زرهپوشهای عراقی در خاک ایران در 7 سپتامبر 1980 و لغو توافقنامه 1975 در 17 سپتامبر از سوی صدام است. فصل هفتم درباره 22 سپتامبر 1980 (31 شهریور 1359) و شروع رسمی جنگ تحمیلی است که عراق علاوهبر حمله به فرودگاههای ایران ازجمله مهرآباد، حمله زمینی گستردهای نیز از چند محور به خاک ایران انجام داد. حمله هوایی ایران به بغداد و عدم بمباران مناطق مسکونی جنگدههای ایرانی و غارت و چپاول منازل شهرهای مرزی عراق توسط نظامیان عراقی از دیگر خاطرات این فصل است. فصل هشتم و نهم درباره ادامه جنگ و محاصره بندر خرمشهر است. فصل یازدهم درباره پایان دوران خدمت عبدالرحمن بهعنوان سرباز و ورود او بهعنوان پزشک و افسر تیپ 238 پیاده به قصرشیرین در خاک ایران است. نحوه مواجهه نظامیان عراقی با اسرای ایرانی، بازیهای رسانهای خبرگزاریها، مراودات نیروهای عراقی با یکدیگر، عملیاتهای اجراشده توسط طرفین جنگ و رسیدگی به مجروحان از دیگر خاطرات فصل دوازدهم است. فصل سیزدهم به عملیات فتحالمبین پرداخته است و فصل پایانی نیز درباره عملیات الی بیتالمقدس و آزادسازی خرمشهر و اسارت عبدالرحمن است.
مهمترین ویژگی خاطرات دکتر احمد عبدالرحمن تحلیل وقایع رخداده در عراق و شرح و توصیف جبهه عراقیها و ذکر نکات مهم برای شفافساختن ذهن خواننده درباره این وقایع است که باعث میشود فارغ از تبلیغات رسانهای، به حقیقت اتفاقات آن برهه تاریخی در سوی دیگر جبهه جنگ پی ببریم.
«عبور از آخرین خاکریز» چندین بار تجدید چاپ شده است. چاپ دوم، در سال 1369، چاپ سوم و چهارم در سال 1386 همزمان با تغییر ناشر از حوزه هنری به انتشارات سوره مهر بود. در این چاپ، کتاب با طرح جلد متفاوت و در قطع رقعی منتشر شد. در طرح جلد جدید، در قسمت پایینی جلد، تصویرسازی انتزاعی دیده میشود. به نظر میرسد یک شخصیت منفرد و روشن در حال جداشدن یا عبور از میان گروهی از شخصیتهای تیره و درهم تنیده است که به رنگ نارنجی و تیره نشان داده شدهاند. این میتواند استعارهای از تنهایی، جدایی یا تلاش برای رهایی از یک وضعیت دشوار یا جمعی اسیر باشد. چاپ پنجم در سال 1389، چاپ ششم در سال 1391، چاپ هفتم در سال 1392 و چاپ هشتم در سال 1401 روانه بازار شده است. در این چاپها، ناشر، طرح جلد و محتوای کتاب تغییر نکرده است.
نسخه الکترونیک این کتاب نیز در سال ۱۳۸۶ منتشر شده است.[2]
عبور از آخرین خاکریز در تاریخ 19/09/1370 به تقریظ رهبر انقلاب رسید. متن تقریظ به این شرح است: بسمه تعالی در شب سهشنبه 19/9/70 مطالعه آن تمام شد. آن را از نظر داستانی و نیز اشتمال بر مطالب مفید، بهتر از خاطره اسیر دیگر عراقی که او نیز پزشک بوده است، یافتم. بهجاست اگر به زبانهای اروپایی همه یا بخشی از آن ترجمه و در پاورقی روزنامههاشان منتشر شود، مخصوصاً بخش اول آن یعنی از صفحه۱۱.[3] مرضیه ابراهیمی ورکیانی (1400) در پایاننامهای با عنوان «نقد و تحلیل روش خاطرهنویسی دفاع مقدس با تکیه بر پنج اثر برگزیده»،[4] از این کتاب به عنوان نمونه مورد مطالعه استفاده کرده است. فاطمه علیزاده بینظیر، امیررضا اصنافی و محسن حاجیزینالعابدینی (1398) در مقالهای با عنوان «بررسی وضعیت تقریظهای نوشتهشده بر کتابهای فارسی دفاع مقدس در بازه زمانی سال 1360 تا 1397 در ایران» به تحلیل کیفی تقریظهای نوشته شده، ازجمله این کتاب، پرداختند.[5] روزنامه کیهان در خرداد 1386 نیز در صفحه «ادب و هنر»، به معرفی کتاب عبور از آخرین خاکریز پرداخته است.[6]
[1] . منطقهای کوهستانی که در فاصله 22 کیلومتری گیلان غرب واقع شده است.
[2] . https://taaghche.com/book/11205/ .
[3] . شیرازی، علی، نسیم سبز خاطرهها، تهران، سوره مهر، 1389، ص201 و 202
[4]. ابراهیمی ورکیانی، مرضیه، نقد و تحلیل روش خاطرهنویسی دفاع مقدس با تکیه بر پنج اثر برگزیده، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه شهید بهشتی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، 1400.
[5]. علیزاده بینظیر، فاطمه و دیگران، «بررسی وضعیت تقریظهای نوشتهشده بر کتابهای فارسی دفاع مقدس در بازه زمانی سال 1360 تا 1397 در ایران»، کتابداری و اطلاعرسانی، 1398، 74-52.
[6] . کیهان، ش18807، 1 خرداد 1386، ص 9، ادب و هنر (https://www.magiran.com/article/1410051).