سیاوش
زینب احمدی
48 بازدید
فیلم سینمایی سیاوش ساخته سامان مقدم در سال ۱۳۷۷ است و موضوع آن درباره یک اسیر جنگی است که بعد از سالها اسارت به وطن بازمیگرد و با پسرش اختلافات فرهنگی شدیدی دارد.
کارگردان و فیلمنامهنویس سامان مقدم، دستیار اول کارگردان امیرحسین کاوه، دستیار دوم کارگردان محمود حیدری، مدیر فیلمبرداری محمود کلاری، نورپرداز بهزاد دورانی، منشی صحنه افسانه زمانی، صدابردار صحنه بهمن حیدری، تدوینگر ژیلا ایپکچی، موسیقی متن کارن همایونفر، طراح چهرهپرداز علی عابدینی، طراح صحنه و لباس نگار استخر، عکاس علی نیکرفتار، مدیر تولید و مجری طرح مصطفی شایسته، تهیهکننده مرتضی شایسته، طراح پوستر امیرحسین بلوریان و بازیگران علی قربانزاده، هدیه تهرانی، مهدی خیامی، رحمان باقریان، رامین راستاد، پوراندخت مهیمن، الهام جعفرنژاد، بابک مشیر، حمید بیانی، حسین بخشیپور، سعید بزرگی، بهرام صدفیان، علی رازمندان، شاهرخ پورقیاسی و ... هستند.
این فیلم ۸۸ دقیقهای محصول هدایت فیلم است که ۱۴ مهر ۱۳۷۸ در سینماهای عصر جدید، مراد، صحرا، بلوار، پیروزی و شهر قشنگ به نمایش عموم درآمد و ۴۳۱.۳۱۴.۳۰۰ ریال فروش کرد.[1] این فیلم در جشنوارههای سینمایی توفیقی کسب نکرد.
سیاوش امین (علی قربانزاده) نوازنده معروف که پدر خود را در جنگ از دست داده است، پس از ازدواج مجدد مادرش (پوراندخت مهیمن) دچار اختلالات عاطفی شده و با دختری به نام هدیه (هدیه تهرانی) که عکاس جراید است آشنا میشود. غلامرضا امین، پدر سیاوش که همگان تصور میکردند به شهادت رسیده، با آزادی اسرای ایرانی به کشور باز میگردد ولی خود را به خانواده معرفی نمیکند. مادر سیاوش در جریان آزادی اسرای ایرانی، از زنده بودن غلامرضا مطلع شده و سیاوش را مطلع میکند ولی سیاوش که با شرایط روحی سابق خود خو گرفته، پس از شنیدن خبر زنده بودن پدرش دچار مشکلات روحی میشود. پدر سیاوش با پی بردن به مشکل عاطفی فرزندش و خطری که او را تهدید میکند، پس از ملاقات با سیاوش خود را دوست غلامرضا معرفی کرده و خبر شهادت غلامرضا امین را به سیاوش میدهد.[2]
این فیلم اولین ساخته سامان مقدم است. برخی منتقدین میگویند او قصد داشته فیلمی جوانپسند بسازد؛ فیلمی که در آن موسیقی و اجرای کنسرت در کنار دوستی دختر و پسر و مزاحمتهای خیابانی وجود داشته باشد. فیلم شاید بوی اعتراض دارد و شاید هم کارگردان میخواهد بگوید دیگر دوره ارزشهای جوانان دوره جنگ به پایان رسیده و جوانان این نسل دغدغههایشان از جنس دیگری است؛ از جنس عادی شدن گناه، کمرنگ شدن ارزشهای دینی و ... جوانهای فیلم ابایی از گناه ندارند و حتی چیزی که دین به آن گناه میگوید دراماتیزه میشود و آن رابطه دختر و پسر است. این که کارگردان در معرفی جوانان بعد از نسلِ جنگ به خطا رفته یا قصد دارد تعریفی که خود قبول دارد به مخاطب القا کند، مشخص نیست، اما پیام فیلم به عقیده عدهای از کارشناسان ضدجنگ است، زیرا به عقیده آنها هنوز هم جوانان معتقد به ارزشهای دینی و آرمانهای انقلاب وجود دارند. البته این که چرا کارگردان سعی دارد جوانان دوره بعد از جنگ را ضدجنگ به تصویر بکشد، به باور و نگاه خودش از این موضوع برمیگردد. اختلافات فکری و فرهنگی جوانان نسل جدید با والدینشان طبیعی است ولی این تفاوت تا کجا پیش میرود. در این فیلم، سیاوش علاقهای به دیدار پدر ندارد زیرا میداند پدر با رسم و شیوهای که او در پیش گرفته موافق نیست؛ چیزی که کارگردان در فیلمش به آن مطربی و ولگردی میگوید.
برخی تحلیلگران میگویند سیاوش در فیلم پرخاشگر است و با پدر و مادر در تعارض و جنگ است، آنها را قبول ندارد و از آنها دوری میکند و مادرش را که ازدواج کرده نمیبخشد. تصویر این تضاد در صحنهای که سیاوش گیتار میزند و طنین صدای گیتار بر روی دیوار اتاقش روی تصاویر جنگی به گوش میرسد دیده میشود. پدر وقتی میبیند پسرش تمایلی به دیدن او ندارد خود را دوست پدرش معرفی میکند و از او دور میشود. فیلم بوی غم و اندوه و خشم میدهد، همان چیزی که کارگردان میخواهد بگوید که جوانان امروز دیگر حتی علاقهای به رشادتهای پدرانشان ندارند. این پیام فیلم نادرست است چرا که حقیقت جامعه این نیست، مگر این که کارگردان بخواهد با ساخت فیلمش به آن دامن بزند و به جامعه بقبولاند.
اشکال دیگری که گفته میشود در فیلم وجود دارد نقش هدیه تهرانی است. او در فیلم عکاس و خبرنگار است و تا پاسی از شب در خیابانها میماند تا با تاکسی دربستی به خانه برگردد. در این میان مرد مزاحم خیابانی به دنبال اوست. رفتار هدیه تهرانی با این مزاحم خیابانی برای مخاطب غیرقابل باور است، چرا که او ادعا دارد زنی مستقل و اجتماعی و کنشگر است و به دلیل شغلش تا آخر شب در خیابانهاست، ولی در برابر تهدید مزاحم خیابانی بسیار منفعل و ضعیف رفتار میکند. مگر آن که تمهید کارگردان باشد تا هدیه تهرانی را روبروی سیاوش قرار دهد. این هم یکی از ضعفهای فیلم است که کارگردان به نام دفاع از زن که در این فیلم نقش منفعل دارد، او را مظلوم و بیدستوپا نشان میدهد تا مردی پیدا شود و او را نجات دهد.
گفتهاند ضعف دیگر فیلمساز در معرفی هدیه تهرانی است که به او توجهای نشده است. او در فیلم معرفی نمیشود و صرفاً با سیاوش رابطه عاطفی دارد، ولی حرفی از پدر و مادرش نمیزند و در پاسگاه هم با آنها تماس نمیگیرد. در مقابل توجه بیش از اندازه فیلمساز به شخصیت سیاوش، فیلم را از ریتم انداخته است. سیاوش در فیلم بسیار بدبخت و بیکس نشان داده میشود. کارگردان بار مشکلات سیاوش را بر سر تماشاگر میریزد و اجازه نمیدهد تماشاگر خود به تدریج درگیر مسائل او شود. در صحنه پاسگاه، سیاوش و هدیه حاضرند به جرم با هم بودن مجازات شوند ولی با والدین خود تماس نگیرند، گویی فیلمساز اصرار دارد جوانان را بیکس و تنها در فکر مسائل خود به تصویر بکشد.[3]
برخی منتقدین معتقدند فیلم سیاوش الگوبرداری کاملی از فیلمهای مسعود کیمیایی است و این با توجه به آن که سامان مقدم سالها دستیار کارگردان فیلمهای کیمیایی بوده تعجبآور نیست. مقدم خلاقیتی در این فیلم ندارد و صرفاً به بازنمایی آثار استادش پرداخته است.
البته سامان مقدم در مصاحبهای در دفاع از فیلم سیاوش میگوید: این کار اول است و از کارهای اول سه کارگردان بزرگ سینمای ایران خیلی قرص و محکمتر است.
برخی منتقدین در پاسخ به کارگردان گفتهاند فیلمی که تقلید کامل از آثار کیمیایی است نمیتواند قرص و محکم باشد. این منتقدین چند نمونه از تقلیدهای این فیلم را از فیلمهای کیمیایی برشمردهاند. چند ویژگی اصلی در فیلمهای کیمیایی وجود دارد که در این فیلم نیز به چشم میخورد؛ دوستیهای عمیق بین افراد فیلم، مرگ یکی از شخصیتهای فیلم و دعواهای خیابانی و طعنههای بازیگران به اوضاع سیاسی کشور. البته این منتقدین میگویند کیمیایی به خوبی از بازیگرانش بازی میگیرد ولی در سیاوش چنین نیست و با بازیهای تصنعی و خشک روبرو هستیم. [4]
[1] - سالنامه آماری سینمای ایران سال ۱۳۷۹، تهران، ۱۳۹۶، ص ۸.
[2] - بهارلو، عباس، فیلمشناخت ایران- فیلمشناسی سینمای ایران (1382-1373)، تهران، ۱۳۹۰، قطره، ص ۲۱۳ و ۲۱۴.
[3] - ماهنامه فیلم، ش ۲۴۳، سال هفدهم، آبان ۱۳۷۸، ص ۱۰۱ و ۱۰۲.
[4] - ماهنامه فرهنگ و سینما، سال یازدهم، ش ۹۲، آذر ۱۳۷۸، ص ۴۳.