مکانها
خوزستان
افسانه صادقی
2143 بازدید
استان خوزستان، هممرز با کشور عراق و غنیترین استان ایران در زمینه منابع نفت و گاز است. این استان در طول جنگ تحمیلی عراق برضد ایران بیشترین آسیب و خسارت را دید.
استان خوزستان با وسعت 63633 کیلومتر مربع در جنوب غربی ایران واقع شده است. این استان از شمال با استان لرستان، از شمال غربی با استان ایلام، از شرق با استانهای چهارمحال و بختیاری و کهگیلویه و بویراحمد، از جنوب شرقی با استان بوشهر، از غرب با عراق و از جنوب با خلیج فارس، هممرز است.[1] از مهمترین نقاط مرزی خوزستان با عراق، آبادان، خرمشهر، اروندکنار، اروندرود، شلمچه، زید، طلائیه، کوشک، هورالهویزه و فکه است.[2] خوزستان بر اساس تقسیمات کشوری در سال 1355 دارای دوازده شهرستان است.[3]
خوزیها قوم اولیه ساکن این سرزمین و با ایلامیان همتبار بودند. بنابر سنگنوشته داریوش، در دوران هخامنشی نام استان خوزستان، «خوجیا» بوده است. از سوی دیگر خوز را به معنی شکر و نیشکر نیز معنا میکنند. زیرا خاک حاصلخیز خوزستان بهترین محصول نیشکر را به دست میداده است.
در سال 1278ش نخستین چاه نفت ایران در مسجدسلیمان حفر و نفت از آن استخراج شد. این چاه که به «چاه شماره یک» مشهور است، اولین گام در تأسیس صنعت نفت ایران به شمار میرود. استان خوزستان غنیترین استان ایران در زمینه منابع نفت و گاز است. دین و مذهب اکثریت مردم این استان اسلام و شیعه است، اما دیگر آیینها نیز در این استان پیروانی دارند. در اهواز و اروندکنار گروه اندکی از صابئین (در خوزستان به آنها صبی میگویند) در کرانه رود کارون ساکن و بیشتر به کار زرگری مشغول هستند.[4]
استان خوزستان به علت داشتن ذخایر غنی نفت و موقعیت مهم خود، تاریخ پرماجرایی پشت سرگذاشته است. نخستین بار قوای عثمانی در سال 1216، بخشی از خوزستان را اشغال کرد. بیست سال بعد، نیروهای انگلیس با حمله به خوزستان تا اهواز پیش رفتند که با میانجیگری فرانسه و انعقاد قرارداد صلحی در پاریس، به این مسئله پایان دادند. در جریان جنگ دوم جهانی نیز انگلیسیها بار دیگر با تعرض به خوزستان، خرمشهر را به اشغال درآوردند تا بندر آن برای کمکرسانی به روسها مورد سوءاستفاده متفقین قرار گیرد.[5]
قبل از آغاز جنگ تحمیلی، مناقشات متعددی بر سر حاکمیت اروندرود بین ایران و عراق وجود داشت که با عقد قرارداد 1975م الجزایر این مناقشات مدتی فروکش کرد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مخالفان ایران تحرکات زیادی برای براندازی جمهوری اسلامی ایران انجام دادند که یکی از آنها راهاندازی جریان خلق عرب و ایجاد تفرقه بین مردم خوزستان و در نهایت درخواست تجزیه خوزستان بود که در این میان حکومت بعث عراق سهم ویژهای داشت. در این میان، عربزبان بودن بخشی از مردم این منطقه، دستاویزی برای طرح جدایی خوزستان از ایران شده بود. بعثیها نیز با گردآوری عناصر گروه منحلشده خلق عرب و همچنین برقراری ارتباطات گسترده با برخی از سران عشایر عرب، به آموزش، تسلیح و تحریک آنان و ایجاد زمینه جداسازی خوزستان، مبادرت ورزید. با گذشت زمان، مواضع خصمانه عراق در برابر ایران علنی شد و عراق در 31 شهریور 1359 رسماً جنگ را بر ایران تحمیل کرد و جنگندههای این کشور، شهرهای اهواز، دزفول، امیدیه، آبادان و... را بمباران کردند.[6]
ارتش عراق تلاش اصلی خود را در جبهه جنوب و تصرف خوزستان قرار داد. به همین منظور، پنج لشکر مکانیزه و زرهی و یک تیپ مستقل نیروی مخصوص با عبور از پاسگاههای مرزی که با نیروی اندک و تجهیزات ضعیف ژاندارمری ایران حفاظت میشد، از سه محور به خوزستان هجوم آوردند؛ محور شوش ـ دزفول، محور سوسنگرد ـ اهواز، محور خرمشهر ـ آبادان.[7] لشکر 10 زرهی عراق پس از چهار روز توانست تا عمق نود کیلومتری خاک ایران پیشروی کند و پشت رودخانه کرخه مستقر شود.[8] بمباران و بعدها موشکباران شهرها به حدی بود که دزفول از سوی عراقیها «بلدالصواریخ» یعنی شهر موشکها نام گرفت.[9] علاوه بر بمباران هوایی، نیروهای زمینی بعث نیز به خوزستان هجوم آوردند و شهرهای خرمشهر، سوسنگرد، بستان و هویزه را تصرف کرده و تا منطقه دب حردان در نزدیکی اهواز پیشروی کردند.[10] با شروع جنگ، سپاه دزفول به شکل سازمانیافتهتری درآمد و کمکم با سازماندهی جدید سپاه، به تیپ 7 حضرت ولیعصرعجلاللهتعالیفرجهالشریف تبدیل شد.[11]
در سال 1359 و اوایل 1360 وضعیت جنگی به نفع رژیم بعث بود تا آنکه پس از عزل ابوالحسن بنیصدر، رئیسجمهوری وقت، و آغاز تحول انقلابی در صحنه جنگ، پیروزیهای ایران آغاز شد. با عملیات ثامنالائمه به منظور شکست حصر آبادان در 5 مهر 1360 و سپس عملیات طریقالقدس برای آزادی بستان در 9 آذر 1360، جنگ در جبهه خوزستان روند بهتری یافت و در نهایت با انجام دو عملیات فتحالمبین در شمال خوزستان در 2 فروردین و بیتالمقدس در 10 اردیبهشت 1361 در جنوب خوزستان، تقریباً همه مناطق اشغالی استان آزاد شد. استان خوزستان تا آخرین روزهای جنگ شاهد عملیاتهای بزرگ دیگری همچون والفجر مقدماتی در 17 بهمن 1361، والفجر 1 در 21 فروردین 1362، خیبر در 3 اسفند 1362، بدر در 20 اسفند 1363، والفجر 8 در 20 بهمن 1364، کربلای 4 در 3 دی 1365، کربلای 5 در 19 دی 1365 و کربلای 8 در 18 فروردین 1366 بود.[12]
پس از پذیرش قطعنامه 598 توسط ایران، عراق در 31 تیر 1367 مجدداً به خوزستان حمله کرد. هدف صدام دستیابی به جاده اهواز ـ خرمشهر و تهدید خرمشهر، برای داشتن موضع برتر در مذاکرات صلح بود. این حمله با مقاومت نیروهای ایران در عملیاتی به نام لبیک یا خمینی مواجه و دشمن مجبور به عقبنشینی شد.[13]
از آغاز تا پایان «جنگ شهرها» بالغ بر 127 شهر مورد تهاجم هوایی و موشکی دشمن قرار گرفت که استان خوزستان با 2008 مورد بیش از 42 درصد از حملات هوایی دشمن را در طول جنگ متحمل شده است. همچنین چهل و نیم درصد از شهدا و مجروحان جنگ شهرها در طول جنگ به استان خوزستان تعلق دارد که بیشترین آمار شهدا و مجروحان جنگ شهرها در طول جنگ مربوط به شهر اهواز است که در مجموع ده و هفت دهم درصد از کل آمار را به خود اختصاص داده است.
با پایان جنگ، خوزستان بهمرور به سازندگی و بازسازی روی آورد و با راهاندازی کمیته جستوجوی مفقودین، پیکر پاک شهدای بسیاری از دل خاکهای تفتیده خوزستان تفحص شدند. همچنین بهمرور پذیرای رزمندگانی شد که به یاد همرزمان خویش قدم بر این سرزمین میگذاشتند و اینگونه بود که سایر اقشار مردم نیز به آنها پیوستند و راهیان نور استان خوزستان شکل گرفت.[14] در این استان، 36 مکان در مسیر بازدید کاروانهای راهیان نور قرار دارد که از آن جمله یادمان ایستگاه حسینیه، مسجد جامع خرمشهر، شلمچه، پنجضلعی و جزیره امالرصاص است.[15]
براساس تقسیمات کشوری در سال 1390، این استان دارای 24 شهرستان، 54 بخش، 61 شهر و 130 دهستان است. مرکز استان، اهواز است و سایر شهرستانها عبارتاند از دزفول، شوش، گتوند، باغ ملک، آبادان، بندر ماهشهر، بهبهان، شوشتر، امیدیه، اندیمشک، ایذه، خرمشهر، دشت آزادگان، رامشیر، شادگان، هندیجان، هویزه، اندیکا، رامهرمز، لالی، مسجدسلیمان، هفتکل و باوی.[16] براساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال 1395، جمعیت استان خوزستان 4710509 نفر بوده است.[17]
[1]. قیم، بهادر، مراکز اقتصادی خوزستان در جنگ، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، 1397، ص21.
[2]. پورجباری، پژمان، اطلس جغرافیای حماسی، ج1: خوزستان در جنگ، تهران: صریر، 1389، نقشه انتهای کتاب.
[3]. فریدی مجید، فاطمه، ملکپور، نجمه و...، سرگذشت تقسیمات کشوری ایران، ج3، تهران: بنیاد ایرانشناسی، 1388، ص503.
[4]. پورجباری، پژمان، اطلس جغرافیای حماسی، ج1، ص11 و 12.
[5]. همان، ص7.
[6]. همان ص46.
[7]. همان، ص9 و 10.
[8]. بابایی، گلعلی، قطعهای از آسمان: فکه، تهران: سازمان هنری و ادبیات دفاع مقدس، 1393، ص12 و 13.
[9]. سالمینژاد، عبدالرضا، الف دزفول، تهران: لوح محفوظ، 1384، ص13.
[10]. پورجباری، پژمان، اطلس جغرافیای حماسی، ج1، ص13 و 14.
[11]. سالمینژاد، عبدالرضا، نگاهی به حضور حماسی لشکر 7 حضرت ولیعصر(عج) در هشت سال دفاع مقدس، ج1: فاتحان سایت و رادار، تهران: نیلوفران، 1395، ص37.
[12]. پورجباری، پژمان، اطلس جغرافیای حماسی، ج1، ص13 و 14؛ جعفری، مجتبی، اطلس نبردهای ماندگار: عملیاتهای نیروهای زمینی در هشت سال دفاع مقدس شهریورماه 1359 ـ مردادماه 1367، تهران: سوره سبز، چ سیوپنجم، 1393، ص64 و 66 و 88 و 96 و 104 و 118 و 137.
[13]. رشید، محسن، اطلس جنگ ایران و عراق، تهران: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، 1379، ص112؛ حبیبی، ابوالقاسم، خوزستان در جنگ ایران و عراق، تهران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مرکز اسناد دفاع مقدس، 1392، ص228.
[14]. پورجباری، پژمان، اطلس جغرافیای حماسی، ج1، ص13 و 14.
[15]. کتاب کار راوی، ج1، مشهد: ستارهها، 1395، ص129 و 135 و 147 و 149 و 151.
[16]. قیم، بهادر، مراکز اقتصادی خوزستان در جنگ، ص48 و 51.
[17]. نتایج تفصیلی سرشماری عمومی نفوس و مسکن 1395، تهران: مرکز آمار ایران، دفتر ریاست، روابط عمومی و همکاریهای بینالملل، 1397، ص64.