جایی برای زندگی

مریم سلطانی‌نسب
34 بازدید

فیلم سینمایی جایی برای زندگی ساخته محمد بزرگ‌نیا در سال ۱۳۸۳ است و داستان یک خانواده ایرانی ساکن در نزدیک مرز ایران و عراق در جنگ تحمیلی را به تصویر کشیده است.

کارگردان و نویسنده محمد بزرگ‌نیا (بر اساس طرحی از جمال امید)، تهیه‌کننده حسن بشکوفه، مدیر فیلمبرداری حسین جعفریان، تدوین عباس گنجوی، موسیقی مجید انتظامی، طراح صحنه و لباس پروین صفری، انتخاب بازیگران رضا کیانیان، طراح چهره‌پردازی مهرداد میرکیانی، صدابردار ساسان نخعی، جلوه‌های ویژه نجف فتاحی، عکاس بابک برزویه و بازیگران عزت‌الله انتظامی، هدیه تهرانی، هانیه توسلی، آتیلا پسیانی، رضا کیانیان، فردوس کاویانی، مهدی میامی، قاسم زارغ، مریم بوبانی، عمار دهقانی، خسرو احمدی و ... هستند.

این فیلم ۹۵ دقیقه‌ای‌ محصول مرکز سیما فیلم است که 14 اردیبهشت 1384 به نمایش عموم درآمد. این فیلم در بیست‌وسومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر برنده سیمرغ بلورین برای بهترین جلوه‌های ویژه و بهترین کارگردانی و نامزد دریافت سیمرغ در رشته‌های بهترین فیلم، صداگذاری، نقش اول مرد، فیلمنامه، نقش دوم زن، فیلمبرداری، طراحی صحنه و لباس، تدوین و صدابرداری شد.

این فیلم داستان خانواده بزرگ عیدی‌ محمد است که در کردستان ایران نزدیک مرز عراق زندگی می‌کند. دو دختر به نام‌های گلی و نرگس دارد. گلی شوهرش مرده و از او سه پسر به جای مانده که فیلم از عروسی دومین پسر گلی آغاز می‌شود. نرگس نیز به همراه شوهرش نعمان با پدر متمول خود زندگی راحتی در مزرعه دارند. خواهر نعمان و شوهرش یونس که عراقی است با آنان در همین مزرعه زندگی می‌کند. یونس دختری به نام رعنا دارد که پسر سوم گلی به نام حامد، عاشق اوست. زندگی خوش این فامیل بزرگ در جشن عروسی مورد تهاجم هواپیماهای عراق قرارگرفته و از هم می‌پاشد. ساکنین مرزها می‌گریزند اما عیدی محمد مایل به ترک خانه و کاشانه‌اش نیست. نعمان و یونس با آغاز جنگ می‌خواهند به عراق بازگردند. عشق حامد به رعنا نیز نادیده گرفته می‌شود، اما رعنا به حامد وعده می‌دهد که در اولین فرصت بگریزد. با بالا گرفتن جنگ، عیدی خان به همراه خانواده مجبور به ترک مزرعه می‌شود. مزرعه به اشغال عراقی‌ها درمی‌آید و حامد اسیر می‌شود. نیروهای ایران برای نجات مزرعه و اسرا وارد عمل شده و موفق می‌شوند مزرعه را از اشغال دشمن درآورند. از سوی دیگر رعنا می‌گریزد و به وسیله راننده کامیونی از منطقه مرزی دور می‌شود. حامد به وسیله خودرویی قصد دارد به سوی مرز آمده تا رعنا را بیابد. راننده که به رعنا نظر سوء دارد، قصد ربودن او را دارد. این در حالی است که رعنا در کامیون و حامد در خودرو از کنار یکدیگر می‌گذرند. در پایان حامد ناامید از یافتن رعنا به خانه برمی‌گردد و فیلم به پایان می‌رسد.

کارشناسان می‌گویند "جایی برای زندگی" با این که پتانسیل تبدیل شدن به یک فیلم خوب را دارد، ولی تبدیل به یک کار متوسط شده است. اگر کارگردان امکانات لازم را داشت شاید اینقدر سمبولیک و مینیاتوری با پدیده جنگ برخورد نمی‌کرد.

گفته شده این فیلم از فیلمنامه‌ای رنجور، کم‌کشش و در جاهایی کم‌جاذبه برخوردار است و از تم داستانی رقیقی استفاده می‌کند، در حالی که پیام بزرگی در خود نهفته دارد. پرداخت داستانی شخصیت‌ها و دیالوگ‌های آنها به خصوص در نیمه دوم فیلم کنشی را که به تماشاگر انتقال می‌دهد واکنش ضعیفی دریافت می کند.[1]

به گفته منتقدان سازنده این فیلم دفاع مقدس را برای بازگویی حرف‌هایی دیگر دستمایه قرار داده است. احساس می‌شود این فیلم، ضد جنگ است. البته این ضعف کار کارگردان نیست، زیرا هیچ کس با جنگ موافق نیست، اما بحث دفاع مقدس بحث دیگری است. کارگردان خانه‌ای سنتی و ایرانی را که خانواده‌ای در آن زندگی می‌کنند، لوکیشن اصلی فیلم قرار داده و آن را نماد ایران قرار می‌دهد؛ خانه‌ای که مورد هجوم بیگانگان قرار می‌گیرد. اگر همین نگاه نمادین و تمثیلی را فکر غالب کارگردان بدانیم و از این دریچه به فیلم بنگریم، پرسش‌های بسیاری بی‌پاسخ می‌ماند. شاید بتوان با نگاهی تیزبین اشارات و تصاویری پرمعنا در لابلای فیلم دید؛ از جمله آبادانی و سرسبزی این خانه و شادی و نشاط خانواده که با جنگ هم خانه خراب می‌شود و هم خانواده از هم می‌پاشد؛ عده‌ای مهاجرت می‌کنند، عده‌ای کشته می‌شوند، ناموس خانواده به تاراج می‌رود و عشق‌ها پامال می‌شود و آنچه بر جای می‌‌ماند یاس، پوچی و ناامیدی است.[2]

تحلیل‌گران بزرگترین اشکال فیلم را این می‌دانند که این اثر، یک فیلم دفاع مقدس نیست؛ فیلمی است جنگی که می‌تواند به هر کشور دیگری نیز متعلق باشد. به عبارتی این فیلم فاقد مشخصات و ویژگی‌های دفاع مقدسی است که در ایران اسلامی رخ داده است. در جنگی که به تصویر درآمده، مخاطب هیچ نشانی از انقلاب، اسلام و دین نمی‌بیند. زمان فیلم مربوط به آغاز جنگ یعنی سال 1359 است که در آن زمان حفظ انقلاب اسلامی و ایدئولوژی حاکم برآن و تبعیت از ولایت، اصلی‌ترین انگیزه‌های مقاومت در برابر متجاوزین بود که در این فیلم هیچ یک از این ارزش‌ها و فضیلت‌ها به چشم نمی‌خورد. عیدی محمد انگیزه دینی و انقلابی برای مقاومت ندارد و تنها حفظ اموال و روحیه میهن‌دوستی اوست که وی را تشویق به ماندن می‌کند. او در پاسخ به دعوت دامادش برای رفتن به عراق می‌گوید: اینجا را آباد کرده‌ام که بروم؟ او چون یک فرد علیل، به جای آنکه خود اسلحه به دست گرفته و در مقابل نیروهای دشمن بایستد خطاب به افسر ایرانی که از آنها می‌خواهد منطقه را ترک کنند می‌گوید چرا از جان ما دفاع نمی‌کنید؟ و افسر پاسخ می‌دهد جبهه تنها منحصر به اینجا نیست. حال آن که می‌دانیم نیروهای مردمی و عشایر نه تنها در اول جنگ، بلکه در طول هشت سال دفاع مقدس عامل اصلی عقب‌نشینی دشمن از خاک ایران بودند. بنابراین در این فیلم حتی مقاومت مردمی در مقابل متجاوزین نیز دیده نمی‌شود. مردم در اسارات در مزرعه عیدی خان تن به بیگاری و ساخت حصار (عیدی محمد برای عراقی‌ها جاروکشی می‌کند و حامد حصار می‌سازد) می‌دهند تا آن که نیروهای ارتشی آنان را از اسارت نجات دهند.

کارشناسان می‌گویند در این فیلم اطلاعاتی از جنگ به مخاطب داده شده که برخی از آنها اشتباه است. به عنوان مثال گفته می‌شود عراق شهرهای مختلف از جمله گیلان غرب را اشغال کرده است که نادرست است. ابتدای جنگ نیروهای عراق وارد این شهر شدند اما با مقاومت مردمی، به خصوص زنان، نیروهای متجاوز بیرون رانده شده و دشمن تا آخر جنگ موفق به اشغال آن نشد.

به گفته تحلیل‌گران اسامی شخصیت‌های داستان فیلم مشکل دارد. جفرافیای داستان، کردستان است، اما اسامی شخصیت‌ها همگی عربی است. از متن فیلمنامه درمی‌یابیم که داستان بایستی در جنوب کشور اتفاق می‌افتاد اما در فیلم، منطقه کردستان به تصویر کشیده شده است. این موضوع نشان می‌دهد که دست‌اندرکاران فیلم با جنگ چندان قرابتی نداشتند.[3]


[1]. روزنامه شرق، «جایی برای زندگی ساخته محمد بزرگ‌نیا»، 26/2/1384، ص 12.

[2]. نشریه سروش، «نگاهی به آخرین ساخته محمد بزرگ‌نیا؛ جایی در هیچ‌آباد»، 7 خرداد 1384، ش 1219، ص 46.

[3]. روزنامه رسالت، «نقد و بررسی فیلم؛ جایی برای جفا به جنگ»،30/04/1384، ص 11.