آثار

کیمیا

زینب احمدی
44 دورہ

فیلم سینمایی کیمیا توسط احمدرضا درویش در سال ۱۳۷۳ ساخته شده و موضوع آن  به اسارت رفتن یکی از ساکنین خرمشهر در حین حمله عراق ‌است.

کارگردان و فیلمنامه‌نویس احمدرضا درویش، مدیر فلیمبرداری محمود کلاری، موسیقی متن احمد پژمان، تدوینگر عباس گنجوی، برنامه‌ریز و دستیار کارگردان بهروز فرجی، منشی صحنه مریم هژیروند، مدیر تولید پروانه پرتو، صدابرداران جهانگیر میرشکاری، اصغر شاهوردی و بهروز معاونیان، جلوه‌های ویژه محمدرضا شرف‌الدین، چهره‌پردازان محمدرضا زاهد شکرآبی و عاطفه رضوی و  بازیگران خسرو شکیبایی، بیتا فرهی، رضا کیانیان، پریسا شاهنده، نادر رجب‌پور، محمودرضا ثانی، علی‌ اکبرزادگان، مهناز برزگر، عباس موسوی، مهدی صباغی، زهرا اویسی و ... هستند.

 این فیلم ۹۰ دقیقه‌ای محصول پخشیران است که در ۱۳۷۳ به نمایش عموم درآمد و ۴۸۲۶۴۷۰۵۰ ریال فروش کرد.[1]

فیلم کیمیا در دوره سیزدهم جشنواره فیلم فجر، جایزه ویژه هیئت داوران برای بهترین فیلم، دیپلم افتخار بهترین فیلمنامه، سیمرغ بلورین بهترین صدابرداری، سیمرغ بلورین بهترین جلوه‌‌های ویژه و سیمرغ بلورین بهترین نقش اول مرد را از آن خود کرد.[2] همچنین این فیلم در ششمین دوره جشنواره فیلم دفاع مقدس جایزه بهترین صدابرداری و بهترین نمونه فیلم (آنونس) را دریافت کرد.[3]

در نخستین روزهای هجوم نیروهای عراق به خرمشهر و همزمان با گریختن مردم، رضا همسر خود ملیحه را برای زایمان به بیمارستان می‌برد. دکتر شکوه نوبخت، نوزاد را به دنیا می‌آورد و ملیحه پس از زایمان فوت می‌کند. رضا نیز به دست دشمن اسیر می‌شود. در این میان شکوه نوبخت خود را موظف به نجات نوزاد می‌بیند و او را به عنوان فرزند خود بزرگ می‌کند. سال‌ها بعد رضا از اسارت آزاد می‌شود و در پی فرزند خود می‌گردد. سرانجام نشانه کودک را در منزل شکوه نوبخت که در مشهد ساکن است می‌یابد. او که فداکاری دکتر شکوه را در نجات و بزرگ کردن فرزندش که اکنون کیمیا نام دارد می‌بیند و وابستگی و علاقه آن دو را به هم از نزدیک درک می‌کند، برای بر هم نزدن خوشبختی و آرامش آن دو در کنار هم، آنها را رها کرده و به سوی زندگی خود می‌رود.[4]

کارشناسان می‌گویند این فیلم غیرمستقیم به مسأله اسارت پرداخته ‌است، اگر چه اسارتگاه عراقی‌ها در آن دیده نمی‌شود، اما قرار است پدر خانواده بعد از مرگ همسرش به اسارت برود. احمدرضا درویش فیلم را در دو قسمت ساخته‌است؛ قسمت اول روایت مربوط به دوران جنگ و قسمت دوم وقایع بعد از آن. بخش اول به شکلی مستندوار و به گفته منتقدین جذاب و دیدنی و کامل ساخته ‌شده ‌است. کارگردان در فیلم‌های بعدی خود نیز همین بخش مستندوار و دیدنی را تکرار کرده ‌است. در قسمت دوم فیلم نیز آنجا که رضا برای دیدن دخترش به منزل شکوه می‌رود، کارگردان لحظات پر استرس و هیجان خانواده را به خوبی به نمایش گذارده  است که تأثیری واقعی بر مخاطب دارد. لحظات پر هیجان دیدار پدر و فرزندی بعد از سال‌ها اسارت دیدنی است. بازی شخصیت‌ها به درستی و متناسب با نقش آنهاست و در کل مخاطب با فیلمی تأثیرگذار و جذاب از جنس دفاع مقدس روبروست.[5]

قسمت اولیه این فیلم به صورت مستند به وقایع جنگ می‌پردازد تا در ادامه که می‌خواهد از اسارت رضا و سالهای غیاب او صحبت کند، نبودش و اسیر بودنش توسط مخاطب بیشتر درک و احساس شود و همین روایت مستندگونه در پیشبرد خط اصلی داستان نقش اساسی دارد و به خوبی در خدمت قسمت دوم فیلم قرار گرفته‌ است.[6]

منتقدین می‌گویند فیلم با اینکه موضوعی ملودرام دارد و کارگردان می‌توانست با ظرفیت‌های درام، احساسات مخاطب را درگیر کند اما یکی از موفقیت‌های او کنترل حسی شدن فیلم و بریدن تصویر در حین رد شدن از مرزهایی است که به دلیل سیل احساسات، فیلم را وارد دنیایی پراحساس و غیر واقعی می‌کند. اندازه و میزان پرداخت به احساسات، رعایت شده تا منطق عقلانی فیلم حفظ شود و تعقل مخاطب تحت تأثیر درام قرار نگیرد و از اصل مطلب که جنگ است دور نماند. به عنوان نمونه لحظات ابتدایی فیلم که رضا برای رساندن همسرش به بیمارستان تنها و سرگشته است، ظرفیت احساسی شدن بالاست اما کارگردان آن را در اوج خود رها می‌کند تا ذهن مخاطب را از دام احساسات برهاند. در قسمت دوم فیلم نیز که بار احساسات زیاد است و قرار است پدری پس از سالها فرزندش را از نزدیک ببیند، باز هم با منطق تعقل طرفیم و از آن ملودرام شدید بعضی فیلم‌ها خبری نیست. پایان یافتن فیلم نیز به مسیر پرتنش احساسات نرفته است. با آن که رضا همسری ندارد و دکتر شکوه هم بی‌همسر است، اما کارگردان از این ظرفیت بالا برای پیوند عاطفی بین این دو استفاده نکرده تا پایانی پراحساس و شور به مخاطب هدیه کند، بلکه رضا با انتخابی عقلانی از زندگی شکوه و دخترش بیرون می‌رود تا فیلم از پایانی کلیشه‌ای به‌دور باشد.

 گفته می‌شود قسمت اول فیلم به دلیل بودن در فضای جنگ دودی و غبارآلود و بالعکس نیمه دوم که در فضای تمیز و رنگی شهر است. این موضوع باعث شده تا عده‌ای بگویند ساختار فیلم یکدست نیست و نیمه اول جنگی و نیمه دوم ملودرام است. این در حالی است که درام در تمام فیلم جریان دارد. تفاوت در مکان و موقعیت است وگرنه عناصر درام در هر دو نیمه وجود دارد؛ از جمله حضور زن بیمار و تنها شدن نوزاد و روایت درام که جاری است. عنصر امید و گذشت در رفتار شخص اول فیلم (رضا) دیده می‌شود. او هنگامی که شهر زیر خمپاره و بمب‌های بی‌امان دشمن در حال نابودی است با امیدواری همسرش را به بیمارستان می‌رساند و با التماس از دکتر می‌خواهد کودکش سالم به دنیا بیاید و حتی بعد از آزادی از اسارت نیز به امید یافتن فرزندش به مشهد می‌رود و چون فیلم بر پایه احساسات بنا نشده است، همانجا با تصمیمی سراسر عقلانی، فرزندش را  که تنها امیدش است به دکتر شکوه سپرده و از زندگی او بیرون می‌رود. او با بخشیدن فرزندش، گذشت بزرگی به نمایش می‌گذارد که می‌تواند پیام فیلم باشد. در اینجا قهرمان فیلم داشته‌هایش را می‌بخشد (از همسر گرفته تا فرزند) تا چیزی بزرگتر به دست آورد و در واقع در حال متحول شدن است.

اغلب گفته می‌شود کیمیا یک ملودرام غیرسنتی است؛ به این دلیل که پایانی غیرمتعارف و جدید دارد. پایان خوش، عنصر اصلی ملودرام‌هاست، اما در این فیلم قهرمان از امید زندگیش می‌گذرد و سوار بر قطار به سمت زادگاهش و سرنوشت نامعلوم می‌رود. گفته می‌شود استفاده از بازیگران معروف و قوی مانند رضا کیانیان و خسرو شکیبایی و خانم فرهی در کنار فیلمبرداری قوی محمود کلاری همراه با پرداخت درست و استاندارد کارگردان از کیمیا فیلمی حرفه‌ای و تقریباً بی‌ایراد ساخته ‌است.[7]


[1] - سالنامه آماری فروش فیلم و سینمای ایران، بهار ۱۳۹۶، ص ۸.

[2] - https://www.manzoom.ir/.

[3] -https://irmdb.sourehcinema.com.

[4] - http://www.sourehcinema.com/ ؛ ده‌نمکی، مسعود، فیلم‌نگار اسارت، قم، توسعه قلم، ۱۳۸۴، ص ۱۱۴.

[5] - ده‌نمکی، مسعود، همان، ص ۱۱۴- ۱۶

[6] - ماهنامه نقد سینما، ش ۱۲، زمستان ۷۶، ص ۳۲-۳۴.

[7] - ماهنامه فیلم، ش ۱۷۷، ص ۷۱-۷۳.