مفاهیم و اصطلاحات

میانجیگری

سجاد نادری‌پور
2 دورہ

با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، مقامات، دولت‌ها و سازمان‌های بین‌المللی مختلفی کوشیدند بین دو کشور نقش میانجی ایفا کنند، اما در تمامی موارد به‌ خاطر عدم اذعان به تجاوز عراق به خاک ایران، خارج‌ نشدن نیروهای عراق از خاک ایران، پرداخت نشدن غرامت و مشخص نشدن متجاوز، با مخالفت مقامات ایران روبرو شد.

 در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، بیش از 10 سازمان بین‌المللی و 23 کشور به همراه برخی شخصیت‌های بین‌المللی، تلاش‌هایی برای میانجیگری بین ایران و عراق انجام دادند که بیشتر آنها، به نوعی از عراق حمایت می‌کردند.

سازمان کنفرانس اسلامی در آغاز جنگ، «کمیته حسن نیت (کمیته صلح اسلامی)» را به منظور میانجیگری بین طرفین جنگ تشکیل داد.[1] این سازمان، ابتدای جنگ خواستار آتش‌بس فوری بین طرفین بدون عقب‌نشینی عراق از خاک ایران شد و به ‌همین دلیل و به دلیل پایبند نبودن عراق به قرارداد 1975 الجزایر، مورد تأیید ایران قرار نگرفت.[2] پس از آزادسازی خرمشهر توسط ایران، این سازمان، تعیین کمیته شناسایی متجاوز را مشروط به اجرای آتش‌بس کرد، که ایران آن را نپذیرفت؛ پس از آن سازمان کنفرانس اسلامی، ایران را جنگ‌طلب خواند و تا پایان جنگ، فعالیت خود را در چارچوب حمایت از قطعنامه‌های سازمان ملل متمرکز کرد.[3]

سازمان کنفرانس اسلامی، 6 مهر ۱۳۵۹، با اعزام هیئتی متشکل از حبیب شطی دبیرکل سازمان، یاسر عرفات از سازمان آزادی‌بخش فلسطین و ضیاءالحق رئیس‌جمهور پاکستان، به ایران، خواستار برقراری آتش‌بس فوری بین دو کشور شد.[4] دومین سفر هیئت سازمان کنفرانس اسلامی به تهران، 29 مهر ۱۳۵۹ صورت گرفت که همچون سفر اول بی‌نتیجه ماند.[5] سومین هیئت سازمان کنفرانس اسلامی، 9 اسفند ۱۳۵۹ به منظور میانجیگری وارد تهران شد. در جریان این سفر، دولت ایران سه پیشنهاد به ‌عنوان شرایط آتش‌بس و برقراری صلح به هیئت منتخب کنفرانس اسلامی ارائه کرد: تشخیص متجاوز و تنبیه او؛ قبول آتش‌بس پس از خروج متجاوز از خاک ایران؛ اعلام پذیرش عملی معاهده ۱۹۷۵ از سوی عراق.[6] این هیئت سپس به بغداد و عربستان سفر کرد و در ۱2 اسفند ۱۳۵۹ به ایران بازگشت و طرح‌هایی برای برقراری صلح ارائه داد. از آنجا ‌که در این طرح‌ها پیشنهاد مشخصی برای حل‌وفصل اختلافات نبود، به اعتبار معاهده ۱۹۷۵ اشاره‌ای نداشت، مسئله رسیدگی به تجاوز عراق و تنبیه متجاوز مورد توجه قرار نگرفته بود و تضمینی هم برای خروج بی‌قیدوشرط نیروهای متجاوز از خاک ایران در کوتاه‌ترین زمان ممکن وجود نداشت، مورد موافقت ایران قرار نگرفت.[7]

30 فروردین 1361، هیئت سازمان کنفرانس اسلامی که به منظور میانجیگری وارد تهران شده بودند، پیشنهاد دادند در قبال پذیرش مذاکره در مورد اروندرود، حائل شدن نیروهای بی‌طرف در مرزها و تعیین هیئت تعیین متجاوز از سوی ایران، نیروهای عراق از مرزهای ایران خارج شوند.[8]

هیئت میانجی سازمان کنفرانس اسلامی، روز 16 خرداد 1361 از آیت‌الله خامنه‌ای رئیس‌جمهور وقت ایران درخواست کردند تا در سفری به مکه، با صدام حسین دیدار کند که با مخالفت ایران روبرو شد.[9]

اجلاس وزیران امور خارجه سازمان کنفرانس اسلامی (۱۱ فروردین ۱۳۶۷)،[10] پنجمین نشست سازمان کنفرانس اسلامی،[11] اجلاس هماهنگی وزیران امور خارجه کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی (امان، ۱۵ مهر ۱۳۶۷)[12] و کنفرانس همبستگی و برادری اسلامی وزیران امورخارجه کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی (ریاض، ۲۲ تا 25 اسفند ۱۳۶۷)[13]، از دیگر جلسات سازمان کنفرانس اسلامی بود که تمام یا بخشی از آن، به مسئله میانجیگری میان ایران و عراق اختصاص داشت که ناکام ماند.

جنبش عدم تعهد نیز از روزهای ابتدایی جنگ، با تشکیل کمیته حسن ‌نیت و برگزاری جلسات متعدد، در سطح سران و وزیران امور خارجه کشورهای عضو، بر حل‌وفصل مسالمت‌آمیز جنگ تأکید داشت[14] اما این تلاش‌ها به‌ دلیل مخالفت‌های عراق که در سال‌های اول جنگ در موضع برتری قرار داشت، بی‌نتیجه ماند.[15]

مهم‌ترین اقدام جنبش عدم تعهد در این خصوص، به سال 1360 باز می‌گردد. پس از اجلاس وزیران خارجه جنبش عدم تعهد در بهمن ۱۳۵۹ در دهلی، ۲۰ اردیبهشت ۱۳۶۰، هیئت صلح این سازمان شامل وزیران امورخارجه کوبا، هند، زامبیا و رئیس دایره سیاسی سازمان آزادی‌بخش فلسطین و نماینده این تشکیلات در سازمان ملل به منظور میانجیگری میان ایران و عراق وارد تهران شدند. این هیئت با مقامات کشور از جمله رئیس‌جمهور دیدار کرد و پیشنهاد داد همراه با خروج نیروهای عراق، یک منطقه غیر نظامی در خاک ایران ایجاد شود. به گفته ابوالحسن بنی‌صدر رئیس‌جمهور وقت، وی و برخی از سران ارتش تمایل داشتند با تعدیلی این طرح را بپذیرند.[16]

جامعه اقتصادی اروپا (6 خرداد ۱۳۶۶)،[17] نشست وزیران امور خارجه 12 کشور عضو جامعه اروپا (کپنهاگ، چهارشنبه، ۲۴ تیر ۱۳۶۶)[18]، نشست فوق‌العاده اعراب (امان، ۲۷ آبان ۱۳۶۶)،[19] نشست هفت کشور شورای اتحادیه عرب (بغداد، سه‌شنبه، ۱۱ مرداد ۱۳۶۷)،[20] نشست شورای همکاری کشورهای عربی خلیج فارس (منامه، ۲۸ آذر تا 1 دی ۱۳۶۷)[21] و نشست شورای وزیران شورای همکاری کشورهای عربی خلیج فارس (جده، ۱۶ و 17 خرداد ۱۳۶۸)[22] از دیگر نشست‌های سازمان‌های بین‌المللی بود که بخشی یا تمام آن، به میانجیگری بین دو کشور ایران و عراق اختصاص داشت.

در میان شخصیت‌های بین‌المللی نیز، 10 مهر 1359، ایندیرا گاندی با ارسال نامه‌هایی به صدام حسین و ابوالحسن بنی‌صدر رئیس‌جمهور وقت، درخواست کرد دو کشور «جنگ بیهوده» را رها کنند.[23]

یاسر عرفات، دیگر شخصیت بین‌المللی بود که در دوره‌های مختلف از جمله 2 مهر 1359،[24] 1 خرداد 1361،[25] 3 خرداد 1361،[26] 9 آذر 1364[27] و 11 اردیبهشت 1369،[28] به میانجیگری بین دو کشور عراق و ایران پرداخت.

در میان کشورها، دولت اتحاد جماهیر شوروی در 22 دی 1365، با ارسال بیانیه‌ای، اعلام آمادگی کرد بین دو کشور عراق و ایران، نقش میانجی را ایفا کند.[29]

علاوه بر این دو کشور، امارات متحده عربی،[30] مغولستان،[31] هند،[32] یوگسلاوی،[33] اسپانیا،[34] فیلیپین،[35] ژاپن،[36] اردن،[37] کویت،[38] غنا،[39] الجزایر،[40] زیمبابوه،[41] لهستان،[42] سنت‌ کیتس،[43] یونان،[44] آرژانتین،[45] اندونزی،[46] پاراگوئه،[47] بحرین[48] و عربستان[49] در بیانیه‌های خود، با اشاره به آثار مخرب جنگ میان ایران و عراق، خواستار تلاش مؤثر کشورها و سازمان‌های ذی‌صلاح بین‌المللی برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق شدند.

در تمامی این اقدامات میانجی‌گرانه، کشورها از اذعان به تجاوز عراق به خاک ایران، خروج نیروهای عراق از ایران، پرداخت غرامت و تعیین متجاوز خودداری کردند و به همین دلیل، مقامات ایران این اقدامات را فاقد ضمانت اجرایی دانسته و با آنها مخالفت کردند.


[1]. ممدوحی، فرزاد، سازمان کنفرانس اسلامی در تئوری و عمل - موضع سازمان در قبال جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، پایان‌نامه کارشناس ارشد علوم سیاسی، دانشکده علوم سیاسی و معارف اسلامی دانشگاه امام صادق (ع)، 1368، ص ۲۲۶.

[2]. همان، ص 227 و 230.

[3]. فوزی تویسرکانی، یحیی، سازمان کنفرانس اسلامی (ساختار عملکرد و روابط آن با ایران)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی،1377، ص ۱۶۵-۱۶۶.

[4]. روزنامه اطلاعات، «زمان بی‌طرفی سپری شده است»، ش 16249، دوشنبه 7 مهر 1359، ص 2.

[5]. همان، «دولت‌های اسلامی به نص قرآن باید با دولت عراق مقاتله کنند»، ش 16267، سه‌شنبه 29 مهر 1359، ص 1 و 3.

[6]. همان، «ایران خواستار مجازات عراق شد»، ش 16372، یکشنبه 10 اسفند 1359، ص 2 و 12.

[7]. همان، «هیئت بررسی جنگ مجدد به تهران آمد»، ش 16375، چهارشنبه 13 اسفند 1359، ص 2.

[8]. هاشمی رفسنجانی، ‌اکبر، پس از بحران - کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی (سال 1361)، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، 1380، ص 69.

[9]. همان، ص 130.

[10]. خرمی، محمدعلی، جنگ ایران و عراق در اسناد سازمان ملل، ج 8، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی،1387، ص 154.

[11]. همان، ص 312.

[12]. همان، ج 9، ص 340.

[13]. همان، ج 10، ص 252 و253.

[14]. امینی‌فر، شهلا، «ایران، NAM، عراق جنبش عدم تعهد و جنگ ایران و عراق»، ماهنامه زمانه، سال چهارم، شهریور 1384، ش 36، ص 22.

[15]. همان.

[16]. بنی‌صدر، سیدابوالحسن، خیانت به امید، تهران، بی‌نا، 1361، ص 86.

[17]. خرمی، محمدعلی، همان، ج 6، ص 234-235.

[18]. همان، ص 259-261.

[19]. همان، ج 7، ص 208-204.

[20]. همان، ج 9، ص 111 و 112.

[21]. همان، ج 10، ص 71 و72.

[22]. همان، ص 324.

[23]. https://indianexpress.com/article/opinion/editorials/forty-years-ago-october-5-1980-pms-letters-6702884/

[24]. حسینی، مختار، سایت دفاع مقدس، «بررسی موضع ساف در جنگ ایران و عراق- بررسی موضع ساف در جنگ ایران و عراق»، https://defamoghaddas.ir/article/114/.

[25]. حبیبی، ابوالقاسم، روزشمار جنگ ایران و عراق (کتاب نوزدهم، آزادسازی خرمشهر...)، تهران، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، 1398، ص 546.

[26]. همان، ص 588.

[27]. فراهانی، حمیدرضا، روزشمار جنگ ایران و عراق (کتاب سی‌ونهم، بخش اول، نخستین گام به‌سوی فتح فاو...)، تهران، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، 1392، ص 587.

[28]. هاشمی رفسنجانی، ‌اکبر، اعتدال و پیروزی (کارنامه و خاطرات سال 1369)، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب اسلامی،1392، ص 92؛ سایت مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، «سال‌ها پس از تبادل آن نامه‌ها- نامه‌های رؤسای جمهور دو کشور ایران و عراق»، https://psri.ir/?id=nct8trl4.

[29]. خرمی، محمدعلی، همان، ج 6، ص 50.

[30]. همان، ج 5، ص 67.

[31]. همان، ص 75 و 76.

[32]. همان، ص 76 و 77.

[33]. همان، ص 77 و 78.

[34]. همان، ج 8، ص 113-114.

[35]. همان، ص 118 و 19.

[36]. همان، ص 153 و 154.

[37]. همان، ص 154 و155.

[38]. همان، ص 312.

[39]. همان، ص 345.

[40]. همان، ج 9، ص 48-47 و 248-247.

[41]. همان، ص 67 و 68.

[42]. همان، ص 108 و 109.

[43]. همان، ص 140.

[44]. همان، ص 160.

[45]. همان، ص 165 و 166.

[46]. همان، ص 175.

[47]. همان، ص 234.

[48]. همان، ج 10، ص 71 و 324.

[49]. همان، ص 252.