آثار

آتش در خرمن

زینب احمدی
25 Views

فیلم سینمایی آتش در خرمن ساخته سعید حاجی‌میری در سال ۱۳۷۱ است و روایت حضور یک نوجوان روستایی در آزادسازی زادگاهش در کنار رزمندگان ایران را به تصویر کشیده است.

کارگردان و فیلمنامه‌نویس سعید حاجی‌میری، دستیار کارگردان داود توحید‌پرست، محسن صادقی‌نسب و جعفر صادقی، فیلمنامه‌نویس‌ محمدرضا سرهنگی و حسین فتاحی، مدیر فیلمبرداری و مجری طرح کمال تبریزی، دستیار فیلمبردار علی چوپان‌کار و مصطفی بافرونی، نورپرداز حسام‌الدین شهیدی، منشی‌ صحنه حسین یاری، امور فنی سبحان فیلم، جلوه‌های ‌ویژه اسماعیل باقری، صدابردار محمد دارابی، موسیقی بابک بیات، تدوین‌گر داریوش آشوری، لابراتوار سیمای جمهوری اسلامی ایران، مشاور نظامی علی پیرانی، مدیر تدارکات ‌نظامی عبدالرحمان شاهینیان، طراح گریم رضا چوپان، طرح پوستر محمدعلی باطنی، تهیه‌کننده سازمان سینمایی سبحان و مؤسسه اسلامی الهادی و با حمایت مرکز گسترش سینمای تجربی و نیمه‌حرفه‌ای و شبکه دو سیما، سرپرست بازیگران خردسال نعمت‌الله لایان و بازیگران لفته حیدری، حسین یاری، عزیز پیرانی، نعمت‌الله لاریان، جابر سلامی‌زاده، داراب آقاسی‌زاده، حسن رضایی‌پور، جلال جباری، سهامه جوهری، لفته لودمی و ... هستند.

 این فیلم ۸۴ دقیقه‌ای محصول گروه کودک و نوجوان شبکه دوم است که بر اساس کتاب «آتش در خرمن» نوشته حسین فتاحی ساخته‌ شده ‌است و ۱۴ مهر ۱۳۷۲ در سینماهای بلوار، سرهنگ، سعدی، ری، قیام، ماندانا و ... به اکران عمومی درآمد و ۱۵.۷۴۰.۳۰۰ ریال فروش کرد.[1]

با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، طالب، ارباب روستای مالکیه، مقدمات ورود ارتش عراق به خاک ایران را فراهم می‌کند. او با شعار « امت واحد عربی» می‌کوشد مردم را به استقبال از سربازان عراقی بفرستد. خاله طوبی با اطلاع از این موضوع به روستا می‌رود تا خواهرزاده‌اش رحمان «لفته حیدری» را که چوپان گاومیش‌های طالب است، به اهواز ببرد. روحانی روستا با طالب و عواملش در ستیز است. خاله طوبی و رحمان توسط سربازان دشمن اسیر می‌شوند. یکی از رعیت‌های طالب به نام جاسب که قصد کمک به خاله طوبی و رحمان را دارد، به اسارت سربازان عراق درمی‌آید. روزی که رحمان گاومیش‌ها را به چرا برده است، شاهد قتل‌عام گروهی از روستاییان به دست سربازان عراقی است. او با اسلحه‌ای که پشت گاومیشی پنهان کرده، یک سرباز عراقی را از پا درمی‌آورد و از مهلکه می‌گریزد و سربازان ایران او را نجات می‌دهند. رحمان در کنار جاسب و رزمندگان بسیجی در آزادسازی زادگاهش شرکت می‌کند.[2]

سعید حاجی‌میری درباره انگیزه ساخت این فیلم می‌گوید قصد ما از این فیلم تبیین و تفسیر جایگاه و خاستگاه بسیجی و فرهنگ بسیجی است. شکل و ظاهر بسیجی فیلم ما با بسیجی متعارفِ جنگ شاید متفاوت است اما روح همان روح است. ما شخصیت بسیجی فیلم را از یک روستایی‌زاده که از بدو تولد در روستایی دورافتاده بوده انتخاب کردیم؛ شاید این بچه یک یا دوبار به شهر رفته ‌باشد. منظور این که فطرتی دست نخورده و پاک دارد. این پسر بچه تحت تعلیمات انقلاب و مسجد نبوده است بلکه از درونش به این عقیده رسیده است که پیام انقلاب و جنگ حق است؛ درست است. این طرفداری وی از جناح انقلاب و حق از فطرت پسربچه بیرون آمده و نه به اجبار رسانه یا ... در کل اگر کسی به فطرتش رجوع کند درک می‌کند که پیام انقلاب و ارزش‌هایش تعارضی با فطرت ندارد. شخصیت «رحمان» در فیلم نماد بسیجی فطری حق‌طلب است. فیلم در جشنواره کودک و نوجوان حضور دارد اما به گفته کارگردان صرفاً برای قشر نوجوان نیست بلکه پیام فیلم مختص عامه مردم است و مخاطب همه هستند، نه قشر و گروهی خاص. کارگردان فیلم می‌گوید کودکان نسبت به بزرگترها بهترین حالت را برای درک جنگ و مسائل آن دارند در حالی که بزرگترها با تعقلشان با مسئله جنگ روبرو می‌شوند؛ این فیلم ساخته ‌شد تا ارزش‌های جنگ مقدس ما و فرهنگ بسیجی به دلیل گذر زمان و جنبه مخرب جنگ از بین نرود؛ نسل‌های آینده باید درک کنند که جنگ ما با جنگ‌های دیگر ملل متفاوت است و ارزش‌ها بر آن حاکم است نه منافع و ...[3]

برخی کارشناسان گفته‌اند این فیلم نتوانسته پاسخ به این سؤال که آیا نوجوانان همان‌گونه که ما جنگ را دیده‌ایم و در موردش نظر داریم فکر می‌کنند، پاسخی نداده‌ است. این در حالی است که فیلمساز هدف ساخت این فیلم را دغدغه معرفی نوجوانان بسیجی اعلام می‌کند. این تناقض چندان عجیب نیست چرا که بسیاری از کارگردانان به اهداف ساخت فیلم خود دست نمی‌یابند چون ایده و تخیل تا میدان عمل در واقعیت شرایط یکسانی ندارد.[4]

تحلیل‌گرانی گفته‌اند ترکیب سینمای جنگ و سینمای کودک کار ساده‌ای نیست. کودک و جنگ با هم میانه خوبی ندارند. در کشور ما فیلم‌هایی این چنینی ناموفق عمل کرده‌اند. به گفته منتقدین این فیلم شبیه به فیلم‌های جنگی اروپای شرقی است. در فیلم‌های اروپای شرقی، بچه‌های روستاهای اشغالی به خلبانان متفقین کمک می‌کردند؛ کمک در حد دادن غذای خود به سربازان یا یافتن پناهگاهی برای آنها. در این فیلم نیز نوجوانان به رزمندگان کمک می‌کنند ولی کمکی بیشتر از بذل غذا و مانند آن.

یکی از ایرادات این فیلم ایجاد هیجان جنگ بدون وجود نشانه‌های آن دانسته شده است. نشانه‌های جنگ در فیلم درج چند شعار و عکس بر دیوار است. در مقابل، فیلم، به اندازه کافی لحظات پرکشش و تعلیق برای مجذوب کردن مخاطب و جلب توجه او را دارد. استفاده از تکنیک دوربین روی دست برای القای زنده بودن تصاویر و هیجان بیشتر صحنه‌ها از شگردهای کارگردان برای باورپذیر کردن صحنه‌هاست. همچنین این فیلم به دلیل استفاده از توالی حرکت‌های پن (افقی روی محور ثابت) دوربین به جای تقطیع صحنه‌های جداگانه، شبیه فیلم‌های مستند شده‌ است. موسیقی فیلم نیز به موسیقی فیلم میرزا کوچک‌خان شبیه است و خلاقیت در کار نبوده است.

در نهایت گفته شده فیلم به لحاظ پخش برای کودکان جالب توجه است اما در کل، ظرفیت پرداخت سینمایی نداشته و در قالب سریال تلویزیونی موفق‌تر عمل می‌کند.[5]


[1] - معاونت توسعه فناوری و مطالعات سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سالنامه آماری فروش فیلم و سینمای ایران ۱۳۷۳، بهار ۱۳۹۶، ص ۱۱.

[2] - بهارلو، عباس، فیلمشناخت ایران (فیلم‌شناسی سینمای ایران 1372-1358)، تهران، قطره، ۱۳۸۳، ص ۲۹۷ و ۲۹۸.

[3] - روزنامه رسالت، بخش ادب و هنر، ش ۱۹۴۸، ۱۶ مهر ۱۳۷۱، ص ۴.

[4] - نورمگز، نشریه کیهان فرهنگی، ش ۹۰، آبان ۱۳۷۱، ص ۵۳.

[5] - روزنامه کیهان، ش ۱۴۹۳۳، ۱۳ آذر ۱۳۷۲، ص ۷.