آثار
دریاچه ماهی
مریم سلطانینسب
37 Views
فیلم سینمایی دریاچه ماهی ساخته مریم دوستی در سال ۱۳۹۵ است که نگاهی به وقایع پس از جنگ تحمیلی دارد و در پی تجلیل از شهدای جاویدالاثر است.
کارگردان مریم دوستی، نویسنده مصطفی رستگاری، تهیهکننده سعید سعدی، مشاور کارگردان و تدوین آرش معیریان، مدیر فیلمبرداری مرتضی خانمحمد، گروه کارگردانی منصور میرشکاری، محمدجواد سعدی و مسعود جیرانی، طراح چهرهپردازی محسن بابایی، موسیقی کیان مقدم، جلوههای ویژه میدانی ایمان کرمیان، جلوههای ویژه بصری فرید فصیحی و رضا انصارین، مدیر تولید پیمان شیرخانی و بازیگران نادر فلاح، ستاره اسکندری، لاله اسکندری، حسن نجاریان، رهام تدریسی، حدیثه تهرانی، مجتبی پیرزاده، صحرا اسداللهی، حسین باشه آهنگر، ابراهیم برزیده، علی نجاریان، کاوه احمدی، مهدی الیاسی، علی فرهادی، علی دهکردی و ... هستند.
این فیلم 90 دقیقهای که در شهریور ۱۳۹۶ به نمایش عموم درآمد، در سیوپنجمین دوره جشنواره فیلم فجر شرکت کرد اما موفق به دریافت جایزه نشد.
رضا (نادر فلاح)، رزمندهای دارای بصیرت است و همرزمانش را از شکست عملیات پیش رو مطلع میکند و سعی دارد مانع حمله آنها شود اما کسی حرف او را باور نمیکند. پیشگویی رضا درست از آب درمیآید و همرزمان غواصش مفقودالاثر میشوند. رضا که محل شهادت آنها را میداند، 28 سال این راز را در سینه نگه میدارد و سپس به دنبال رویایی تکرارشونده و نیز درخواست همسرش اسماء (لاله اسکندری) اطلاعات مربوط به محل شهادت را به ستاد معراج شهدا میرساند. رضا و شریکش مراد (علی دهکردی) برای حل مسأله سند زمین اجدادیشان به وکیل مراجعه میکنند. رضا میفهمد رحمان (مجتبی پیرزاده)، وکیل جوان، پسر یکی از شهدای غواص است که بر خلاف پدر، از معنویت بیبهره است. رحمان پس از چند دیدار تحت تأثیر رضا قرار میگیرد و به دنبال این تأثیر مادر او فروغ (ستاره اسکندری) و خواهرش ریحان (حدیثه تهرانی) هم با رضا آشنا میشوند. مالک، پدر رحمان، در خواب رضا از او سپاسگزاری میکند و بچههایش را به او میسپارد.
گفته میشود مضمون محوری این فیلم به بخش مهم و دردناکی از جنگ تحمیلی میپردازد؛ جاویدالاثرها و خانوادههای داغدار آنها که از انتظار رنج بردهاند. این فیلم یادآور ماجرای غواصهای شهید عملیات کربلای چهار است و گویا برای پاسداشت این شهیدان ساخته شده است. البته در فیلم، هیچ اشارهای به این عملیات نمیشود و به نظر میرسد فیلمساز قصد داشته روایتی فرا زمانی- مکانی بسازد که به یک عملیات خاص محدود نشود.
به گفته کارشناسان دریاچه ماهی فیلمی خوشساخت و دردمندانه است که میتواند حس مخاطب را برانگیزد، اما مشکل اصلی این است که فضای تخیلی فیلم به جای شاعرانگی و معنویت به مالیخولیا گرایش یافته و قهرمان فیلم، بیش از آن که مردی معنوی و تأثیرگذار ترسیم شود، شبیه به فردی گیج و عقبمانده به تصویر کشیده شده است. حداقل انتظار از یک فیلم دفاع مقدسی این است که قهرمانی در شأن رزمندگان و ایثارگران جبهه نمایش دهد. همچنین منطق روایی فیلم ضعیف است و برخی مسائل در فیلم قابل باور نیستند. مثلاً جای سؤال است که چرا حاج رضا به توانایی ارتباط با ارواح دست یافته است.[1]
منتقدان میگویند زمانی که پیرنگ درست طراحی نشود و حتی روایت تک خطی داستان هم برای شکلگیری فیلم کافی نباشد، شخصیتها جایگاه درست خود را نمییابند. شخصیت و رویداد باید به موازات هم پیش روند و با اثرگذاری هر یک بر دیگری در طول فیلم، داستان را به پیش برانند و به سرانجام برسانند. در غیر این صورت شخصیتها شبیه عروسکهای خیمه شببازیاند که از بیرون صحنه حرکت داده میشوند و وقایع داستان تنها بر آنها حادث میشود و خودشان نقشی در پیش برد آنها ندارند. شخصیتهای دریاچه ماهی این گونهاند و اساساً مفهوم روابط علت و معلولی در هیچ بخش داستان آنها به کار گرفته نشده است. رزمندهای بازمانده از جنگ، 28سال محل شهادت پنج تن از همرزمانش را همچون رازی در سینه نگه داشته و حالا میخواهد به هر روش آن را فاش کند، نه علت 28سال سکوتش معلوم است و نه علت آشکارکردن راز و این یعنی بنای داستان از پای بست ویران است.
تحلیلگران میگویند شخصیت اصلی فیلم، مردی است صاحب بصیرت و کرامت با تأکید بر این که این دو ویژگی از کودکی همواره با او بوده است. تا میانه فیلم، تماشاگر این را به عنوان یک قرارداد میپذیرد، اما پس از آن و به ویژه در یک سوم پایانی، فیلم نقض غرض میکند و به قراردادش با خود وفادار نمیماند و رضا از شخصی صاحب کرامت به یک بیمار روانی تبدیل میشود که به دنبال موج انفجار، مبتلا به توهم و اختلالهای روانی شده و همسری را که در همان روزهای جنگ از دست داده، زنده میپندارد و با او حرف میزند و زندگی میکند. بدتر این که، رضا بر مبنای خواست اسماء، یعنی همین شخصیت خیالی و ساخته توهمش، تصمیم به فاش کردن راز میگیرد و حتی محل شهادت همرزمانش را روی نقشه نشانش میدهد. مشابه چنین خطایی درباره شخصیت اسماء هم رخ میدهد. در میانه فیلم تماشاگر میفهمد اسماء سالها پیش مرده و رضا تنها در خیالش با او زندگی میکند. بنا براین قرارداد باید اسماء را تنها وقتی ببینیم که رضا حضور دارد، اما ناگهان در یکی از سکانسهای بخش پایانی، بی آن که رضا حضور داشته باشد اسماء تجسم مییابد و چادر به سرکشیده و به قهر از خانه بیرون میرود و در همان حال توسط مراد و فروغ هم دیده نمیشود. وقتی در همین صحنه مراد راز خیالی بودن اسماء را به فروغ میگوید، دیگر چه نیازی است که خروج او از داستان آن هم به این شکل اشتباه نمایش داده شود؟ فیلم حتی اگر فراواقعی و فانتزی هم باشد، قوانین خودش را دارد و باید براساس همانها پیش رود. نمیتوان منطق داستان را در بخشهای مختلف تغییر داد. پرداختن به متافیزیک در سینما سهل و ممتنع است و کمی بیدقتی و سهلانگاری در روایت میتواند تمام زحمتهای یک فیلمساز را به هدر دهد.
به گفته تحلیلگران اشتباه بزرگ دیگر در طراحی شخصیتها، تک بعدی و سیاه و سفید بودن آنهاست. رضا، پروتاگونیست پاک و روشن و عارفمسلک و بری از هرگونه خطا و اشتباه است و در مقابل او شخصیت یگانه قرار دارد که آنتاگونیست داستان است و مردی شیاد و خائن که سر سوزنی ویژگی مثبت ندارد. شخصیتهای دیگر هم در همین دو دسته قرار میگیرند. از سوی دیگر وقتی شخصیتها فردیت و جایگاه خود را در داستان فیلم ندارند، از کنش و واکنش هم بیبهرهاند. نویسنده شخصیتش را نمیشناسد چون برای طراحی و پروراندن ابعاد گسترده وجودی آنها تلاش نکرده و تمامیشان را در حد یک تیپ شخصیتی فرو کاسته است. بنابراین آنچه را که باید در رفتار آنها و با توجه به ویژگیهای شناختیشان بپروراند بر زبانشان جاری میکند و نتیجهاش مشتی جملههای شعاری و بی اساس و واپسزننده است.
نقص روایت اصلی با افزودن داستانکهای فرعی هم جبران نمیشود. وقتی شخصیت اصلی به درستی معرفی نمیشود و انگیزهاش از 28 سال سکوت معلوم نیست، ماجرای زمین و وکیل خائن و کلاهبردار و راه و رسم زندگی ریحان و رحمان هم به هیچ کار نمیآید. تنها دستاوردش این است که باعث شلوغی فضای فیلم شود و رشته کار را از دست فیلم خارج کند تا جایی که برای پیشبرد داستانش مجبور شود دست به خلق رویدادی ملودراماتیک و آشکارا غیر واقعی بزند. مثلاً رحمان را به طور ناگهانی و با شنیدن دو جمله از آدمی ناشناس، دگرگون کند.
فیلمساز در مصاحبهای ارتباط فیلم با شهدای غواص را رد کرده و گفته فیلمش درباره عملیات کربلای پنج است، اما واقعیت این است که موضوع فیلم مربوط به عملیات کربلای چهار است اما نام دریاچه ماهی اشاره به دریاچه پرورش ماهی دارد که محل آغاز عملیات کربلای پنج بوده است. البته این موضوع تأثیر چندانی بر تماشاگر ندارد، اما خوب است فیلمی که سازندهاش آن را ادای دین به آن روزگار میداند، دستاورد پژوهشی کاملتر و دقیقتر داشته باشد.[2]
[1] . ماهنامه سینمایی فیلم، ش 532، آبان 1396، سال سی و پنجم، ص 97.
[2] . روزنامه کیهان، «نگاهی به فیلم دریاچه ماهی، یک کهنه سرباز در جست وجوی حقیقت»، ۱۰ مهر ۱۳۹۶، ش ۲۱۷۳۵، ص8 .

