آثار

شور شیرین

مریم آخوندیان
4 Views

فیلم سینمایی شور شیرین ساخته جواد اردکانی در سال است 1388 و گوشه‌ای از وقایع دهه 1360 در کردستان و خرابکاری‌های ضدانقلاب را، با محوریت شخصیت و زندگی شهید محمود کاوه به تصویر کشیده است.

کارگردان جواد اردکانی، تهیه‌کننده ابراهیم اصغری، دستیار اول کارگردان و برنامه‌ریز مجید کرباسیان، گروه کارگردانی علی بکاییان، جواد علیزاده، کتایون درخشان، همایون فربد و نیما خورشیدی، فیلمنامه جواد اردکانی، منشی صحنه بیتا ارسطوییان، مدیر فیلمبرداری محمد‌تقی پاک‌سیما، تدوین حسن ایوبی، صدابردار شهرام متولی‌باشی،گروه صدا امید عاشوری و محمد توری ‌وریان، طراح صحنه ماشاءالله شاهمرادی‌زاده، موسیقی ستار اورکی، مدیر تولید جعفر عروجی و بازیگران رضا رویگری، ماه‌چهره خلیلی، حمید عمارلو، شبنم قلی‌خانی، علی کشوری، مهرداد شیرعلی، مجتبی ودودی، منوچهر امیریان، مرضیه شاملو، احمد نجفی، حسین محسنی‌زاده، پردیس افکاری و ... هستند.

این فیلم 100 دقیقه‌ای محصول بنیاد سینمایی فارابی است و با حمایت استانداری خراسان رضوی و سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران تهیه شده است که 8 تیر 1391 در سینماهای آزادی، فرهنگ، ماندانا، زندگی، فلسطین، سپیده، تماشا، ملت، شاهد، شکوفه، برج میلاد، راگا و جی به نمایش درآمد.[1] فیلم شور شیرین در دوازدهمین دوره جشنواره دفاع مقدس در بخش مسابقه سینمای ایران و همچنین در همین جشنواره در بخش مسابقه عکس ‌فیلم شرکت داشت. این فیلم همچنین در در سی‌امین دوره جشنواره بین المللی فیلم فجر در بخش مسابقه سینمای ایران شرکت کرد.[2]

حمید میرابی (رضا رویگری) افسر بازنشسته ارتش قبل از انقلاب همراه خانواده‌اش عازم کردستان است تا در مراسم ازدواج پسرش پوریا (علی کشوری) با یکی از پرستارهای همان حوالی (شبنم قلی‌خانی) شرکت کند. مینی‌بوس آن‌ها گرفتار کمین ضدانقلاب می‌شود و خانواده میرابی اسیر می‌شوند. فرماندهی سپاه کردستان بر عهده‌ محمود کاوه (حمید عمارلو) است. پوریا از این جریان مطلع می‌شود و سعی می‌کند با کمک کاوه و نیروهایش، خانواده‌اش را آزاد کنند. یکی از اهالی متوجه شغل سابق حمید میرابی می‌شود و این موضوع را لو می‌دهد. فرمانده گروگان‌گیران سعی می‌کند از این قضیه سوء‌استفاده کند و به حمید میرابی قول می‌دهد اگر باعث اسارت محمود کاوه شود، جان همسر و فرزندانش را نجات خواهد داد. قبول این خیانت برای حمید، که یک وطن‌دوست است، دشوار است ولی به خاطر بیماری فرزند کوچکش حاضر به همکاری می‌شود. حمید تحت مراقبت‌های ویژه ظاهراً آزاد می‌شود و با پسرش پوریا که معاون کاوه است، تماس می‌گیرد. به شهر می‌رود و به طراحی نقشه برای به دام‌انداختن کاوه می‌پردازند. حمید طی تماس‌هایش با پوریا سعی می‌کند تمام اطلاعات را به گروگان‌گیران برساند و با این کار حسن نیتش را ثابت کند. از طرفی نیروهای کاوه هم مراقب رفتار حمید هستند. با تعقیب حمید محل برگزاری جلسه‌های او با دشمنان کشف می‌شود. با اطلاعاتی که حمید از پوریا و محمود کاوه به دست آورده دشمنان به پایگاه «بنفشه» که از مهم‌ترین پایگاه‌هاست، حمله می‌کنند و با آتش‌زدن آنجا پایگاه را اشغال می‌کنند. طی یک درگیری، حمید به نیروهای خودی می‌پیوندد و برای کاوه توضیح می‌دهد که تمام ماجرا نقشه بوده است. او توضیح می‌دهد که حال اسیران اصلاً خوب نیست. محمود کاوه که بسیار نگران است، تصمیم می‌گیرد طی مذاکره‌ای در قبال تسلیم خودش، گروگان‌ها را آزاد کند. محل مورد نظر برای تبادل اسرا و کاوه، یک معدن سنگ است و قرار شده هیچ‌کدام از طرفین سلاح به همراه نداشته باشند. وقتی کاوه به سمت فرمانده گروگان‌گیرندگان قدم برمی‌دارد، فرمانده پرچمی سفید را بالا می‌برد و از پشت تپه‌ها نیروهای مسلح او بیرون می‌آیند، اما کاوه به جای عقب‌نشینی چند قدم جلوتر می‌رود و دستانش را به نشانه تسلیم بالا می‌برد، اما در کمال ناباوری، کارگران معدن که ظاهراً مشغول کار بودند، بیل و کلنگ‌های خود را زمین می‌گذارند، تفنگ‌هایشان را بالا می‌برند و به طرف دشمن نشانه می‌گیرند. فرمانده دشمن که غافلگیر شده، فرزند کوچک حمید را سپر خود می‌کند تا از معرکه فرار کند ولی حمید که تک‌تیرانداز ماهری است، موفق می‌شود او را بکشد و به این ترتیب افراد او هم تسلیم می‌شوند.[3]

جواد اردکانی شکل‌گیری این پروژه را مربوط به سه سال قبل و به پیشنهاد بنیاد شهید معرفی می‌کند که البته پس از آماده شدن فیلمنامه، آن را به فارابی پیشنهاد دادند که مورد موافقت قرار گرفت.[4]

گفته شده قرار بود شور شیرین در بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر باشد اما سازندگان فیلم ترجیح دادند شتاب نکنند. این گروه می‌خواستند فیلم به شرایط ایده‌آل برسد و به همین دلیل از جشنواره گذشته صرف نظر کردند و فیلمبرداری فیلم در مهر 1389 در کردستان آغاز شد.

محوریت شخصیت شهید محمود کاوه باعث شد تا کارگردان برای پیدا‌کردن بازیگر مناسب این نقش زمان بسیاری صرف کند که سرانجام حامد عمارلو انتخاب شد.

گفته می‌شود حضور سه فیلمنامه‌نویس در این پروژه نشان می‌دهد که سازندگان شور شیرین تلاش کرده‌اند داستان جذابی روایت کنند.[5]

در تحلیلی از این فیلم آمده که فیلم به لحاظ موضوعی به دو نکته مهم ارجاع دارد؛ نخست ناآرامی‌های اوایل انقلاب در مناطق کردنشین ایران که در بستر جنگ با عراق، التهاب مضاعفی پیدا کرده بود و دوم اشاره به یکی از فرماندهان جوان جنگ که در شمار مشاهیر شهدای این حوزه به شمار می‌آید، یعنی شهید محمود کاوه. این دو زمینه می‌توانست در فیلم تبدیل به نقاط قوتی شود که جدا از جدید بودن و کم‌استعمال ‌بودن موضوع‌شان، قابلیت نمایشی داستان را نیز بالا ببرد، اما آنچه در فیلم مشاهده می‌شود، داستانی دیگر است که این دو زمینه، تحت‌الشعاع آن قرار گرفته‌اند؛ یعنی داستان پدری که برای نجات فرزند کوچکش، ناچار است نقش یک جاسوس دوجانبه را ایفا کند. کلیت این داستان، البته جذاب است و ظرفیت خلق تعلیق‌های سینمایی و نمایشی زیادی دارد، اما آن نیز عملاً به دلیل لو‌ رفتن نیت پدر در اوایل ماجرا، استعدادش از بین رفته و به کلیشه‌ای مشابه بسیاری از نمونه‌های شعاری تبدیل شده است.

کارشناسان می‌گویند فیلم نسبت به ماجراهای کردستان در آن سال‌ها، الگوهای تکراری دارد، یعنی آدم‌هایی تیپیکال که انواع و اقسام رذالت‌ها در وجودشان جاری است؛ از قتل و تجاوز و مسجدسوزی و قرآن‌سوزی گرفته تا بدعهدی و بی‌رحمی و نامردی. البته در آن زمان، جنایت‌های فراوانی از طرف این گروهک‌ها صورت گرفته بود، اما تفاوت یک هنرمند با یک رسانه‌پرداز و خبرنگار در همین است که به ریشه‌یابی‌ها یا دست‌کم در شکلی محدودتر به انگیزه‌های شخصیتی و موقعیتی ابعاد داستانی فیلم خودش بپردازد تا هم جانی و جنایتش باورکردنی شود و هم لحن اثر متانت بیشتری بیابد.

گفته شده در داستان، محمود کاوه فاقد فردیت خاصی است و بیشتر به همان الگوهای رسمی می‌ماند که سال‌ها عرضه می‌شود. البته در جاهایی مثل عصبانیت کاوه از ضدانقلاب یا فوتبال بازی‌کردن یا گریستنش برای قتل‌عام مردم روستا، این مرز تا حدی شکسته می‌شود اما نه تا آن اندازه که در درام فیلم جا بیفتد و از قالب کلیشه فاصله‌ مطلوب بگیرد. این در حالی است که اتفاقاً شهید کاوه سرگذشت جذابی دارد و از نگهبانی برای منزل امام در جماران گرفته تا در 22 سالگی فرمانده تیپ155 ویژه‌ شهدا در غرب کشور شدن. اینها نشانه‌های مناسبی است که می‌توانست برای شخصیت‌پردازی بهتر او استفاده شود. تک‌بعدی بودن برخی شخصیت‌ها از جمله شخصیت پرستار و سرکرده ضدانقلاب‌ نیز از نقاط ضعف فیلم است.[6]


[1] ماهنامه سینمایی فیلم، ش 438، سال سی‌ام، 12 بهمن 1390 (ویژه سی‌امین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر)، ص72 و ش 445، سال سی‌ام، مرداد1391، ص99.

[2] سایت سوره سینما،http://www.sourehcinema.com/.

[3] ماهنامه سینمایی فیلم، ش 445، سال سی‌ام، مرداد 1391، ص100 و 99.

[4] ماهنامه صنعت سینما، ش 115، سال دهم، 12 بهمن 1390، ص 34.

[5] ماهنامه سینمایی فیلم، ش 438، سال سی‌ام، 12 بهمن 1390 (ویژه سی‌امین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر)، ص72.

[6] همان، ش 445، سال سی‌ام، مرداد 1391، ص100.