آثار
غریب
مریم سلطانینسب
6 Views
فیلم سینمایی غریب ساخته محمدحسین لطیفی در سال ۱۴۰۱ است که بخشی از زندگی و فعالیتهای شهید محمد بروجردی معروف به «مسیح کردستان» را به تصویر میکشد.
کارگردان محمدحسین لطیفی، نویسنده و تهیهکننده حامد عنقا، موسیقی حامد عابدی، فیلمبردار عبدالله عبدینسب، تدوین میثم مولایی، طراح صحنه محمدرضا شجاعی، طراح چهرهپردازی شهرام خلج، جلوههای ویژه میدانی حمید رسولیان، جلوههای ویژه رایانهای امیرولی خانی و بازیگران بابک حمیدیان، پردیس پورعابدینی، رحیم نوروزی، حسام محمودی، مهران احمدی، فرهاد قائمیان و ... هستند.
این فیلم ۱۲۸دقیقهای محصول است که 24 اسفند 1401 به نمایش عموم درآمد. این فیلم در چهلویکمین دوره جشنواره فیلم فجر حضور داشت و در 9 رشته نامزد دریافت جایزه و در رشتههای بهترین طراحی صحنه، جلوههای ویژه میدانی، چهرهپردازی، نقش اول زن و بهترین فیلم از نگاه ملی برنده سیمرغ بلورین شد و جایزه ویژه هیئت داوران در بخش مقاومت بینالملل و دیپلم افتخار نقش مکمل مرد را نیز از آن خود کرد.
هنگام آغاز شورش ضدانقلاب در کردستان در سال ۱۳۵۸ از جمله کومله و دموکرات، محمد بروجردی فرمانده سپاه پاسداران در کردستان بود؛ این فیلم بخشی از زندگی این شهید و شیوه فرماندهی اوست که آرامش را به کردستان بازگرداند.
گفته میشود فیلمنامه بر اساس کتاب «محمد؛ مسیح کردستان» نوشته نصرتالله محمودزاده نوشته شده است و حضور محمد بروجردی در کردستان طی تابستان 1359 و اوج درگیریها در آن خطه و مقابله با تجزیهطلبیهای حزب دموکرات و کومله را تا تابستان 1361 نشان میدهد. فیلم بیشتر به عملکرد بروجردی در سالهای 1358 و 1359 پرداخته است که محبوبیت بسیار وی را نزد مردم کرد در پی داشت و او را «مسیح کردستان» لقب دادند.
کارشناسان میگویند فیلم «غریب» با ریتمی نفسگیر و تدوینی بیسابقه در سینمای ایران که ماجراها و اتفاقات را به گونهای برهم نمایی کرده و همزمان موازی و در امتداد هم قرار میدهد، به صحنههای درگیری وارد شده تا یک لحظه تماشاگر را رها نسازد. بازیهای فیلم قابل توجه بوده و دیزالوی (تبدیل تصویر) آرام از شخصیت درونگرا و تودار بروجردی به جنگجویی خستگیناپذیر و عملگرا در طول فیلم صورت میگیرد؛ گویا کاراکتر بروجردی را به طور بطئی در مقابل چشمان تماشاگر رونمایی میکند.[1] «غریب» در بازسازی کردستان سالهای 58 و 59 فیلمی پخته و قابل استناد است.[2]
تحلیلگران میگویند به جز فیلمهایی که درباره خود سینما ساخته شدهاند و ارجاعات مدام سینمایی دارند، در سینمای ایران کم پیش میآید فیلمهایی که در سکانسی از داستان پخش میشود، تزئینی نباشد و مورد بهرهبرداری کاربردی قرار گیرد، اما در «غریب» و در دو سکانس اوایل و اواخر فیلم، محمد بروجردی (شهید) مشغول تماشای دو فیلم مهم تاریخ سینما «نبرد الجزایر» و «محمد رسولالله (ص)» است؛ اولی را در خلوت خانه میبیند که با گلایه آغشته به مهر همسرش مواجه میشود و فیلم دوم را تقریباً اواخر غریب.
نگارش و طراحی این دو سکانس و با اشاره به همین دو فیلم، به زیباترین شکل ممکن، سینما را به مدد میگیرند و کاراکتر اصلی و قهرمان قصه خود را تعریف میکنند. نبرد الجزایر در فضایی جنگی، سیاسی و ضد استعماری است و از آن به عنوان الگویی برای جنگهای شهری و چریکی یاد میکنند که شهید بروجردی هم استاد آن بود و از این مهارت در مبارزه شهری مقابل ضدانقلاب در کردستان استفاده کرد. درعین حال سازندگان فیلم روحیه مسیح کردستان و مهر، عطوفت و بخشندگی او را با الگویی چون محمد رسولالله (ص) پیوند میزنند. این یعنی به جز شرایط ناگزیری که برای برقراری صلح باید جنگید، در باقی موارد میتوان بدون جنگ و خونریزی با دشمن و مخالف گفتوگو و او را قانع کرد و از قلبها وارد شد و یک پیروزی جاودانه رقم زد.[3]
کارشناسان میگویند «غریب» با روایت متفاوتی از شهید محمد بروجردی روی پرده آمده است؛ روایتی که میخواهد قهرمانی از مردم را به آنان معرفی کند که هم متعلق به همه گروههای متعهد به انسانیت و منافع ملی است و هم برای آنها مجبور به جنگیدن با خود آنها میشود. این تعارض در گوشه گوشه قصه «غریب» و حتی در اسم فیلم مشهود است. قهرمانی که در اوج مهربانی و مدارا، مدام با همه درگیر است؛ با مردمی که به جان هم افتادهاند، با دستگاهی سیاسی که برداشت درستی از درگیریها ندارد و حتی با خودش وقتی که خشمگین میشود و باید جلوی خودش را بگیرد تا زیادهروی نکند. این روایت جدید از محمد بروجردی، همانقدر که در نمایش جدیت انقلاب اسلامی برای مبارزه با اشرار سیاسی و بازگرداندن امنیت به مردم مُصِر است، همانقدر هم مراقبت میکند به آزادیهای مردم حتی گروههای غیر معتقد به انقلاب، لطمهای وارد نشود. محمد بروجردی این روایت، حماسه غریبانه انقلاب اسلامی است.[4]
تحلیگران میگویند ایدههای «غریب» در کارگردانی بسیار شبیه لوکیشنهایی است که در فیلم "نبرد الجزایر" میبینیم. نبردهای چریکی که در شهر میسازد بسیار شبیه این فیلم است، هر چند شاید به لحاظ بصری و با پیشرفت فناوری، این مسائل «غریب» چشمنوازتر است، اما نمیتواند موقعیتی مانند نبرد الجزایر خلق کند. فیلمنامه مانند بسیاری از فیلمهای دفاع مقدسی درگیر شخصیت است؛ هر چند شخصیتپردازی مثبتترین نکته فیلم است، اما چون موقعیتی در فیلم آن طور که باید و شاید خلق نمیشود، شخصیتپردازی هم عقیم میماند و نمیتواند کار خاصی انجام دهد و شخصیت شهید بروجردی را به آن شکلی که باید به مخاطب معرفی کند، مطرح سازد. نقطه قوت این اثر غیر از شخصیتپردازی، این است که شعاری نیست، یعنی نمیخواهد شخصیت شهید بروجردی را آسمانی و عجیب و غریب تعریف کند. البته در این اثر، شخصیت شهید بروجردی یک فرد آسمانی بیعیب و نقص است، اما توانسته به نحوی به آن بپردازد که باورش کنیم. در این اثر یک قهرمان آنچنانی در کنار شهید بروجردی نمیبینیم، گویی شهید بروجردی به منتی بر سر مردم تبدیل میشود. هر چند در پایان فیلم نشان میدهد که مردم به او علاقه دارند و نمیخواهند آنجا را ترک کند، اما این حرف باید برای امروز هم کارکرد داشته باشد. باید در چنین آثاری همبستگی بیشتری به تصویر بکشیم. در فیلم چنین گفته میشود که ما مجبوریم به مردم اعتماد کنیم و به آنها اسلحه دهیم. بنابراین چون حس همبستگی در جبر است ایجاد نمیشود.[5]
[1] . مستغاثی، سعید، «نگاهی به فیلم غریب»، روزنامه کیهان، ش ۲۳۲۷۹، ۲۸ فروردین ۱۴۰۲، ص۷.
[2] . فهیم، آرش، «غریبی که غریب نماند»، روزنامه کیهان، ش ۲۳۲۶۹، ۱۴ فروردین ۱۴۰۲، ص۸.
[3] . رستگار، علی، «نگاهی به فیلم غریب»، روزنامه جام جم، ش ۶۴۶۰، ۱۹ فروردین ۱۴۰۲، ص۱۰.
[4] . ترکاشوند، فاطمه، «نگاهی به معنای حماسه و رئالیسم در فیلم غریب، تعارض دوستداشتنی انسان انقلاب اسلامی»، روزنامه ایران، ش ۸۱۶۲، ۲۷ فروردین ۱۴۰۲، ص24.
[5] . ماهنامه فرهنگی هنری سرو، سال ششم، ش 50، اردیبهشت 1402، ص58-54.

