مفاهیم و اصطلاحات
دفاع مقدس
سجاد نادریپور
317 Views
دفاع مقدس، عنوانی است که نخستین بار امام خمینی در 22بهمن 1360، برای دفاع مشروع ملت مسلمان ایران در مقابل هجوم رژیم بعثی به کار بردند.
اصطلاح دفاع مقدس، برای اولینبار در 22 بهمن 1360 در پیام امام خمینی به مناسب سومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی مطرح شد. امام خمینی در این پیام، ضمن تأکید دوباره بر صلحجویی و زندگی مسالمتآمیز مردم و دولت ایران با تمام کشورها و دولتها، اعلام کردند ملت ایران به حکم اسلام از تجاوز به حقوق و حدود خود دفاع کرده و تجاوزگر را تأدیب مینمایند و هیچ قدرتی به فضل خداوند متعال، نمیتواند آنان را از این دفاع مقدس بازدارد.[1]
با تبدیل شدن «جنگ تحمیلی» به «دفاع مقدس»، حرکت برای کمک و پشتیبانی از جنگ، مجاهدت فی سبیل الله نام گرفت و جنگجویان، مجاهد و کشتهها، شهید تعریف شدند و این اتفاق بزرگی برای حضور معتقدانه مردم مسلمان برای پیشبرد جنگ تا پیروزی بود، چرا که بر اساس آیات قران، احادیث، سنت و سیره معصومین (ع)، مبارزه با ظلم و استکبار از وظایف مجاهدان راه خداست. مقدس شدن دفاع از کشور، حتی نگاه هموطنان غیر مسلمان را برای حضوری فعال در عرصههای دفاع متحول کرد، به گونهای که آنان پشتیبانی و حضور در میدان جنگ را نیز وظیفهای دینی و ملی خود دانستند.
از دیدگاه مردم و مسئولان کشور، از یکسو انگیزه صدام از حمله به ایران، فراتر از اختلافات مرزی و سرزمینی، تلاش برای نابودی حکومت اسلامی در ایران به عنوان خطری بالقوه که رژیم سیاسی عراق را تهدید میکرد بود. طه یاسین رمضان، معاون نخستوزیر و فرمانده جیشالشعبی عراق (داوطلبان شبه نظامی حزب بعث) در نخستین ماههای جنگ گفت: «این جنگ به خاطر عهدنامه 1975 یا چند صد کیلومتر خاک یا نصف شطالعرب نیست. این جنگ به خاطر سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی ایران است».[2] از سوی دیگر، عراق با حملات زمینی و هوایی به مناطق مسکونی و هدف قرار دادن غیر نظامیان، مال، جان و ناموس ایرانیان را هدف قرار داده بود، ازاینرو، مقابله ایرانیان با حملات عراق، فراتر از یک جنگ نظامی عادی و یک دفاع مقدس بود.
از نظر مبانی اسلامی، دفاع مردم ایران در برابر جنگ تحمیلی عراق، جهاد دفاعی و نبرد با دشمنی بود که اساس دین را تهدید میکند یا قصد سیطره بر سرزمینهای اسلامی و ناموس و اموال مسلمانان یا کشتن گروهی از مسلمانان را دارد.[3] از این نگاه، ادله جهاد هشتساله مردم ایران چنین بود:
1. دفاع از دین: حفاظت و دفاع از دین اسلام، امری ضروری و حیاتی است، زیرا بدون وجود پشتوانه نظامی، اسلام به عنوان دینی که برای تمام شئون اجتماعی برنامه دارد، نمیتواند در برابر دشمنیهای ستمگران و دولتهای استعمارگر مقاومت کرده و پایههای خود را مستحکم کند. خداوند در قرآن کریم هدف مشرکان از حمله به سرزمینهای اسلامی را برگرداندن مردم از دین اسلام دانسته[4] و به همین دلیل به مسلمانان فرمان میدهد تا با تمام قدرت و توان، پایههای دفاعی خود را تقویت کرده و آماده دفاع از اسلام شوند.[5]
2. دفاع از مظلوم: دفاع از مظلوم، امری فطری و وجدانی است که در تمامی جوامع فارغ از دین و مذهب آنها پذیرفته شده است. در اسلام نیز مسلمانان موظف هستند هر کجا فردی مورد ظلم ستمگران قرار گرفت، به یاری او شتافته و وی را کمک کنند. این مسئله، آنقدر اهمیت دارد که امام علی (ع)، دفاع از مظلوم را برنامه حکومت خود دانسته و در آغاز خلافت، از مردم برای تحقق این امر مهم، کمک طلبیدند.[6]
3. دفاع از وطن: انسانها به زادگاهشان عشق میورزند و حق طبیعی خود میدانند که از حد و مرز آن در برابر هجوم دشمنان و غارتگران دفاع کنند؛ به همین دلیل با تشکیل حکومت، تلاش میکنند از محدوده کشور دفاع کنند. اسلام نیز این اصل انسانی را پذیرفته و در صدر برنامههای دفاعی خود قرار داده است. در اسلام، حفظ مرزها و ثغور کشور از فرائض است و تخلف از آن، گناهی بزرگ محسوب میشود.[7]
در حقوق بینالملل نیز ذیل مفهوم «دفاع مشروع» به کشور مورد تجاوز مسلحانه، حق میدهد به فوریت در مقام تهاجم مسلحانه کشور یا کشورهای دیگر با هر وسیله ممکن، حتی اگر مخالف حقوق بینالملل هم باشد، متوسل به زور شده و با دفاع از خود، دشمن تجاوزگر را سرکوب کند.[8] از این منظر نیز، دفاع هشتساله مردم ایران در برابر رژیم بعث عراق مشروعیت دارد:
1. نیت خصمانه عراق در تجاوز به ایران: دولت عراق در تهاجم به ایران دارای اهداف خصمانه بود. به گفته کارشناسان حقوق بینالملل، دلیل واقعی جنگ، درگیری سیاسی برای دست یافتن به برتری و سلطه یافتن بر خلیج فارس بود. در این روند عراق امیدوار بود انقلاب ایران را در نطفه خفه کند و نابود سازد.[9]
2. پیشدستی عراق در تهاجم: عراق در تجاوز به خاک ایران کاملاً آگاهانه و با تمهیدات قبلی حرکت کرده است. تلاش برای تسلط بر منابع آبی ایران در خلیج فارس[10] و اشغال برخی نقاط راهبردی مرزی نظیر شهر میمک و روستای کنجانچم در استان ایلام،[11] حمایت مالی و تسلیحاتی از گروههای تجزیهطلب ایرانی،[12] ادعای مالکیت شیخنشینهای خلیج فارس بر جزایر سهگانه ایران (بوموسی، تنب بزرگ و کوچک) و خلیج فارس،[13] برنامه تجزیه خوزستان و الحاق آن به عراق[14] و انصراف از ادامه پروژه میلهگذاری جدید مرزی برای تعیین دقیق مرز دو کشور که در حکومت پهلوی آغاز شده بود،[15] همگی از عناصر متشکله جرم و تجاوز هستند.
3. وقوع حمله مسلحانه و ضرورت دفاع: عراق که تا پیش از آغاز رسمی جنگ تحمیلی، بارها به خاک ایران تعرض کرده بود، در 31 شهریور 1359، با بیش از 12 لشکر رزمی، از سه محور شمالی، میانی و جنوبی به خاک ایران تجاوز کرد و شهرهای خرمشهر، آبادان، اهواز، سوسنگرد، چزابه، بستان، فکه، شوش، دزفول، قصر شیرین، سرپل ذهاب، پاتاق، سومار و نفتشهر را هدف حملات توپخانهای و زمینی خود قرار داد.[16]
4. گستردگی تهاجم: تجاوز ارتش عراق به ایران با استعداد 48 یگان سازماندهیشده در قالب تیپها و لشکرهای زرهی، مکانیزه و پیاده، با برخورداری از پشتیبانی 800 قبضه توپ، 5400 دستگاه تانک و نفربر، 400 قبضه توپ ضد هوایی، 366 فروند هواپیما و 400 فروند بالگرد انجام گرفت. مقصود رهبران عراق از تجاوز این بود که با شکست نظامی ایران به اهداف خود یعنی لغو قرارداد الجزایر، تجزیه استان خوزستان و در نهایت براندازی نظام جمهوری اسلامی دست یابند. بر اساس گزارشهای موجود، در سال 1366 برنامههای تسلیحاتی عراق شتاب بیسابقهای پیدا کرد. در کمتر از دو سال، فرانسه در طول جنگ تقریباً 16.6 میلیارد دلار سلاح پیشرفته از جمله 133 فروند میراژ اف- 1 و موشکهای اگزوست و شوروی حدود 9.3 میلیارد دلار اسلحه و تجهیزات نظامی به عراق فروختند.[17]
5. تجاوز مجدد عراق: از سحرگاه روز جمعه 31 تیر 1367 و تنها سه روز پس از پاسخ مثبت ایران به قطعنامه 598 و در شرایطی که وزیر امور خارجه وقت ایران در حال مذاکره با دبیرکل سازمان ملل بود، نیروهای عراق از دو محور کوشک و شلمچه به داخل خاک ایران پیشروی کردند. دشمن در محور شلمچه، کانال شهید ادب را تصرف کرد و در محور کوشک با تصرف جاده المهدی به حاشیه جاده اهواز - خرمشهر رسید. این مسئله از لحاظ حقوقی و سیاسی در درجه نخست بر تجاوزکاری و مسئولیت بینالمللی عراق صحه گذاشته و عدم تمایل ایران به جنگ را اثبات کرد؛ همچنین مشروعیت دگرباره دفاع مقدس ایران و لزوم تداوم دفاع مشروع را موجهتر ساخت.[18]
در مجموع تبدیل شدنِ جنگ تحمیلی به دفاع مقدس در فرهنگ ملت ایران، از روزها و سالهای جنگ، لحظاتی را به ظهور رساند که تنها در رفتار مجاهدان فی سبیل الله در انجام وظیفه دینی خویش در مبارزه با ظلم و نمادهای شیطانی قابل مشاهده بود. ذکر، مناجات و توسل در شبهای عملیات، نامگذاری عملیاتها و اسم رمز آنها با بهرهگیری از قرآن، تاریخ اسلام و ائمه اطهار (ع) نیز از مؤلفههای خاص این دفاع مقدس بود و در هیچ جنگ دیگری سابقه نداشت. هشت سال دفاع مقدس به خاطر فضای الهی حاکم بر آن، نه تنها در روزگار خود نماند، بلکه همچون واقعه کربلا در سال 61 ق به عنوان یک فرهنگ ماندگار و پشتوانه همیشگی برای ملت ایران، سرشار از عبرتها و آموزهها برای رشد و تعالی مادی و معنوی کشور است.
[1]. موسویالخمینی، روحالله، صحیفۀ امام خمینی (ره)، ج ۱۶، چ پنجم، تهران، مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، 1378، ص ۴2 و 47.
[2]. فصلنامه حوزه، «جنگ در آیینۀ مبانی»، دوره سوم، ش 13، اسفند 1364، ص 123 و 124.
[3]. شهید ثانی، مسالکالأفهام إلى تنقیح شرائعالإسلام، ج 3، قم، مؤسسة المعارفالاسلامیة، 1413ق، ص 8.
[4]. سوره بقره، آیه 217.
[5]. سوره انفال، آیه 60.
[6]. دفتر تبلیغات جبهه و جنگ شورای عالی دفاع، دفاع، تهران، دفتر تبلیغات جبهه و جنگ شورای عالی دفاع، بیتا، ص 4.
[7]. همان، ص 5.
[8]. ضیایی بیگدلی، محمدرضا، حقوق جنگ (حقوق بینالملل مخاصمات مسلحانه)، تهران، دانشگاه علامه طباطبایی، 1380، ص 33.
[9]. درودیان، محمد، سیری در جنگ ایران و عراق ـ آغاز تا پایان (سالنمای تحلیلی)، ج 6، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، 1376، ص 16.
[10]. امیری، علی و دیگران، «نقش متغیرهای ژئوپلیتیکی در چالش مرزی ایران و عراق»، فصلنامه علوم و فنون مرزی، 1393، ش 10، ص 113 و 114.
[11]. پیروزان، کریم، نبرد دلیران و شیران ایران زمین، تهران، انتشارات ایران سبز، 1395، ص 31.
[12]. خلیلی، محسن و دیگران، «مدلسازی ژنومهای ژئوپلیتیک تأثیرگذار بر سیاست خارجی ایران و عراق»، فصلنامه جامعهشناسی سیاسی جهان اسلام، سال اول، ش 3، 1391، ص 24 و 25.
[13]. امیری، علی و دیگران، همان، ص 114.
[14]. خلیلی، محسن و دیگران، همان، ص 26.
[15] . ایسنا، «میمک؛ از ضربت ذوالفقار تا نصر6»، isna.ir/xdjmbW.
[16]. لطفاللهزادگان، علیرضا، آشنایی با جنگ - پاسخ به ابهامات، ج 2، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ص 25-22.
[17]. درودیان، محمد، همان، ص 28 و 73.
[18]. همان، ص 193-191.

