آثار

بزرگ مرد کوچک

مریم سلطانی‌نسب
5 Views

فیلم سینمایی بزرگ مرد کوچک ساخته صادق صادق‌دقیقی در سال ۱۳۹۰ است و بخشی از زندگی شهید بهنام محمدی نوجوان 13 ساله خرمشهری را به تصویر کشیده است.

کارگردان صادق صادق‌دقیقی، نویسنده عبدالجبار دلدار و پروانه مرزبان، تهیه‌کننده حبیب‌اله الهیاری و پروانه مرزبان، دستیار کارگردان بیژن حجازی و رضا شهریاری، مشاور کارگردان عبدالجبار دلدار، جانشین مدیر تولید مجتبی علیشاه، مدیر فیلمبرداری هاشم عطار و جلال زارع، عکس مریم امیری، طراحی صحنه و لباس شهرام قدیری‌فر، طراحی چهره‌پردازی رحیم مهدی‌خانی، آهنگساز بهزاد عبدی، صدابردار مسیح سراج، صداگذار قادر قادری، صداگذاری و میکس آرش قاسمی و بازیگران شبنم قلی‌خانی، پویا امینی، سوگل طهماسبی، حبیب‌اله الهیاری، پرهام دلدار، محمدجواد سلام‌پور (شهید بهنام محمدی) و ... هستند.

 این فیلم ۹۰ دقیقه‌ای در سی‌و‌یکمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر حضور داشت اما موفق به کسب جایزه نشد.

در بیست‌وششمین جشنواره فیلم‌های کودکان و نوجوانان اصفهان پروانه زرین بهترین بازیگر کودک و نوجوان این بخش به محمدجواد سلام‌پور برای بازی در این فیلم اهدا شد و جایزه شهید «بهنام محمدی» جشنواره نیز به تهیه‌کننده فیلم تعلق گرفت.

داستان فیلم به اوایل جنگ و حمله عراق به خرمشهر بازمی‌گردد. این نوجوان تنها به انگیزه دفاع از آب و خاک و ناموس، رشادت‌های بسیاری بروز داده است. بهنام محمدی یک نوجوان دلیر خرمشهری بود که به ورزش کشتی علاقه داشت. خانواده بهنام تمایل زیادی دارند که بهنام تحت نظر مربی کشتی خود «صالح» آموزش ببیند. از طرفی بهروز دوست صالح علاقه زیادی به معلم مدرسه خانم حکیمی دارد، اما یک شب نیروهای متجاوز عراقی خرمشهر را محاصره می‌کنند و بهنام محمدی به دست نیروهای عراقی می‌افتد و مورد ضرب و شتم قرار می‌گیرد، اما اعتماد عراقی‌ها را جلب کرده و مواد غذایی، مهمات و گرای دشمن را به نیروهای ایران می‌رساند.

بزرگ مرد کوچک تلاش‌ها و مقاومت یک شخصیت واقعی (شهید بهنام محمدی) را در محاصره‌ خرمشهر بازگو می‌کند. به گفته منتقدان طراحی چهره‌پردازی فیلم خوب است؛ آراسته نبودن چهره‌ها، تیرگی رنگ چهره، خاک‌آلود بودن سر و صورت شخصیت‌ها و در زمان مناسب نشان دادن جراحت و زخم و خون به باورپذیری فضای فیلم کمک کرده است.[1]

 

کارشناسان می‌گویند این فیلم بی ادعا و ساده است. قصد قصه صرفاً نشان دادن بچه‌هایی است که در هجوم دشمن زود بزرگ شدند. ریتم روایت متناسب با یک قصه جنگی است و تماشاچی را نمی‌آزارد، در عین حال تأثیرگذاری خوبی روی مخاطب دارد. فیلمساز به قواعد کلاسیک سینما پایبند است و با اعتمادی که به قصه فیلم دارد تلاشی برای خلق یک تصویر خارق‌العاده نمی کند. با وجود این که بیشتر بازیگران این فیلم غیرحرفه‌ای هستند، اما بازی قابل قبول و باورپذیری به نمایش گذاشته‌اند.[2]

کارگردان فیلم می‌گوید سال 1388 درجریان مستندسازی در خرمشهر داستان شهیدی 13 ساله را دهان به دهان از مردمان شهر شنید که با شنیدن نحوه شهادت او نتوانست آن را به تصویر نکشد.

به گفته کارگردان فیلم یک داستان نیست، یک حقیقت است. واقعیتی از زبان سیدصالح موسوی مربی کشتی شهید «بهنام محمدی» که این نوجوان به او سپرده شده بود و او از لحظه‌ شهادت بهنام تا اکنون بغض‌دار است. داستان با محوریت شهادت این نوجوان مخاطب را به روزهای جنگ می‌برد، البته در فضایی غیر شعاری، مخاطب همراه روایت‌های مربی کشتی این شهید راهی میدان جنگ می‌شود. این فیلم یک ملودرام جنگی است.

گفته شده فرم و محتوا در این فیلم با هم به گونه‌ای تنیده شده که مخاطب خیلی احساس نمی‌کند فیلم کارگردان دارد. سعی شده از «من» بودن تفکر کارگردان دوری شود. فیلم دکوپاژی ساده ولی پیچیده دارد و پر از میزانسن است. جلوه‌های ویژه نوین همراه با قصه ملودرام جنگی کاملاً تأثیرگذار است. فیلم عامه‌پسند است و سعی شده به دور از شعار و با استفاده از امکانات، بهترین تصویر را از روزهای جنگ و دفاع مردمی نشان دهد؛ با نگاهی که بازگو کننده خلق و خوی وطن و هموطن دوستی ایرانیان از گذشته تاکنون است.[3]

در فیلمنامه سعی شده تمام حسی که آن کودک از آن دوران و اتفاقات آن زمان داشته به مخاطب منتقل شود. قصد فیلم بزرگ نشان دادن جنگ نیست، بلکه تلنگری است برای بیان تلخی‌های لحظات جنگ و شناساندن شهید بهنام محمدی که مظلوم واقع شده است.

 سازندگان فیلم می‌گویند این فیلم اقتباسی نیست و فیلمنامه کاملاً بر اساس تحقیقاتی که از خانواده شهید، همرزمان، همکلاسی‌ها و خود مردم خرمشهر صورت گرفته، نوشته شده است.[4]


 [1] . صنعت سینما، سال یازدهم، اسفند 1391 ، ش 128، ص 91.

[2] . روزنامه کیهان، 23 بهمن 1391، ش 20427، ص 7.

[3] . روزنامه ایران، ۲۱ دی ۱۳۹۱، ش ۵۲۷۲، ص 24.

[4] . ایسنا، https://www.isna.ir/news/91071913002.