آثار
منصور
مریم سلطانینسب
4 Views
فیلم سینمایی منصور ساخته سیاوش سرمدی در سال ۱۳۹۹ است و برشی از زندگی شهید منصور ستاری و تلاشهای او برای طراحی و تولید اولین جنگنده کاملاً ایرانی را روایت میکند.
کارگردان و نویسنده سیاوش سرمدی، تهیهکننده جلیل شعبانی، مجری طرح و دستیار تهیهکننده مهدی مطهر، مدیر تولید وحید معدنی، مشاور کارگردان علیرضا داوودنژاد، بازیگردانی کیومرث مرادی، فیملبردار مجید گرجیان، صدابردار بهمن اردلان، تدوین بهرام دهقانی، موسیقی علیرضا کهندیری، طراح صحنه بابک کریمی طاری، طراح گریم شهرام خلج، جلوههای ویژه رایانهای محمد برادران و بازیگران محسن قصابیان، لیندا کیانی، حمیدرضا نعیمی، علیرضا زمانینسب، سید جواد هاشمی، قاسم زارع و ... هستند.
این فیلم ۱۰۰ دقیقهای محصول سازمان هنری رسانهای اوج است که ۱۹ آبان ۱۴۰۰ به نمایش عموم درآمد. این فیلم در سیونهمین دوره جشنواره فیلم فجر حضور داشت و در دو رشته بهترین جلوههای ویژه بصری و بهترین کارگردان اول نامزد دریافت جایزه شد.
سال 1365 سرتیپ منصور ستاری به فرماندهی نیروی هوایی ارتش منصوب شد. حکم فرماندهی در شرایطی به منصور ستاری ابلاغ شد که شهرهای ایران و مناطق مسکونی و غیر نظامی آماج حملات شبانهروزی بمبافکنهای عراق قرار دارد و بیشتر هواپیماهای ارتش به دلیل کمبود قطعات و نیاز به تعمیرات زمینگیر شدهاند. تحریم امریکا اجازه ورود قطعات به ایران را نمیدهد، نفوذیهای دشمن با کارشکنی و اتلاف وقت و سرمایه در حال از کار انداختن توان دفاعی کشورند. مدیران کارخانه ساخت هواپیما که با آنها همکاری میکرد و قطعات وارد شده از خارج از کشور را مونتاژ میکرد، بودجهها را صرف امور شخصی و مأموریتهای بیحاصل خارجی میکنند و فساد اداری شیوع پیدا کرده است. منصور و تیمش ابتدا برای وارد کردن چند هواپیمای جنگی اقدام کردند که به خاطر حمله آمریکاییها به هواپیماها و بمباران آنها، با شکست مواجه شد. او در چنین موقعیت حساس و دشواری با تغییرات و برنامههایی در نیروی هوایی توان دفاعی و هجومی ایران را ارتقا میبخشد. او متخصصان و مهندسان جوان را به کار میگیرد تا با داشتهها و دانش خود قطعات مورد نیاز هواپیماها را در یکی از سولههای ارتش تولید کنند. ابتدا هیچکس به تصمیم او اطمینان نداشت و این کار را غیرممکن میدانستند. تمام طول فیلم شاهد تلاشهای ستاری برای پیدا کردن راه خودکفایی است.
گفته میشود فیلمسازان گونه جنگی پس از فرازوفرودهای بسیار وتجارب ارزندهای که در زمینه تولید و نمایش آثار به دست آوردند به این نتیجه رسیدند، که مخاطبان به داستان فیلمهایی که مستقیم در دل جنگ و آتش گلولهها میگذرد چندان روی خوش نشان نمیدهند و اغلب ترجیح میدهند پیرنگ جنگ در پسزمینه فیلمها باشد. خط اصلی داستان فیلم در بستر و فضای برهه جنگ روایت شود و نبرد و ستیز با دشمن متجاوز در حاشیه باشد. به همین دلیل برخی فیلمسازان به ساخت فیلم درباره فرماندهان سرشناس جنگ روی آوردند و فیلم «منصور» از این جنس فیلمهاست. کارگردان با بازسازی برخی خاطرات و اقدامات چشمگیر شهید ستاری در دهه شصت تلاش کرده به این کاراکتر قدری نزدیک شود و ویژگیهای اخلاقی و رفتاری و خانوادگی شهید را به تصویر بکشد. فیلم منصور به بُعد فرماندهی ستاری در جنگ و هدایت و طرحریزی عملیاتهای راهبردی هوایی اشاره نمیکند و بیشتر سکانسها به ممارست او برای تعمیر و ساخت هواپیماهای نظامی معطوف و محدود شده و کارگردان نتوانسته ابعاد مختلف این شخصیت را به تصویر بکشد. ضعف در فیلمنامه در بخش نگارش موضوعات معمولی و غیر ضروری و غفلت از اقدامات و برنامههای مهم این شخصیت نیز باعث شده فیلم در سطح حرکت کند و نتواند کاراکتر منصور را نمایان سازد و حس همذاتپنداری را در مخاطب برانگیزد.[1]
کارشناسان میگویند یکی از امتیازات فیلم که با وجود قصهای متعلق به دهه 60، آن را به اثری متناسب با زمانه و امروز تبدیل میکند، موضوع تحریم و تمرکز روی خودباوری و تولید داخلی است. منصور ستاری (شهید) بهترین گزینه برای روایت این محورها و ایجاد همسانی و تطبیق دوران جنگ با وضعیت امروز است. فیلم اگرچه روایت کم و بیش استانداردی دارد و مخاطب را برای تماشای نتیجه اراده و تلاشهای شخصیت ستاری تا پایان با خود همراه میکند و لحظاتی هم جذابیتش بالا میرود، اما کمی دست به عصا راه میرود. مشکل اصلی فیلم منصور قبل از مواجهه با فیلم، ترکیب بدون چهره آن است و با وجود برخی بازیگران نامآشنا و با تجربه، بازیگر محبوبی وجود ندارد که تماشاگران عام را به سینما بکشاند. در غیاب چهرهها، آنچه میتواند مخاطبان را به تماشا و پیگیری داستان ترغیب کند، کشش و جذابیت درام است، اما فیلم منصور در هر دو زمینه، کمبودهایی دارد و چندان نمیتواند مخاطبان را شگفتزده کند. فیلمی که زندگی فرمانده نیروی هوایی ارتش را روایت میکند کلاً سه چهار سکانس هواپیمایی دارد که تازه آنها هم به اندازه کافی تعلیق و هیجان ندارند و اجرایشان با کمترین جذابیت همراه است. مسئولیت ستاری در حوزه هوایی، ظرفیتی بالقوه برای تعبیه سکانسهای مهیج هواپیمایی در اختیار قصه قرار میدهد که سازندگان به خوبی از آن بهره نمیبرند.[2]
تحلیلگران میگویند فیلمی که اولش قرار بود با نام "اوج110" به پرده سینماها بیاید اما به "منصور" تغییر کرد، تم اصلیاش همان قهرمانسازی در برههای بحرانی است، اما این بار قهرمانی که وجود خارجی دارد، یک تنه جلوی فساد را میگیرد تا هدف اصلی که همان پیروزی در جنگ است محقق شود. این مسئله را در سکانسهایی از فیلم میفهمیم که منصور به شرکت "یاشی" که تنها متخصص تعمیر ناوگان هواپیمایی نیروی هوایی ارتش است میرود و میبیند هواپیماها تعمیر نشدهاند. او میفهمد با دلارهای بودجه نیروی هوایی صرفاً مهندسان این شرکت به اروپاگردی میروند نه خرید محصول و پیگیری واردات این قطعات به کشور. هرچند این مسئله سویههای جنجالی هم به همراه دارد؛ از قطع همکاری تیمسار با یاشی تا تهدید آنان به عدم پرداخت حتی یک دلار دیگر تا زمان تحویل هواپیماهای صدمه دیده و پس از آن رهاسازی این هواپیماها در مهرآباد توسط شرکت یاشی. اینجا دقیقاً همان نقطه عطفهایی است که اگر چه به درستی پرداخت نشدهاند اما مخاطب متوجه میشود در بحبوحه جنگ، کشور درگیر رانتخواری و منفعتطلبی شخصی در مقیاسی فراگیر و گسترده است. از دلالهای هواپیما که برای وارد کردن هواپیما از کشورهای غربی در تلاشند اما دقیقاً با خود سازمان متولی در ارتباطند. تحلیل نهایی این بحث همان دیالوگ تیمسار منصور است که قصد جلوگیری از تکرار این وضعیت نابهسامان را دارد: "سیستمی که کار نکنه سرطانه. 40 ساله بودجه وزارت میره به یاشی واسه اروپا گردی". تمرکز اصلی درام همین است. منصور به مثابه قهرمانی ملی سعی در جلوگیری از این روند لجام گسیخته دارد.
به گفته منتقدان این درام پر است از صحنههای اضافی و گاهی بازیهای تصنعی تیمسار و دیگر کاراکترها. گاهی در خط روایی تناقض هم دارد. از صحنه بمباران هوایی و دست به کارشدن خود تیمسار برای نجات شهروندان، تا دنیای متفاوت همسرش که حتی حاضر به پذیرش رشوه (همان فرش ابریشم) است و میخواهد رفاه بهتری داشته باشد. نقطه قوت فیلم موسیقی متن است که در قسمتهای درستی بار عاطفی درام را پیش میبرد و شاید صدای تیتراژ پایان فیلم گویای کل حرف فیلم باشد: "سختترین کار، آدم کردن خودمونه". شاید تیمسار منصور سعی در آدم کردن خود و سیستمی داشت که بتواند برای معیشت و زیست و آرامش مردم سرزمینش قدمی کوچک البته مهم بردارد.[3]
[1] . شریعتپناه، محمد، «نگاهی به فیلم منصور، فرمانده لشکر بدون اسلحه»، روزنامه اعتماد، ش ۵۱۱۳، ۱۱ دی ۱۴۰۰، ص۴.
[2] . رستگار، علی، «نگاهی به نقاط ضعف و قوت فیلم منصور، بلندپروازی در ارتفاع پست»، روزنامه جام جم، ش ۶۰۸۱، ۲۶ آبان ۱۴۰۰، ص۱۰.
[3] . ماهنامه سینمایی فیلم، ش 586، سال 39، دی 1400، ص 58 و 59.

