آثار
قصه عشق پدرم
مریم سلطانینسب
24 دورہ
فیلم سینمایی قصه عشق پدرم ساخته محمدرضا ورزی در سال ۱۳۹۱ است که در کنار مقام رزمندگان مفقودالاثر، اهمیت پدر و چشمانتظاری خانواده شهدا را برای برگشتن فرزند خود از جبهه به تصویر کشیده است.
کارگردان محمدرضا ورزی، تهیهکننده محمدرضا شریفینیا، آهنگساز بهزاد عبدی، مدیر فیلمبرداری فرشاد خالقی، تدوین احسان جعفری، طراح صحنه و لباس علی تابع امام، طراح گریم شهرام خلج، صداگذاری علیرضا علویان، صدابردار امیر شاهوردی، مدیر تولید حسین باقریان، منشی صحنه گلنوش انتظامی، مجری طرح مسعود عجمی، طراح پوستر وحید عبدالحسینی و بازیگران چنگیز جلیلوند، مصطفی زمانی، بهنوش طباطبایی، امیریل ارجمند، هایده حائری، محمدرضا شریفینیا، مهراوه شریفینیا، سلیمه رنگزن و ... هستند.
این فیلم 100 دقیقهای پس از ۹ سال در مرداد ۱۴۰۰ به نمایش عموم درآمد.
قصه عشق پدرم روایتگر داستان پدری (حاج محمود وزیری) بیقرار است که سالها چشمانتظار بازگشت پسرش از جبهههای نبرد حق علیه باطل است. او بارها و بارها به معراج مراجعه کرده و با وجود این که دوستان و اطرافیانش مدام تلاش میکنند وی را متقاعد کنند که بازگشتی در کار نیست و فرزندش به شهادت رسیده است، اما او امید خود را از دست نمیدهد. دو فرزند دیگرش بر این باورند که رضا به شهادت رسیده و دیگر باز نمیگردد؛ سرانجام او که سرهنگ بازنشسته است در معراج به تابوت رضا ادای احترام کرده و سلام نظامی میدهد.[1]
گفته شده قصه عشق پدرم به دغدغههای دینی، معنوی، انسانی و تربیتی و پر رنگ شدن نقش خانواده و پدر و مادر پرداخته است. البته این به معنی خوب از آب درآمدن و بی عیب و نقص بودن فیلم نیست و به سختی از پس بیان مفهومی که نویسنده یا کارگردان اراده کرده بوده است، برآمده و در کل ضعیف ارائه شده است.[2]
کارشناسان میگویند قصه عشق پدرم قصه باور و ناباوری است، قصه رنج و آلام روحی و قصه انتظار است. انتظار یعقوبی در پی یافتن یوسف و همه اینها با شکوه است چرا که برای آرمانی متعالی به تصویر کشیده شده است. خط اصلی داستان موضوع جدیدی نیست و نمونههایی از این داستان در سینما و تلویزیون وجود دارد، اما شیوه پرداخت و فرم آن جاذبههایی دارد. از دیگر نکات قابل توجه فیلم دیالوگها و نریشنهای ریتمیک، شعرگونه و توأم با معنویتی است که شعار نمیدهد. حاج محمود نظامی بوده اما به هنر و ادبیات گرایش دارد. او با روحیهای عرفانی، خاطرات خود و برخی اشعار را خوشنویسی میکند. با عبایی پشمینه به تلاوت قرآن میپردازد. نقش چنگیز جلیلوند خوب از آب درآمده اما دیگر بازیگران ویژگی شاخصی که بتوان آن را وجه تمایز آثار دیگرشان دانست، ندارند. مصطفی زمانی دیگر بازیگر اصلی است که به فراخور نقش، بازی نرم و روانی دارد و بهنوش طباطبایی در این فیلم نتوانسته به خوبی از پس نقش دربیاید. او شیدا، دختر حاج محمود است که زندگی مشترکش تحتالشعاع چالشهای روحی پدر قرار گرفته و در کلیت فیلم قرار است اضطراب، ترس و واهمه را به نمایش بگذارد، اما این احساسات تصنعی شده است. پایان قصه عشق پدرم، تماشاگر را دفع میکند چون حاج محمود را طی چند روز که حدود نیمی از فیلم را در برمیگیرد، با خیال بازگشت رضا و حضور او نشان میدهد. البته پرداخت اثر به باور تماشاگر کمک میکند و میتواند فضای ماورای مادی و سیر معنایی احساسات سرهنگ را درک کند. سکانسهای پایانی، پایان رنجها و انتظار حاج محمود، نمای غیر روایتی وزش شدید باد و رقص برگهای خشک و پاییزی حیاط خانه با جان دادن رضا در آغوش خیالی پدرش با هم عجین میشود.[3]
منتقدان میگویند قصه عشق پدرم، در همان سکانسهای اولیه سخن از عشق یک کودک دبستانی نسبت به خانم معلمش و آرزوی ازدواج با او به میان میآورد؛ عشقی که رقیب هم زیاد دارد، همه همکلاسیها. واقعیت آن است که شهادت یا خانواده شهدا مسئله این فیلم نیست. اگر به جای مفقودالاثر شدن رضا، مثلاً ناپدید شدن را ـحالا به هر دلیلیـ جایگزین کنید، هیچ اتفاقی در سیر کلی داستان نمیافتد. البته همان یادکرد از شهادت و میهنپرستی نیز متأثر از نگاههای روشنفکری و تزئینی است. گرچه فیلم به مقام پدر تقدیم شده است، اما بیشتر به برخی فیلمهای روانشناسانه شباهت دارد و ادای فیلمهای موسوم به معناگرا را درمیآورد. صحنه گیتارنوازی و خوانندگی امیریل ارجمند به سبک فیلمفارسیها هم نابجاست.
تحلیلگران میگویند بازیگران گاهی به جای سخن گفتن، به شکلی نچسب مشغول خطابه خواندن میشوند. صحنههای شعاری هم زیاد است. در جایی از فیلم بیان شده که ۲۰ سال از جنگ گذشته است، اما به تاریخش وفادار نیست و بار دیگر سخن از ۱۵ سال به میان میآید. برخی اجزای صحنه و وقایع مربوط به کودکی رضا در اوایل دهه ۶۰، نیز مربوط به آن دوران نیست. فیلم برای پیش بردن داستان و تأمین تعلیق مورد نیاز، به بیننده دروغ میگوید. اتفاقاتی که اصولاً واقع نشده و بعد معلوم میشود تخیلات شخصیت اصلی است، بدون هیچ قرینهای مبنی بر وهم بودن، به عنوان جزئی از سیر داستان برای تماشاگر به تصویر کشیده میشود.[4]
با این که مضمون و فضای دفاع مقدسی فیلم و بحث حرمت به پدر، فی نفسه ارزشمند دانسته شده، اما خروجی داستان و شیوه پرداخت اثر، همپا و همقدر مضامین نیست و نمیتواند ارتباط خوبی با تماشاگران برقرار کند. کهنه بودن فیلم هم از علل دیگر ناکامی در گیشه است و مخاطبان ترجیح میدهند با فیلمهایی تازهتر روبهرو باشند تا به تماشای فیلمی محصول سال ۹۱ بروند که به دلایلی تا 31 تیر 1400 اکران نشده است.
گفته میشود قصه عشق پدرم، حتی در شرایط ایمن و سالم و غیرکرونایی هم فیلم گیشهپسندی نبود و نمیشد انتظار فروش خوبی از آن داشت.[5]
[1]. ماهنامه صنعت سینما، ش 127، سال 1391، ص63.
[2]. دژاکام، تقی، «جشنوارهای که ناقص به مقصد رسید»، روزنامه کیهان، ش 20429، ۲۵ بهمن ۱۳۹۱، ص۱۰.
[3]. سایت دوات آنلاین، «خلاصه داستان، نقد و بازیگران فیلم قصه عشق پدرم»، https://davatonline.ir/content/245150.
[4]. سایت قیام، «۲۰ سال از جنگ گذشته»، http://www.qiam.ir/tag.
[5]. رستگار، علی، «سینما هست ولی کم است»، روزنامه جام جم، ش ۵۹۹۶ ، ۵ مرداد ۱۴۰۰، ص ۴.

